سوره توبه [9] - صفحه 4
صفحه 4 از 8 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 77

موضوع: سوره توبه [9]

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 51)- اما تو اى پيامبر! به اينها از دو راه پاسخ گوى، پاسخى دندان شكن و منطقى، نخست «بگو: هيچ حادثه‏اى براى ما رخ نمى‏دهد مگر آنچه خداوند براى ما مقرّر داشته است همان خدايى كه مولاى ما» و سرپرست حكيم و مهربان ماست و جز خير و صلاح ما را مقدر نمى‏دارد (قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا).

    آرى «افراد با ايمان بايد تنها بر خدا توكّل كنند» (وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).

    تنها به او عشق مى‏ورزند و از او يارى مى‏طلبند و سر بر آستان او مى‏سايند تكيه‏گاه و پناهگاهشان كسى جز او نيست.

    (آيه 52)- «و تو اى پيامبر اين پاسخ را نيز به آنان بگو كه شما چه انتظارى را در باره ما مى‏كشيد جز اين كه به يكى از دو يكى و خير و سعادت خواهيم رسيد» (قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ).

    يا دشمنان را در هم مى‏كوبيم و پيروز از ميدان مبارزه باز مى‏گرديم، و يا كشته مى‏شويم و شربت شهادت را با افتخار مى‏نوشيم، هر كدام پيش آيد، خوش آيد كه مايه افتخار است و روشنى چشم ما و به هر صورت شكست در قاموس ما راه ندارد.

    اما به عكس «ما در مورد شما يكى از دو بدبختى، تيره روزى و بلا و مصيبت را انتظار مى‏كشيم، يا در اين جهان و جهان ديگر به مجازات الهى گرفتار مى‏شويد، و يا به دست ما خوار و نابود خواهيد شد» (وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا).

    «حال كه چنين است شما انتظار بكشيد، و ما هم با شما انتظار مى‏كشيم» (فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ).

    شما در انتظار خوشبختى ما باشيد و ما هم در انتظار بدبختى شما نشسته‏ايم!

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 53)- قرآن در اينجا به قسمتى ديگر از نشانه‏هاى منافقان و نتيجه و سر انجام كار آنها اشاره كرده و روشن مى‏سازد كه چگونه اعمال آنها بى‏روح و بى‏اثر است و هيچ گونه بهره‏اى از آن عايدشان نمى‏شود، و از آنجا كه در ميان اعمال نيك، انفاق در راه خدا و نماز (پيوند خلق با خالق) موقعيت خاصى دارد، مخصوصا انگشت روى اين دو قسمت گذارده است.

    نخست مى‏گويد: اى پيامبر! «به آنها بگو: شما چه از روى اراده و اختيار در راه خدا انفاق كنيد و چه از روى كراهت و اجبار (و ملاحظات شخصى و اجتماعى) در هر حال از شما پذيرفته نخواهد شد» (قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ).

    سپس به دليل آن اشاره كرده، مى‏فرمايد: «زيرا شما گروه فاسقى بوديد» (إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ). نيتهايتان آلوده، و اعمالتان ناپاك، و قلبتان تاريك است، و خدا تنها عملى را مى‏پذيرد كه پاك باشد و از شخصى پاك و با تقوا سر زند.

    (آيه 54)- در اين آيه بار ديگر دليل عدم قبول انفاقات آنها را توضيح داده، مى‏گويد: «و هيچ چيز مانع قبول انفاقات آنها نشده جز اين كه آنها به خدا و پيامبرش كافر شده‏اند» و هر عملى توأم با ايمان با خدا و توحيد نبوده باشد در پيشگاه خدا مقبول نيست (وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ).

    پس از ذكر عدم قبول انفاقهاى مالى آنها به وضع عبادات آنان اشاره كرده مى‏گويد: «آنها نماز را به جا نمى‏آورند مگر از روى كسالت و با ناراحتى و سنگينى» (وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى‏).

    همان گونه كه «انفاق نمى‏كنند مگر از روى كراهت و اجبار» (وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ).

    در حقيقت به دو دليل انفاقهاى آنها پذيرفته نمى‏شود يكى به دليل آن كه از روى كفر و عدم ايمان سر مى‏زند، و ديگر اين كه از روى كراهت و اجبار است.

    همچنين به دو علت نماز آنها پذيرفته نيست نخست به علت كفر، و ديگر به خاطر آنكه از روى كسالت و كراهت انجام مى‏گيرد.

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 55)- در اين آيه روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏گويد: «فزونى اموال و اولاد آنها نبايد تو را در شگفتى فرو برد» و فكر كنى كه آنها با اين كه منافقند چگونه مشمول اين همه مواهب الهى واقع شده‏اند (فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ).

    چرا كه اينها به ظاهر براى آنها نعمت است اما در حقيقت «خدا مى‏خواهد به اين وسيله آنان را در زندگى دنيا معذب كند، و به خاطر دلبستگى فوق العاده به اين امور در حال كفر و بى‏ايمانى بميرند» (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ).

    در واقع آنها از دو راه به وسيله اين اموال و اولاد (نيروى اقتصادى و انسانى) معذب مى‏شوند: نخست اين كه اين گونه افراد معمولا فرزندانى ناصالح و اموالى بى‏بركت دارند كه مايه درد و رنجشان در زندگى دنياست، شب و روز بايد براى فرزندانى كه مايه ننگ و ناراحتى هستند، تلاش كنند، و براى حفظ اموالى كه از طريق گناه به دست آورده‏اند جان بكنند، و از طرف ديگر چون به اين اموال و فرزندان دلبستگى دارند و به سراى وسيع و پر نعمت آخرت و جهان پس از مرگ ايمان ندارند چشم پوشى از اين همه اموال برايشان مشكل است تا آنجا كه ايمانشان را روى آنها گذاشته و با كفر از دنيا مى‏روند، و به سخت‏ترين وضعى جان مى‏دهند؟

    مال و فرزند اگر پاك و صالح باشد موهبت است و سعادت و مايه رفاه و آسايش و اگر ناپاك و ناصالح باشد رنج و عذاب اليم است.

    (آيه 56)- نشانه ديگرى از منافقان! در اينجا يكى ديگر از اعمال و حالات منافقان به روشنى ترسيم شده است مى‏گويد: «آنها به خدا سوگند ياد مى‏كنند كه از شما هستند» (وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ).

    «در حالى كه نه از شما هستند (و نه در چيزى با شما موافقند) بلكه آنها گروهى هستند كه فوق العاده مى‏ترسند» و از شدت ترس كفر را پنهان كرده اظهار ايمان مى‏كنند مبادا گرفتار شوند (وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ).

  4. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 57)- در اين آيه شدت بغض و عداوت و نفرت آنها را از مؤمنان در عبارتى كوتاه اما بسيار رسا و گويا منعكس كرده، مى‏گويد: «آنها چنان هستند كه اگر پناهگاهى (همانند يك دژ محكم) بيابند، يا دسترسى به غارهايى در كوهها داشته باشند، يا بتوانند راهى در زير زمين پيدا كنند، با سرعت هر چه بيشتر به سوى آن مى‏شتابند» تا از شما دور شوند و بتوانند كينه و عدوات خود را آشكار سازند (لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَ هُمْ يَجْمَحُونَ).

    اين يكى از رساترين تعبيراتى است كه قرآن در باره ترس و وحشت منافقان و يا بغض و نفرت آنان بيان كرده كه آنها اگر در كوهها و حتى زير و روى زمين راه فرارى پيدا كنند از ترس يا عداوت از شما دور مى‏شوند ولى چون قوم و قبيله و اموال و ثروتى در محيط شما دارند مجبورند دندان بر جگر بگذارند و بمانند!

    (آيه 58)-

    شأن نزول:

    نقل شده كه: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مشغول تقسيم اموالى (از غنائم يا مانند آن) بود كه يكى از طايفه «بنى تميم» فرا رسيد، صدا زد: اى رسول خدا! عدالت كن! پيامبر فرمود: واى بر تو اگر من عدالت نكنم چه كسى عدالت خواهد كرد؟! در اين هنگام اين آيه و آيه بعد نازل شد و به اين گونه افراد اندرز داد.

    تفسير:

    خودخواهان بى‏منطق: در اين آيه به يكى از حالات منافقان اشاره شده و آن اين كه آنها هرگز راضى به حق خود نيستند.

    هر كس جيب آنها را پر كند عادل است و از او راضى هستند و هر كس به خاطر رعايت عدالت حق ديگران را به آنها نبخشد ظالم و از او ناراضى مى‏شوند.

    لذا مى‏گويد: «بعضى از آنها در تقسيم صدقات به تو عيب مى‏گيرند» و مى‏گويند عدالت را رعايت نكردى (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ).

    اما در حقيقت چنين است كه آنها به منافع خويش مى‏نگرند «اگر سهمى به آنها داده شود راضيند و خوشحال» و تو را مجرى عدالت مى‏دانند هر چند استحقاق نداشته باشند (فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا).

    «و اگر چيزى از آن به آنها داده نشود خشمگين مى‏شوند» و تو را متهم به بى‏عدالتى مى‏كنند (وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ).

  5. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 59)- «ولى اگر آنها (به حق خود راضى باشند و) به آنچه خدا و پيامبرش در اختيار آنها گذارده رضايت دهند و بگويند همين براى ما كافى است و اگر هم نياز بيشترى داريم خدا و پيامبر از فضل خود به زودى به ما مى‏بخشند ما تنها رضاى خدا را مى‏طلبيم» و از او مى‏خواهيم كه ما را از اموال مردم بى‏نياز سازد، اگر آنها چنين كنند به سود آنهاست (وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ).

    (آيه 60)- مصارف زكات و ريزه كاريهاى آن: در تاريخ اسلام دو دوران مشخص ديده مى‏شود، دوران مكّه كه همت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مسلمانان در آن مصروف تعليم و تربيت نفرات و آموزش و تبليغ مى‏شد، و دوران مدينه كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آن دست به تشكيل «حكومت اسلامى» و پياده كردن و اجراى تعليمات اسلام، از طريق اين حكومت صالح زد.

    بدون شك يكى از ابتدايى و ضرورى‏ترين مسأله، به هنگام تشكيل حكومت، تشكيل «بيت المال» است كه به وسيله آن نيازهاى اقتصادى حكومت برآورده شود.

    به همين دليل يكى از نخستين كارهايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مدينه انجام داد تشكيل بيت المال بود كه يكى از منابع آن را «زكات» تشكيل مى‏داد، و طبق مشهور اين حكم در سال دوم هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تشريع شد.

    به هر حال آيه مورد بحث به روشنى مصارف واقعى زكات را بيان كرده و آن را در هشت مصرف خلاصه مى‏كند:

    1- «فقرا» نخست مى‏گويد: «صدقات و زكات براى فقيران است» (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ).

    2- «مساكين» (وَ الْمَساكِينِ).

    3- «عاملان و جمع آورى كنندگان زكات» (وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها).

    اين گروه در حقيقت كارمندان و كاركنانى هستند كه براى جمع آورى زكات و اداره بيت المال اسلام تلاش و كوشش مى‏كنند.

    4- «و كسانى كه براى جلب محبتشان اقدام مى‏شود» (وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ).

    آنها كسانى هستند كه انگيزه معنوى نيرومندى براى پيشبرد اهداف اسلامى ندارند، و با تشويق مالى مى‏توان تأليف قلب، و جلب محبت آنان نمود، و در مباحث فقهى گفته شده كه آيه مفهوم وسيعى دارد كه كفار و غير مسلمانان را شامل مى‏شود.

    5- «در راه آزاد ساختن بردگان» (وَ فِي الرِّقابِ).

    يعنى سهمى از زكات، تخصيص به مبارزه با بردگى، و پايان دادن به اين موضوع ضد انسانى، و «آزادى تدريجى بردگان» داده مى‏شود.

    6- «اداء دين بدهكاران» و آنها كه بدون جرم و تقصير زير بار بدهكارى مانده و از اداى آن عاجز شده‏اند (وَ الْغارِمِينَ).

    7- «و در راه خدا» (وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ).

    8- «واماندگان در راه» (وَ ابْنِ السَّبِيلِ).

    يعنى مسافرانى كه بر اثر علّتى در راه مانده، و زاد و توشه و مركب كافى براى رسيدن به مقصد ندارند، هر چند افراد فقير و بى‏بضاعتى نيستند.

    در پايان آيه به عنوان تأكيد روى مصارف گذشته، مى‏فرمايد: «اين فريضه الهى است» (فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ).

    و بدون شك اين فريضه، حساب شده، و كاملا دقيق، و جامع مصلحت فرد و اجتماع است، زيرا «خداوند دانا و حكيم است» (وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ).

  6. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    نكته‏ها:

    1- فرق ميان «فقير» و «مسكين»:

    به نظر مى‏رسد كه «فقير» به معنى كسى است كه در زندگى خود كمبود مالى دارد، هر چند مشغول كسب و كارى باشد و هرگز از كسى سؤال نكند، اما «مسكين» كسى است كه نيازش شديدتر است و دستش از كار كوتاه است، و به همين جهت از اين و آن سؤال مى‏كند.

    2- تقسيم زكات به هشت قسمت مساوى:

    اكثريت قاطع فقها براينند كه اصناف هشتگانه فوق مواردى است كه صرف زكات در آنها مجاز است، و تقسيم كردن در آن واجب نيست.

    اما چگونگى مصرف آن در اين مصرف هشتگانه بستگى به ضرورتهاى اجتماعى از يكسو، و نظر حكومت اسلامى از سوى ديگر دارد.

    3- نقش زكات در اسلام:

    با توجه به اين كه اسلام به عنوان يك «آيين جامع» كه تمام نيازمنديهاى مادى و معنوى در آن پيش بينى شده، و از همان عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، با تأسيس حكومت همراه بود، و توجه خاصى به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتى دارد، روشن مى‏شود كه نقش بيت المال، و زكات از مهمترين نقشهاست.

    شك نيست كه هر جامعه‏اى داراى افرادى از كار افتاده، بيمار، يتيمان بى‏سرپرست، معلولين، و امثال آنها مى‏باشد كه بايد مورد حمايت قرار گيرند.

    و نيز براى حفظ موجوديت خود در برابر هجوم دشمن، نياز به سربازان مجاهدى دارد كه هزينه آنها از طرف حكومت پرداخت مى‏شود.

    به همين دليل در اسلام مسأله زكات كه در حقيقت يك نوع «ماليات بر درآمد و توليد» و «ماليات بر ثروت راكد» محسوب مى‏شود، از اهميت خاصى برخوردار است، تا آنجا كه در رديف مهمترين عبادات قرار گرفته، و در بسيارى از موارد با نماز همراه ذكر شده، و حتى شرط قبولى نماز شمرده شده است!

  7. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 61)-

    شأن نزول:

    در مورد نزول اين آيه گفته‏اند: اين آيه در باره گروهى از منافقان نازل شده، كه دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، در باره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏گفتند، يكى از آنان گفت: اين كار را نكنيد، زيرا، مى‏ترسيم به گوش محمّد برسد، و او به ما بد بگويد (و مردم را بر ضد ما بشوراند).

    يكى از آنان كه نامش «جلاس» بود گفت: مهم نيست، ما هر چه بخواهيم مى‏گوييم، و اگر به گوش او رسيد نزد وى مى‏رويم، و انكار مى‏كنيم، و او از ما مى‏پذيرد، زيرا محمّد صلّى اللّه عليه و آله آدم خوش باور و دهن بينى است، و هر كس هر چه بگويد قبول مى‏كند، در اين هنگام آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

    تفسير:

    اين حسن است نه عيب! در اين آيه همان گونه كه از مضمون آن استفاده مى‏شود سخن از فرد يا افرادى در ميان است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را با گفته‏هاى خود آزار مى‏دادند آيه مى‏گويد: «از آنها كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى‏دهند و مى‏گويند: او آدم خوش باورى است»! (وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ).

    آنها در حقيقت يكى از نقاط قوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را كه وجود آن در يك رهبر كاملا لازم است، به عنوان نقطه ضعف نشان مى‏دادند.

    لذا قرآن بلافاصله اضافه مى‏كند كه: «به آنها بگو: اگر پيامبر گوش به سخنان شما فرا مى‏دهد (و عذرتان را مى‏پذيرد، و به گمان شما يك آدم گوشى است) اين به نفع شماست»! (قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ).

    زيرا از اين طريق آبروى شما را حفظ كرده، و شخصيتتان را خرد نمى‏كند عواطف شما را جريحه‏دار نمى‏سازد، و براى حفظ محبت و اتحاد و وحدت شما از اين طريق كوشش مى‏كند، در حالى كه اگر او فورا پرده‏ها را بالا مى‏زد، و دروغگويان را رسوا مى‏كرد، دردسر فراوانى براى شما فراهم مى‏آمد.

    سپس براى اين كه عيب جويان از اين سخن سوء استفاده نكنند، و آن را دستاويز قرار ندهند، چنين اضافه مى‏كند: «او به خدا و فرمانهاى او ايمان دارد، و به سخنان مؤمنان راستين گوش فرا مى‏دهد، و آن را مى‏پذيرد و به آن ترتيب اثر مى‏دهد» (يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ).

    يعنى در واقع پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دو گونه برنامه دارد: يكى برنامه حفظ ظاهر و جلوگيرى از پرده‏درى، و ديگرى در مرحله عمل، در مرحله اول به سخنان همه گوش فرا مى‏دهد، و ظاهرا انكار نمى‏كند، ولى در مقام عمل تنها توجه او به فرمانهاى خدا و پيشنهادها و سخنان مؤمنان راستين است، و يك رهبر واقع بين بايد چنين باشد، و تأمين منافع جامعه جز از اين راه ممكن نيست لذا بلافاصله مى‏فرمايد: «او رحمت براى مؤمنان شماست» (وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ).

    تنها چيزى كه در اينجا باقى مى‏ماند اين است كه نبايد آنها كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را با اين سخنان خود ناراحت مى‏كنند و از او عيب جويى مى‏نمايند، تصور كنند كه بدون مجازات خواهند ماند.

    لذا در پايان آيه مى‏فرمايد: «آنها كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آزار مى‏رسانند عذابى دردناك دارند» (وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).

  8. #38
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 62)-

    شأن نزول:

    جمعى از مفسران شأن نزولى براى اين آيه و آيه بعد نقل كرده‏اند و آن اين كه: هنگامى كه در نكوهش تخلف كنندگان از غزوه تبوك آياتى نازل شد يكى از منافقان گفت: به خدا سوگند اين گروه نيكان و اشراف ما هستند، اگر آنچه را «محمّد» در باره آنها مى‏گويد راست باشد، اينها از چهارپايان هم بدترند، يكى از مسلمانان اين سخن را شنيد و گفت: به خدا آنچه او مى‏گويد حق است، و تو از چهارپا بدترى! اين سخن به گوش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از او پرسيد: چرا چنين گفتى، او سوگند ياد كرد كه چنين سخنى نگفته است آن مرد مؤمن، گفت: خداوندا خودت راستگو را تصديق، و دروغگو را تكذيب فرما.

    اين دو آيه نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.

    تفسير:

    قيافه حق به جانب منافقان! يكى از نشانه‏هاى منافقان و اعمال زشت و شوم آنها كه قرآن كرارا به آن اشاره كرده، اين است كه آنها براى پوشاندن چهره خود بسيارى از خلافكاريهاى خود را انكار مى‏كردند و با توسل به سوگندهاى دروغين مى‏خواستند مردم را فريب داده و از خود راضى كنند. در اين آيه و آيه بعد قرآن مجيد پرده از روى اين عمل زشت برداشته و مسلمانان را آگاه مى‏سازد كه تحت تأثير اين گونه سوگندهاى دروغين قرار نگيرند.

    نخست مى‏گويد: «آنها براى شما سوگند به خدا ياد مى‏كنند تا شما را راضى كنند» (يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ).

    روشن است كه هدف آنها از اين سوگندها، بيان حقيقت نيست. بلكه مى‏خواهند با فريب و نيرنگ چهره واقعيات را در نظرتان دگرگون جلوه دهند، و به مقاصد خود برسند. لذا قرآن مى‏گويد: «اگر آنها راست مى‏گويند و ايمان دارند، شايسته‏تر اين است كه خدا و پيامبرش را راضى كنند»! (وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِينَ).

  9. #39
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 63)- در اين آيه اين گونه افراد منافق را شديدا تهديد مى‏كند، و مى‏گويد: «مگر نمى‏دانند كسى كه با خدا و رسولش دشمنى و مخالفت كند براى او آتش دوزخ است كه جاودانه در آن مى‏ماند» (أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها).

    سپس براى تأكيد اضافه مى‏كند: «اين رسوايى و ذلّت بزرگى است» (ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ).

    (آيه 64)-

    شأن نزول:

    در باره نزول اين آيه و دو آيه بعد چنين نقل شده: گروهى از منافقان در يك جلسه سرّى، براى قتل پيامبر توطئه كردند كه پس از مراجعت از جنگ تبوك در يكى از گردنه‏هاى سر راه به صورت ناشناس كمين كرده، شتر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را رم دهند، و حضرت را به قتل برسانند.

    خداوند پيامبرش را از اين نقشه آگاه ساخت، و او دستور داد جمعى از مسلمانان مراقب باشند، و آنها را متفرق سازند.

    تفسير:

    برنامه خطرناك ديگرى از منافقان: از اين آيه چنين استفاده مى‏شود كه خداوند براى دفع خطر منافقان از پيامبر، گهگاه پرده از روى اسرار آنها برمى‏داشت، و آنان را به مسلمانان معرفى مى‏كرد، تا به هوش باشند و آنها نيز دست و پاى خود را جمع كنند، روى اين جهت غالبا آنان در يك حالت ترس و وحشت به سر مى‏بردند، قرآن به اين وضع اشاره كرده، مى‏گويد: «منافقان مى‏ترسند كه بر ضد آنها سوره‏اى نازل شود، و آنان را به آنچه در دل دارند آگاه سازد» (يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ).

    ولى عجيب اين كه بر اثر شدت لجاجت و دشمنى باز هم دست از استهزاء و تمسخر نسبت به كارهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر نمى‏داشتند، لذا خداوند در پايان آيه به پيامبرش مى‏گويد: «به آنها بگو: هر چه مى‏خواهيد استهزاء كنيد، اما بدانيد خدا آنچه را را از آن بيم داريد آشكار مى‏سازد» و شما را رسوا مى‏كند! (قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ).

  10. #40
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره توبه

    (آيه 65)- در اين آيه به يكى ديگر از برنامه‏هاى منافقان اشاره كرده، مى‏گويد: «اگر از آنها بپرسى (كه چرا چنين سخن نادرستى را گفته‏اند، و يا چنين كار خلافى را انجام داده‏اند) مى‏گويند: ما مزاح و شوخى مى‏كرديم و در واقع قصد و غرضى نداشتيم»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ).

    منافقان امروز و منافقان هر زمان كه برنامه‏هاى يكنواختى دارند از اين روش بهره‏بردارى فراوان مى‏كنند، حتى گاه مى‏شود جدى‏ترين مطالب را در لباس مزاحها و شوخيهاى ساده مطرح كنند، اگر به هدفشان رسيدند چه بهتر، و الّا با عنوان كردن شوخى و مزاح مى‏خواهند از چنگال مجازات فرار كنند.

    اما قرآن با تعبيرى قاطع و كوبنده، به آنها پاسخ مى‏گويد، و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه «به آنها بگو: آيا خدا، و آيات او، و رسولش، را مسخره مى‏كنيد و به شوخى مى‏گيريد»؟! (قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ).

    يعنى آيا با همه چيز مى‏توان شوخى كرد، حتى با خدا و پيامبر و آيات قرآن! آيا مسأله رم دادن شتر، و سقوط پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از آن گردنه خطرناك، چيزى است كه بتوان زير نقاب شوخى آن را پوشاند؟

    (آيه 66)- سپس به پيامبر دستور مى‏دهد صريحا به اين منافقان بگو: «دست از اين عذرهاى واهى و دروغين برداريد» (لا تَعْتَذِرُوا).

    چرا كه «شما بعد از ايمان راه كفر پيش گرفتيد» (قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ).

    اين تعبير نشان مى‏دهد كه گروه بالا از آغاز در صف منافقان نبودند، بلكه در صف مؤمنان ضعيف الايمان بودند و پس از ماجراى فوق راه كفر پيش گرفتند.

    سر انجام، آيه را با اين جمله پايان مى‏دهد كه: «اگر ما گروهى از شما را ببخشيم گروه ديگرى را به خاطر اين كه مجرم بودند، مجازات خواهيم كرد» (إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ).

    اين كه مى‏گويد گروهى را مجازات مى‏كنيم به خاطر جرم و گناهشان، دليل بر آن است كه «گروه مورد عفو» افرادى هستند كه آثار جرم و گناه را با آب توبه از وجود خود شسته‏اند.

صفحه 4 از 8 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •