(آيه 41)- در تعقيب آيات گذشته كه در مورد مجازاتها و پاداشهاى بدكاران و نيكوكاران سخن مى‏گفت، اين آيه اشاره به مسأله شهود و گواهان رستاخيز كرده، مى‏گويد: «حال اين افراد چگونه خواهد بود آن روز كه براى هر امتى گواهى بر اعمال آنها مى‏آوريم و تو را گواه بر آنان خواهيم آورد» (فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً).

و به اين ترتيب علاوه بر گواهى اعضاى پيكر آدمى، و گواهى زمينى كه بر آن زيست كرده، و گواهى فرشتگان خدا بر اعمال او، هر پيامبرى نيز گواه اعمال امت خويش است، و بدكاران با وجود اين همه گواه چگونه مى‏توانند حقيقتى را انكار كنند و خود را از كيفر اعمال خويش دور دارند.

(آيه 42)- در اين آيه به نتيجه اعمال آنها اشاره كرده، مى‏گويد: «در آن روز آنها كه كافر شدند، و با فرستاده پروردگار به مخالفت برخاستند (دادگاه عدل خدا را مى‏بينند و شهود و گواهان غير قابل انكارى در اين دادگاه مشاهده مى‏كنند، آن چنان از كار خود پشيمان مى‏شوند كه) آرزو مى‏كنند اى كاش خاك بودند و با خاكهاى زمين يكسان مى‏شدند» (يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ). «و در آن روز (با آن همه گواهان) سخنى را نمى‏توانند از خدا پنهان كنند» (وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً).
زيرا با آن همه شهود و گواهان راهى براى انكار نيست.