سوره حجرات [49] - صفحه 3
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27

موضوع: سوره حجرات [49]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره حجرات [49]

    پرهيزكاران را به خوبى مى‏شناسد، و از درجه تقوا و خلوص نيت و پاكى و صفاى آنها آگاه است، آنها را بر طبق علم خود گرامى مى‏دارد و پاداش مى‏دهد مدعيان دروغين را نيز مى‏شناسد و كيفر مى‏دهد.

    نكته‏ها:

    1- ارزشهاى راستين و ارزشهاى كاذب!

    بدون شك هر انسانى فطرتا خواهان اين است كه موجود با ارزش و پر افتخارى باشد، و به همين دليل با تمام وجودش براى كسب ارزشها تلاش مى‏كند.

    ولى شناخت معيار ارزش، با تفاوت فرهنگها كاملا متفاوت است، و گاه ارزشهاى كاذب جاى ارزشهاى راستين را مى‏گيرد.

    گروهى ارزش واقعى خويش را در انتساب به قبيله معروف و معتبرى مى‏دانند.

    مخصوصا در ميان اقوام جاهلى افتخار به انساب و قبائل، رايجترين افتخار موهوم بود، تا آنجا كه هر قبيله‏اى خود را «قبيله برتر» و هر نژادى خود را «نژاد والاتر» مى‏شمرد، كه متأسفانه هنوز رسوبات و بقاياى آن در اعماق روح بسيارى از افراد و اقوام وجود دارد
    .
    گروه ديگرى مسأله مال و ثروت و داشتن كاخ و قصر و خدم و حشم و امثال اين امور را نشانه ارزش مى‏دانند.

    و به همين ترتيب هر گروهى در مسيرى گام بر مى‏دارند و به ارزشى دل مى‏بندند و آن را معيار مى‏شمرند.

    اما از آنجا كه اين امور همه امورى است متزلزل و برون ذاتى و مادى و زود گذر، يك آئين آسمانى همچون اسلام هرگز نمى‏تواند با آن موافقت كند، لذا خط بطلان روى همه آنها كشيده، و ارزش واقعى انسان را در صفات ذاتى او مخصوصا تقوا و پرهيزكارى و تعهد و پاكى او مى‏شمرد حتى براى موضوعات مهمى، همچون علم و دانش، اگر در مسير ايمان و تقوا و ارزشهاى اخلاقى، قرار نگيرد اهميت قائل نيست.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره حجرات [49]

    در كتاب «آداب النفوس» طبرى آمده كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله در سرزمين «منى» در حالى كه بر شترى سوار بود رو به سوى مردم كرد و فرمود: «اى مردم بدانيد! خداى شما يكى است و پدرتان يكى، نه عرب بر عجم برترى دارد و نه عجم بر عرب، نه سياهپوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سياهپوست، مگر به تقوا آيا من دستور الهى را ابلاغ كردم؟
    همه گفتند: آرى! فرمود: اين سخن را حاضران به غائبان برسانند»!

    2- حقيقت تقوا:

    از آيات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه «تقوا» همان احساس مسؤوليت و تعهدى است كه به دنبال رسوخ ايمان در قلب بر وجود انسان حاكم مى‏شود و او را از «فجور» و گناه باز مى‏دارد، به نيكى و پاكى و عدالت دعوت مى‏كند، اعمال آدمى را خالص و فكر و نيت او را از آلودگيها مى‏شويد.

    بعضى از بزرگان براى تقوا سه مرحله قائل شده‏اند:
    1- نگهدارى نفس از عذاب جاويدان از طريق تحصيل اعتقادات صحيح.
    2- پرهيز از هر گونه گناه اعم از ترك واجب و فعل معصيت.
    3- خويشتندارى در برابر آنچه قلب آدمى را به خود مشغول مى‏دارد و از حق منصرف مى‏كند، و اين تقواى خواص بلكه خاص الخاص است.

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره حجرات [49]

    (آيه 14)-
    شأن نزول:
    بسيارى از مفسران شأن نزولى براى اين آيه و آيه بعد ذكر كرده‏اند كه خلاصه‏اش چنين است: جمعى از طايفه «بنى اسد» در يكى از سالهاى قحطى و خشكسالى وارد مدينه شدند، و به اميد گرفتن كمكى از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله شهادتين بر زبان جارى كردند، و به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله گفتند: «طوائف عرب بر مركبها سوار شدند و با تو پيكار كردند، ولى ما با زن و فرزندان نزد تو آمديم، و دست به جنگ نزديم» و از اين طريق مى‏خواستند بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله منت بگذارند.

    اين آيه و آيه بعد نازل شد- و به آنها خاطر نشان كرد كه اسلام آنها ظاهرى است، و ايمان در اعماق قلبشان نيست.

    تفسير:
    فرق «اسلام» و «ايمان»: در آيه گذشته، سخن از معيار ارزش انسانها يعنى «تقوا» در ميان بود، و از آنجا كه «تقوا» ثمره شجره «ايمان» است، آن هم ايمانى كه در اعماق جان نفوذ كند، در اينجا به بيان حقيقت «ايمان» پرداخته، چنين مى‏گويد: «عربهاى باديه نشين گفتند: ايمان آورده‏ايم! به آنها بگو: شما ايمان نياورده‏ايد ولى بگوئيد اسلام آورده‏ايم، ولى هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است»! (قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ).

    طبق اين آيه تفاوت «اسلام» و «ايمان» در اين است كه «اسلام» شكل ظاهرى قانونى دارد، و هر كس شهادتين را بر زبان جارى كند در سلك مسلمانان وارد مى‏شود، و احكام اسلام بر او جارى مى‏گردد.

    ولى ايمان يك امر واقعى و باطنى است و جايگاه آن قلب آدمى است، نه زبان و ظاهر او.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره حجرات [49]

    اين همان چيزى است كه در عبارت گويائى در بحث «اسلام و ايمان» آمده است، «فضيل بن يسار» مى‏گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: «ايمان با اسلام شريك است، اما اسلام با ايمان شريك نيست (و به تعبير ديگر هر مؤمنى مسلمان است ولى هر مسلمانى مؤمن نيست) ايمان آن است كه در دل ساكن شود، اما اسلام چيزى است كه قوانين نكاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جارى مى‏شود».

    سپس در ادامه آيه مى‏افزايد: «و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد (ثواب اعمالتان را بطور كامل مى‏دهد) و چيزى از پاداش كارهاى شما را فرو گذار نمى‏كند» (وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً).

    چرا كه «خداوند آمرزنده مهربان است» (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

    جمله‏هاى اخير در حقيقت اشاره به يك اصل مسلم قرآنى است كه شرط قبولى اعمال «ايمان» است، مى‏گويد: اگر شما ايمان قلبى به خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله داشته باشيد- كه نشانه آن اطاعت از فرمان خدا و رسول اوست- اعمال شما ارزش مى‏يابد، و خداوند حتى كوچكترين حسنات شما را مى‏پذيرد، و پاداش مى‏دهد، و حتى به بركت اين ايمان گناهان شما را مى‏بخشد كه او غفور و رحيم است.

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره حجرات [49]

    (آيه 15)- و از آنجا كه دست يافتن بر اين امر باطنى يعنى ايمان كار آسانى نيست در اين آيه به ذكر نشانه‏هاى آن مى‏پردازد، نشانه‏هائى كه به خوبى مؤمن را از مسلم، و صادق را از كاذب، و آنها را كه عاشقانه دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله را پذيرفته‏اند، از آنها كه براى حفظ جان و يا رسيدن به مال دنيا اظهار ايمان مى‏كنند جدا مى‏سازد.

    مى‏فرمايد: «مؤمنان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده‏اند، سپس هرگز شك و ريبى به خود راه نداده، و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كرده‏اند» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ).

    آرى! نخستين نشانه ايمان عدم ترديد و دو دلى در مسير اسلام است، نشانه دوم جهاد با اموال، و نشانه سوم كه از همه برتر است جهاد با انفس (جانها) است.

    و لذا در پايان آيه مى‏افزايد: «چنين كسانى راستگويانند» و روح ايمان در وجودشان موج مى‏زند (أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ).

    اين معيار را كه قرآن براى شناخت «مؤمنان راستين» از «دروغگويان متظاهر به اسلام» بيان كرده، معيارى است روشن و گويا براى هر عصر و زمان، براى جدا سازى مؤمنان واقعى از مدعيان دروغين، و براى نشان دادن ارزش ادعاى كسانى كه همه جا دم از اسلام مى‏زنند و خود را طلبكار پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مى‏دانند ولى در عمل آنها كمترين نشانه‏اى از ايمان و اسلام ديده نمى‏شود.

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره حجرات [49]

    (آيه 16)-
    شأن نزول:
    جمعى از مفسران گفته‏اند كه: بعد از نزول آيات گذشته گروهى از اعراب خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله آمدند و سوگند ياد كردند كه در ادعاى ايمان صادقند، و ظاهر و باطن آنها يكى است، آيه نازل شد (و به آنها اخطار كرد كه نيازى به سوگند ندارد خدا درون و برون همه را مى‏داند).

    تفسير:
    منت نگذاريد كه مسلمان شده‏ايد! در آيات گذشته نشانه‏هاى مؤمنان راستين بيان شده بود و چنانكه در شأن نزول ذكر شد جمعى از مدعيان اصرار داشتند كه حقيقت ايمان در قلب آنها مستقر است، قرآن به آنها و به تمام كسانى كه همانند آنها هستند اعلام مى‏كند كه نيازى به اصرار و سوگند نيست، در مسأله «ايمان» و «كفر» سر و كار شما با خدائى است كه از همه چيز با خبر است.

    مخصوصا با لحنى عتاب آميز در آيه مورد بحث مى‏گويد: به آنها «بگو: آيا خدا را از ايمان خود با خبر مى‏سازيد؟ در حالى كه خداوند تمام آنچه را در آسمانها و زمين است مى‏داند» (قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).
    و براى تأكيد بيشتر مى‏افزايد: «و خداوند از همه چيز آگاه است» (وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ).

    ذات مقدس او عين علم است، و علمش عين ذات اوست، و به همين دليل علمش ازلى و ابدى است.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره حجرات [49]

    (آيه 17)- سپس به گفتگوى اعراب باديه نشين باز مى‏گردد كه اسلام خود را به رخ پيامبر مى‏كشيدند، و مى‏گفتند: ما با تو از در تسليم آمديم در حالى كه بسيارى از قبائل عرب از در جنگ آمدند.

    قرآن در پاسخ آنها مى‏گويد: «آنها بر تو منت مى‏نهند كه اسلام آورده‏اند»! (يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا).
    به آنها «بگو: اسلام خود را بر من منّت نگذاريد» (قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ).

    «بلكه خداوند بر شما منّت مى‏نهد كه شما را به سوى ايمان هدايت كرد اگر (در ادعاى ايمان) راستگو هستيد»! (بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

    منت بر دو گونه است: اگر جنبه عملى داشته باشد (به معنى بخشش نعمت گرانقدر) ممدوح است، و منّت‏هاى الهى از اين قبيل است، ولى اگر جنبه لفظى داشته باشد، مانند منت بسيارى از انسانها عملى است زشت و ناپسند.

    «ايمان» قبل از هر چيز درك تازه‏اى از عالم هستى به انسان مى‏دهد، حجابها پرده‏هاى خود خواهى و غرور را كنار مى‏زند، افق ديد انسان را مى‏گشايد، و شكوه و عظمت بى‏مانند آفرينش را در نظر او مجسم مى‏كند.

    اينجاست كه انسان بايد هر صبح و شام شكر نعمت ايمان را به جا آورد و بعد از هر نماز و هر عبادت سر به سجده بگذارد، و خدا را بر اين همه توفيق سپاس گويد.

    (آيه 18)- در اين آيه كه آخرين آيه سوره حجرات است باز هم آنچه را در آيه قبل آمده تأكيد كرده، مى‏فرمايد: «خداوند غيب آسمانها و زمين را مى‏داند، و نسبت به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست» (إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ).

    اصرار نداشته باشيد كه حتما مؤمن هستيد، و نيازى به سوگند نيست، او در زواياى قلب شما حضور دارد، و از آنچه در آن مى‏گذرد كاملا با خبر است. او از تمام اسرار اعماق زمين و غيب آسمانها آگاه است، بنابر اين چگونه ممكن است از درون دل شما بى‏خبر باشد؟

    «پايان سوره حجرات»

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •