RE: ۲۰ دلیل برای فروپاشی آمریکا
۷- شکست طرح خاورمیانه بزرگ
چالشهای فرا روی آمریکا در خاورمیانه بهخصوص مشکلات حادث شده برای این کشور از زمان اشغال عراق در شرایط فعلی به سمتی سوق پیدا کرده که بسیاری از کارشناسان و محققان آمریکایی این چالشها را آغاز افول هژمونی مورد ادعای کاخ سفید و شکست طرح خاورمیانهی بزرگ تفسیر میکنند. کاخ سفید نیز میکوشید با استفاده از فضای به وجود آمده پس از بحران عراق و اعمال فشار و تهدید نسبت به کشورهای عربی و اسلامی ضمن کاهش حجم کمکها به ملت فلسطین، هژمونی رژیم تلآویو را بر منطقه محقق سازد و از این راه ضمن افزایش امنیت برای اسراییل، عمق راهبردی خود را نیز در منطقه تقویت کند و از انرژی به عنوان ابزاری برای کنترل و تحت فشار قرار دادن رقبای بین المللی بهره گیرد. به طور قطع یکی از اهداف کلان ایالات متحده در قالب طرح خاورمیانهی بزرگ حاکمیت و سلطهی اسراییل بر منطقه بوده و هست.
طرح خاورمیانهی بزرگ زمینههای حضور نظامی و سیاسی بیشتر آمریکا را در این منطقه فراهم کرده و تلاش میکند زمینهساز پیشبرد رژیم اسراییل و تضمینکنندهی بقای این رژیم باشد. به هر صورت مهندسی جدید خاورمیانه که از سوی آمریکا دنبال میشود با مشکلاتی که پیش روی خود دارد نه تنها اهداف اولیه و ثانویهی خود را محقق نساخته بلکه با مشکلات حادتری از جمله در عراق و مخالفتهای رو به افزایش داخلی و خارجی روبهرو شده است. شکست راهبرد آمریکا در عراق به طور قطع نهتنها آغاز تدریجی خروج نیروهای نظامی آمریکا را از این کشور تسریع خواهد کرد، بلکه هژمونی مورد نظر ایالات متحده را نیز شکنندهتر از گذشته نمایان خواهد ساخت.[۱۵]
۸- شکست استراتژی نظامی و حملهی پیشدستانه
یکی از پایههای اصلی واشنگتن برای تغییر و دگرگونی خاورمیانه، استراتژی نظامی و حملهی پیشدستانه بود. تجربهی جنگ در افغانستان و عراق نشان داد که این استراتژی در جنگ نامتقارن کارآیی چندانی ندارد. بر همین اساس از نظر مقامها و استراتژیستهای آمریکایی، استراتژی نظامی برای تغییر و تحول منطقهی خاورمیانه و حملهی پیشدستانه شکست خورده و تکیه بر ابزار نظامی را یک اشتباه استراتژیک تلقی کردند. به عنوان مثال «ریچارد هاوس» گفت: «همانطور که آمریکا با صرف هزینههای سنگین در عراق و اسراییل در لبنان آموخته؛ نیروهای نظامی، نوش داروی مطمئنی نیست، این گزینه در برابر شبه نظامیان، سلاحی کُند و غیر مؤثر است.»[۱۶]
استعفا و کنارهگیری «رامسفلد» وزیر جنگ آمریکا و یکی از طراحان استراتژی حملهی پیشدستانه حاصل شکست استراتژی نظامی در منطقه بود. این امر موجب شد تا به تدریج این اندیشه در میان نظامیان و استراتژیستهای آمریکایی به وجود آید که بر حسب شرایط جدید جهانی و شکل و نوع تهدیدها به ویژه با توجه به شکست و ناکامی این کشور در عراق، افغانستان و لبنان، ساختار نظامی خود را متحول سازد.