سوره نساء [4] - صفحه 4
صفحه 4 از 12 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 116

موضوع: سوره نساء [4]

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 41)- در تعقيب آيات گذشته كه در مورد مجازاتها و پاداشهاى بدكاران و نيكوكاران سخن مى‏گفت، اين آيه اشاره به مسأله شهود و گواهان رستاخيز كرده، مى‏گويد: «حال اين افراد چگونه خواهد بود آن روز كه براى هر امتى گواهى بر اعمال آنها مى‏آوريم و تو را گواه بر آنان خواهيم آورد» (فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً).

    و به اين ترتيب علاوه بر گواهى اعضاى پيكر آدمى، و گواهى زمينى كه بر آن زيست كرده، و گواهى فرشتگان خدا بر اعمال او، هر پيامبرى نيز گواه اعمال امت خويش است، و بدكاران با وجود اين همه گواه چگونه مى‏توانند حقيقتى را انكار كنند و خود را از كيفر اعمال خويش دور دارند.

    (آيه 42)- در اين آيه به نتيجه اعمال آنها اشاره كرده، مى‏گويد: «در آن روز آنها كه كافر شدند، و با فرستاده پروردگار به مخالفت برخاستند (دادگاه عدل خدا را مى‏بينند و شهود و گواهان غير قابل انكارى در اين دادگاه مشاهده مى‏كنند، آن چنان از كار خود پشيمان مى‏شوند كه) آرزو مى‏كنند اى كاش خاك بودند و با خاكهاى زمين يكسان مى‏شدند» (يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ). «و در آن روز (با آن همه گواهان) سخنى را نمى‏توانند از خدا پنهان كنند» (وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً).
    زيرا با آن همه شهود و گواهان راهى براى انكار نيست.

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 43)- چند حكم فقهى! از اين آيه چند حكم اسلامى استفاده مى‏شود:

    1- باطل بودن نماز در حال مستى:
    آيه شريفه مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا بدانيد چه مى‏گوييد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ).
    فلسفه آن هم روشن است، زيرا نماز گفتگوى بنده و راز و نياز او با خداست و بايد در نهايت هوشيارى انجام گردد و افراد مست از اين مرحله دور و بيگانه‏اند.

    2- باطل بودن نماز در حال جنابت:
    همان گونه كه قرآن مى‏گويد:
    «و همچنين هنگامى كه جنب هستيد» به نماز نزديك نشويد (وَ لا جُنُباً).
    سپس استثنايى براى اين حكم بيان فرموده، مى‏گويد: «مگر اين كه مسافر باشيد» و در مسافرت گرفتار بى‏آبى شويد (إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ). كه در اين حال نماز خواندن به شرط تيمم كه در ذيل آيه خواهد آمد جايز است.

    3- سپس در مورد جواز نماز خواندن و يا عبور از مسجد مى‏فرمايد:
    «تا غسل كنيد» (حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا).

    4- تيمم براى معذورين-
    در جمله بعد كه در حقيقت تمام موارد تشريع تيمم جمع است، نخست به موردى كه آب راى بدن ضرر داشته باشد اشاره كرده و مى‏فرمايد: «و اگر بيمار باشيد و يا در سفر» (وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ).
    و يا «هنگامى كه يكى از شما از قضاى حاجت برگشت و يا با زنان آميزش جنسى داشته‏ايد» (أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ).

    «و در اين حال آب براى وضو يا غسل نيابيد» (فَلَمْ تَجِدُوا ماءً).
    «در اين موقع با خاك پاكيزه‏اى تيمم كنيد» (فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً).
    در جمله بعد طرز تيمم را بيان فرموده، مى‏گويد: «سپس صورت و دستهاى خود را مسح كنيد» (فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ).

    در پايان آيه اشاره به اين حقيقت مى‏كند كه دستور مزبور، يك نوع تسهيل و تخفيف براى شماست «چون خداوند بخشنده و آمرزنده است» (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً).

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 44)- در اين آيه خداوند با تعبيرى حاكى از تعجب به پيامبر خود، خطاب مى‏كند كه: «آيا نديدى جمعيتى كه بهره‏اى از كتاب آسمانى را در اختيار داشتند، (اما به جاى اين كه با آن، هدايت و سعادت براى خود و ديگران بخرند) هم براى خود گمراهى خريدند هم مى‏خواهند شما گمراه شويد» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ).

    و به اين ترتيب آنچه وسيله هدايت خود و ديگران بود بر اثر سوء نيّاتشان تبديل به وسيله گمراه شدن و گمراه كردن گشت، چرا كه آنها هيچ گاه دنبال حقيقت نبودند، بلكه به همه چيز با عينك سياه نفاق و حسد و ماديگرى مى‏نگريستند.

    (آيه 45)- در اين آيه مى‏فرمايد: اينها اگر چه در لباس دوست، خود را جلوه مى‏دهند، دشمنان واقعى شما هستند «و خداوند از دشمنان شما آگاهتر است» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِكُمْ).

    چه دشمنى از آن بالاتر كه با سعادت و هدايت شما مخالفند، گاهى به زبان خيرخواهى و گاهى از طريق بدگويى و هر زمان به شكلى به دنبال تحقق بخشيدن به اهداف شوم خود هستند.

    ولى شما هرگز از عداوت آنها وحشت نكنيد، شما تنها نيستيد «همين قدر كافى است كه خداوند رهبر و ولىّ شما باشد و كافى است كه خدا ياور شما باشد» (وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ كَفى‏ بِاللَّهِ نَصِيراً).

  4. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 46)- گوشه ديگرى از اعمال يهود! اين آيه به دنبال آيات قبل، صفات جمعى از دشمنان اسلام را تشريح مى‏كند و به گوشه‏اى از اعمال آنها اشاره مى‏نمايد.
    يكى از كارهاى آنها، تحريف حقايق و تغيير چهره دستورهاى خداوند بوده است، آيه مى‏فرمايد: «جمعى از يهوديان سخنان را از محل خود تحريف مى‏نمايند» (مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ).

    اين تحريف ممكن است جنبه لفظى داشته باشد و يا جنبه معنوى و عملى، اما جمله‏هاى بعد مى‏رساند كه منظور از تحريف در اينجا همان تحريف لفظى و تغيير عبارت است زيرا آنها مى‏گويند: «ما شنيديم و مخالفت كرديم»! (وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا).

    يعنى، به جاى اين كه بگويند: سمعنا و اطعنا «شنيديم و فرمانبرداريم» مى‏گويند شنيديم و مخالفيم.
    و بعد اشاره به قسمت ديگرى از سخنان عداوت آميز و آميخته با جسارت و بى‏ادبى آنها كرده، مى‏گويد: آنها مى‏گويند: «بشنو كه هرگز نشنوى» (وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ). علاوه بر اين از روى سخريه مى‏گفتند: (راعِنا).

    توضيح اين كه: مسلمانان راستين در آغاز دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى اين كه بهتر سخنان او را بشنوند و به دل بسپارند در برابر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اين جمله را مى‏گفتند:
    راعنا يعنى، ما را مراعات كن و به ما مهلت بده! ولى اين دسته از يهود اين جمله را دستاويز قرار داده و آن را مقابل حضرت تكرار مى‏كردند و منظورشان معنى عبرى اين جمله كه «بشنو كه هرگز نشنوى» بود و يا معنى ديگر عربى آن را يعنى «ما را تحميق كن»! اراده مى‏كردند.

    تمام اينها به منظور آن بود كه «با زبان خود حقايق را از محور اصلى بگردانند و در آيين حق طعن زنند» (لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ).

    اما اگر آنها به جاى اين همه لجاجت و دشمنى با حق و جسارت و بى‏ادبى، راه راست را پيش مى‏گرفتند و مى‏گفتند: «ما كلام خدا را شنيديم و از در اطاعت در آمديم، سخنان ما را بشنو و ما را مراعات كن و به ما مهلت بده (تا حقايق را كاملا درك كنيم) به نفع آنها بود و با عدالت و منطق و ادب كاملا تطبيق داشت» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ).

    «اما آنها بر اثر كفر و سركشى و طغيان از رحمت خدا به دور افتاده‏اند (و دلهاى آنها آن چنان مرده است كه به اين زودى در برابر حق، زنده و بيدار نمى‏گردد) فقط دسته كوچكى از آنها افراد پاكدلى هستند كه آمادگى پذيرش حقايق را دارند و سخنان حق را مى‏شنوند و ايمان مى‏آورند» (وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا).

  5. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 47)- سرنوشت افراد لجوج! در دنبال بحثى كه در آيات سابق در باره اهل كتاب بود، در اينجا روى سخن را به خود آنها كرده مى‏فرمايد: «اى كسانى كه كتاب آسمانى به شما داده شده است ايمان بياوريد به آنچه نازل كرديم (آيات قرآن مجيد) كه هماهنگ است با نشانه‏هايى كه در كتب شما در باره آن وارد شده است» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ).

    و مسلما شما با داشتن اين همه نشانه‏ها از ديگران سزاوارتريد كه به اين آيين پاك بگرويد.
    سپس آنها را تهديد مى‏كند كه سعى كنيد پيش از آن كه گرفتار يكى از دو عقوبت شويد در برابر حق تسليم گرديد، نخست اين كه: «صورتهاى شما را بكلى محو كرده (و تمام اعضايى كه به وسيله آن حقايق را مى‏بينيد و مى‏شنويد و درك مى‏كنيد از ميان برده) سپس صورتهاى شما را به پشت سر بازگردانيم» (مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها).

    و اما مجازات دوم كه به آن تهديد شده‏اند اين است كه: «آنها را از رحمت خود دور مى‏سازيم همان طور كه اصحاب سبت را دور ساختيم» (أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ) «1».
    به اين ترتيب اهل كتاب با اصرار و پافشارى در مخالفت با حق عقب‏گرد و سقوط مى‏كنند و يا نابود مى‏شوند، منظور از «طمس و محو و بازگرداندن به عقب» در آيه فوق همان محو فكرى و روحى و عقب‏گرد معنوى است.

    در پايان آيه براى تأكيد اين تهديدها مى‏فرمايد: «فرمان خدا در هر حال انجام مى‏شود» و هيچ قدرتى مانع از آن نخواهد بود (وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا).

  6. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 48)- اميدبخش‏ترين آيات قرآن! اين آيه صريحا اعلام مى‏كند كه همه گناهان ممكن است مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولى «خداوند (هرگز) شرك را نمى‏بخشد و پايين‏تر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏بخشد» (إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ).

    ارتباط اين آيه با آيات سابق از اين نظر است كه يهود و نصارى هر يك به نوعى مشرك بودند، و قرآن به وسيله اين آيه به آنها اعلام خطر مى‏كند كه اين عقيده را ترك گويند كه گناهى است غير قابل بخشش، سپس در پايان آيه دليل اين موضوع را بيان كرده مى‏فرمايد: «كسى كه براى خدا شريكى قائل شود گناه بزرگى مرتكب شده است» (وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظِيماً).

    طبق روايتى كه از امير مؤمنان على عليه السّلام نقل شده اين آيه اميدبخش‏ترين آيات قرآن است و افراد موحد را به لطف و رحمت پروردگار دلگرم مى‏سازد، زيرا در اين آيه خداوند امكان بخشش همه گناهان را غير از شرك بيان كرده است.

    اسباب بخشودگى گناهان-

    از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه وسائل آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است از جمله:
    1- توبه و بازگشت به سوى خدا كه توأم با پشيمانى از گناهان گذشته و تصميم بر اجتناب از گناه در آينده و جبران عملى اعمال بد به وسيله اعمال نيك بوده باشد.
    2- كارهاى نيك فوق العاده‏اى كه سبب آمرزش اعمال زشت مى‏گردد.
    3- شفاعت كه شرح آن در ذيل آيه 48 سوره بقره گذشت.
    4- پرهيز از گناهان «كبيره» كه موجب بخشش گناهان «صغيره» مى‏باشد.
    5- عفو الهى كه شامل افرادى مى‏شود كه شايستگى آن را دارند.

  7. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 49)

    شأن نزول:
    يهود و نصارى براى خود امتيازاتى قائل بودند و همان طور كه در آيات قرآن نقل شده گاهى مى‏گفتند: «ما فرزندان خداييم» (مائده: 18) و گاهى مى‏گفتند: «بهشت مخصوص ماست و غير از ما، در آن راهى ندارد». (بقره: 111) اين آيه و آيه بعد نازل شد و به اين پندارهاى باطل پاسخ گفت.

    تفسير:
    خودستايى- در اين آيه به يكى از صفات نكوهيده اشاره شده كه گريبانگير بسيارى از افراد و ملتها مى‏شود و آن خودستايى و خويشتن را پاك نشان دادن و فضيلت براى خود ساختن است، مى‏گويد. «آيا نديدى كسانى را كه خودستايى مى‏كنند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ).

    سپس مى‏فرمايد: «خداوند هر كه را بخواهد مى‏ستايد» (بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ).
    و تنها اوست كه از روى حكمت و مشيت بالغه بدون كم و زياد، افراد را طبق شايستگيهايى كه دارند، مدح و ستايش مى‏كند «و هرگز به هيچ كس، سر سوزنى ستم نخواهد شد» (وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا).

    در حقيقت فضيلت چيزى است كه خداوند آن را فضيلت بداند نه آنچه خودستايان براى خود از روى خودخواهى قائل مى‏شوند و به خويش و ديگران ستم مى‏كنند.

  8. #38
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 50)- در اين آيه برترى طلبيها را يك نوع افترا و دروغ به خدا بستن و گناه بزرگ و آشكار معرفى مى‏كند، مى‏فرمايد: «ببين اين جمعيت چگونه با ساختن فضائل دروغين و نسبت دادن آنها به خدا، به پروردگار خويش دروغ مى‏بندند، آنها اگر گناهى جز همين گناه نداشته باشند، براى مجازات آنان كافى است» (انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ كَفى‏ بِهِ إِثْماً مُبِيناً).

    (آيه 51)

    شأن نزول:
    بعد از حادثه «احد» يكى از بزرگان يهود به نام «كعب بن اشرف» به اهل مكه پيشنهاد كرد كه سى نفر از شما و سى نفر از ما به كنار خانه كعبه برويم و شكمهاى خود را بر ديوار خانه كعبه بگذاريم و با پروردگار كعبه عهد كنيم كه در نبرد با محمد كوتاهى نكنيم، اين برنامه انجام شد، و پس از پايان آن، ابو سفيان رو به «كعب» كرده، گفت: تو مرد دانشمندى هستى و ما بيسواد و درس نخوانده! به عقيده تو، «ما» و «محمد» كدام به حق نزديكتريم، كعب گفت: آيين خود را براى من كاملا تشريح كن. ابو سفيان گفت: ما براى حاجيان، شتران بزرگ قربانى مى‏كنيم، و به آنها آب مى‏دهيم، ميهمان را گرامى مى‏داريم، و اسيران را آزاد كرده، و صله رحم به‏جا مى‏آوريم، خانه پروردگار خود را آباد نگه مى‏داريم، و بر گرد آن طواف مى‏كنيم، و ما اهل حرم خدا سرزمين مكّه‏ايم! ولى محمد قطع پيوند خويشاوندى كرده، و از حرم خدا و آيين كهن ما بيرون رفته و آيين محمد آيينى است تازه و نوپا- كعب گفت: به خدا سوگند آيين شما از آيين محمد بهتر است! در اين هنگام آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

    تفسير:
    سازشكاران- اين آيه يكى ديگر از صفات ناپسند يهود را منعكس مى‏كند كه آنها براى پيشبرد اهدافشان آن چنان سازشكارى با هر جمعيتى نشان مى‏دادند كه حتى براى جلب نظر بت‏پرستان در برابر بتهاى آنها سجده مى‏كردند و آنچه را كه در باره عظمت اسلام و صفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ديده يا خوانده بودند زير پا مى‏گذاشتند، و حتى براى خوشايند بت‏پرستان آيين خرافى و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجيح مى‏دادند، با اين كه اهل كتاب بودند و قدر مشتركشان با اسلام به مراتب بيش از بت‏پرستان بود، لذا آيه به عنوان تعجب مى‏گويد: «آيا نديدى كسانى را كه سهمى از كتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده كردند و به طغيانگران اظهار ايمان نمودند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ).

    به اين هم قناعت نكردند «و در باره مشركان مى‏گويند: آنان از كسانى كه ايمان آورده‏اند هدايت‏يافته‏ترند»! (وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى‏ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا).

  9. #39
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 52)- در اين آيه، سرنوشت اين گونه سازشكاران را بيان كرده مى‏فرمايد: «آنها كسانى هستند كه خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و كسى كه خدا او را از رحمت خويش دور كند، هيچ ياورى براى او نخواهى يافت» (أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً).

    (آيه 53)- در تفسير دو آيه قبل گفته شد كه يهود به خاطر جلب توجه بت‏پرستان مكّه گواهى دادند كه بت‏پرستى قريش از خدا پرستى مسلمانان بهتر است! و حتى خود آنان در مقابل بتها سجده كردند! در اين آيه و آيه بعد اين نكته يادآورى شده كه قضاوت آنان به دو دليل فاقد ارزش و اعتبار است:
    1- «آيا آنها (يهود) سهمى در حكومت دارند (كه بخواهند چنين داورى كنند؟) در حالى كه اگر چنين بود به مردم كمترين حق را نمى‏دادند» و همه چيز را در انحصار خود مى‏گرفتند (أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً).

  10. #40
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 54)- دوم اين كه: آنها بر اثر ظلم و ستم و كفران نعمت، مقام نبوت و حكومت را از دست دادند، و به همين جهت مايل نيستند اين موقعيت الهى به دست هيچ كس سپرده شود «يا اين كه نسبت به مردم (پيامبر و خاندانش) در برابر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مى‏ورزند» و با آن گونه قضاوتهاى بى‏اساس مى‏خواهند آبى بر شعله‏هاى آتش حسد خويش بپاشند (أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).

    سپس مى‏فرمايد: چرا از اعطاى چنين منصبى به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و خاندان بنى هاشم تعجب و وحشت مى‏كنيد و حسد مى‏ورزيد در حالى كه «ما به آل ابراهيم (كه يهود از خاندان او هستند نيز) كتاب و حكمت داديم و حكومت عظيمى در اختيارشان (پيامبران بنى اسرائيل) قرار داديم» (فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً).

    اما متأسفانه شما مردم ناخلف آن سرمايه‏هاى معنوى و مادى پرارزش را بر اثر شرارت و قساوت از دست داديد.
    در روايتى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم كه در باره اين آيه سؤال كردند، فرمود:
    نحن المحسودون: يعنى «ماييم كه مورد حسد دشمنان قرار گرفته‏ايم».

    زيانهاى معنوى و مادى، فردى و اجتماعى «حسد» فوق العاده زياد است كه در روايات پيشوايان اسلام به آن اشاره شده، از جمله در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «حسد و بدخواهى از تاريكى قلب و كوردلى است و از انكار نعمتهاى خدا به افراد سر چشمه مى‏گيرد، و اين دو (كوردلى و ايراد بر بخشش خدا) دو بال كفر هستند، به سبب حسد بود كه فرزند آدم در يك حسرت جاودانى فرو رفت و به هلاكتى افتاد كه هرگز از آن رهايى نمى‏يابد».

صفحه 4 از 12 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •