-
کتاب خصائص الحسینیه
***سوره نور آيه 35
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُ نُورُ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشكَوةٍ فِيهَا مِصبَاحٌ الْمِصبَاحُ فى زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنهَا كَوْكَبٌ دُرِّىُّ يُوقَدُ مِن شجَرَةٍ مُّبَارَكةٍ زَيْتُونَةٍ لا شرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتهَا يُضىءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسسهُ نَارٌ نُّورٌ عَلى نُورٍ يهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشاءُ وَ يَضرِب اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكلِّ شىْءٍ عَلِيمٌ
خداوند نور آسمان ها و زمين است مثال نورش همانند چراغدانى است كه در آن چراغى ، و آن چراغ در آبگينه اى است كه گويى ستاره اى درخشان است ؛ و از درخت مبارك زيتون كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى شود. و نزديك است كه روغنش بدون اينكه با آتشى تماس داشته باشد بدرخشد. او نور فوق نور است ؛ خداوند به نور خويش هر كس را كه خواهد هدايت كند، و خداوند براى مردم اين مثلها را مى زند و او به هر چيزى دانا است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***مقدمه مترجم
ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة
سلام و درود به بنيانگذار فرهنگ عاشورا كه ياد و نام آن حضرت ، دل محبان و مواليانش را مالامال از اميد و نويد و سينه دشمنان مكتبش را لبريز از ترس و دلهره مى نمايد.
سلام و درود بر آن امام شهيدى كه در گرماى سوزان روز عاشورا در تنهايى و غربت ، اما با آرامش و وقار و شهامت و اخلاص هر چه تمام ، در قربانگاه عشق پيشانى بر خاك نهاد و با نيايشى شورانگيز و وصف ناپذير از همه پديده ها و ما سوى الله بريد و به آفريدگار خويش پيوست .
سلام و درود ما به حسين كه پيامبر رحمت و آنكه خداوند در وصف او فرمود: ((لولاك لما خلقت الافلاك )) درباره او گفت : ((حسين منى و انا من حسين )).
سلام و درود بر آن شخصيت بى نظيرى كه به خاطر دفاع از حريم اسلام ، هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت و به پيشگاه پروردگارش تقديم نمود تا مخاطب به خطاب ((يا ايتها النفس المطمئنه )) گرديد.
كتابى كه در روى پيش شماست ، ترجمه كتاب ارزشمند ((خصائص الحسينيه و المزايا المظلوم )) نوشته حكيم و فقيه عاليقدر مرحوم آية الله شيخ جعفر شوشترى رضوان الله تعالى عليه است .
مرحوم آية الله شوشترى فرزند حسين از اهالى شوشتر (يكى از شهرهاى استان خوزستان ) كه علاوه بر برخوردارى از دانش گسترده و آگاهى عميق ، از گوهر گرانبهاى اخلاص و عمل صالح نيز بهره مند بود و به هنگام تلاوت قرآن و تفسير آيات الهى و تحليل روايات معصومين عليهم السلام و وعظ و ارشاد مردم ، از عمق دل سخن مى گفت و لاجرم بر دل ها مى نشست و همه را به شدت تحت تاءثير قرار مى داد. اين عالم بزرگوار ارادت خاص و وصف ناپذيرى به سالار شهيدان و سرور جوانان اهل بهشت امام حسين عليه السلام داشت ؛ به همين خاطر تا آخرين روزهاى پربركت عمر خويش با آن مقام علمى و فقهى ، بر فراز منبر مى رفت و با عشق و ارادت خاصى از ايثار و فداكارى هاى امام حسين عليه السلام سخن مى گفت و راه و رسم ستم سوزى و ظلم ستيزى آن حضرت را براى دوستداران و مواليانش ترسيم مى كرد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اين عالم ربانى از چنان گوهر اخلاص ، عرفان و عشقى بهره مند بود كه مورد عنايت امام حسين عليه السلام بوده است كه به ذكر يك نمونه در اين باره اكتفا مى كنيم :
از خود مرحوم آية الله شوشترى آورده اند كه مى فرمود:
((پس از آنكه از تحصيل در حوزه نجف فارغ شدم و به وطن خود شوشتر بازگشتم ، دريافتم بايد براى آشنا كردن بيشتر مردم با معارف قرآن و اسلام تلاش كنم ، به همين خاطر در گام نخست تصميم گرفتم روزهاى جمعه منبر بروم و با فرا رسيدن ماه مبارك رمضان ، به خاطر انجام وظيفه به منبر خويش ادامه دادم ، اما شيوه كار اين گونه بود كه تفسير صافى را به دست مى گرفتم و از روى آن مردم را وعظ و ارشاد مى كردم و در آخر منبر هم ، به بيان مشهور كه هر غذايى به نمك نياز دارد و نمك مجلس وعظ و ارشاد هم يادآورى مصيبت هاى جانسوز امام حسين عليه السلام است ، به ناچار از كتاب ((روضة الشهداء)) مقدارى مرثيه مى خواندم .
ماه محرم را نيز كه در پيش بود، به همين صورت گذراندم ، اما به هيچ وجه توانايى جدايى از كتاب و منبر رفتن بدون كتاب را نداشتم و مردم نيز بدين صورت بهره كافى نمى بردند، اما به هر حال حدود يك سال به اين صورت گذشت .
سال بعد با فرا رسيدن ماه محرم با خود زمزمه كردم كه تا چه زمانى بايد كتاب در دست گيرم و از روى كتاب مجلس و منبر را اداره كنم و تا كى نتوانم از حفظ منبر بروم ؟ بايد چاره اى بينديشم و خويشتن را از اين وضعيت ناگوار نجات بخشم ، اما هر چه در اين مورد انديشيدم راه به جايى نبردم و بر اثر فكر زياد، خستگى سراسر وجودم را فرا گرفت و از شدت نگرانى به خواب رفتم . در عالم رؤ يا ديدم كه در سرزمين كربلا هستم ، آن هم درست به هنگامى كه كاروان امام حسين عليه السلام در آنجا فرود آمده است . به همه جا نگريستم ، چشمم به خيمه اى برافراشته افتاد، دريافتم كه سپاه دشمن در صف هاى فشرده بر گرد خيمه امام حسين نشسته است ، وارد شدم ، سلام گرمى نثار آن سيماى نورافشان نمودم حضرت مرا در نزديكى خويش جاى داد و به حبيب بن مظاهر فرمود: حبيب ! شيخ جعفر ميهمان ماست ، بايد از ميهمان پذيرايى كرد، درست است كه آب در خيمه نيست ، اما آرد و روغن موجود است ، برخيز و براى ميهمان ما غذايى آماده كن .))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حبيب بن مظاهر به دستور امام حسين عليه السلام برخاست و پس از لحظاتى چند به خيمه وارد شد و غذايى پيش روى من نهاد. فراموش نمى كنم كه قاشقى هم در ظرف غذا بود. چند قاشقى از آن غذاى بهشتى صفت خورده بودم كه از خواب بيدار شدم و دريافتم كه از بركت زيارت آن حضرت و عنايت او، نكات و لطايف و كنايات و ظرافت هايى از آثار خاندان وحى و رسالت بر من الهام شده است كه تا آن ساعت ، بر كسى الهام نگشته و فهم كسى بر آنها از من پيشى نگرفته بود.))(1)
كتاب خصايص الحسين از همان نكات ، لطايف ، و ظرافت هايى ، برخوردار است كه مى توان گفت از همان نوع مطالبى است كه بر او الهام شده و در اين زمينه فهم كسى بر آن مطالب از او پيشى نگرفته است .
در گذشته ترجمه هاى چندى بر اين كتاب نگاشته شده است كه هر يك داراى ويژگى هاى هستند اما در اين ترجمه سعى بر آن بوده كه ترجمه به صورت رساتر و روانتر انجام گرفته و از سوى ديگر رعايت امانت شده باشد. با اين اميد كه شايد متن فارسى هم از همان تاءثير كه در كلام آن بزرگوار است برخوردار باشد.
در خاتمه اولا از عزيزانى كه در فراهم آمدن اين اثر با جان و دل تلاش كردند قدردانى نموده و در ثانى از ورثه مرحوم مغفور حاج حسين شيرزادگان كه در مقدمات چاپ اين اثر گرانبها عنايت داشتند سپاسگزارم و از درگاه الهى مسئلت دارم كه همه آنها را در روز رستاخيز در زمره خدمتگزاران به آستان مقدس سالار شهيدان برانگيزد و در دنيا نيز مشمول عنايت و كرامت ويژه آن كعبه مقصود مقرر فرمايد.
جليل الله فاضلى
*****
1- آيات بينات فى حقيقة بغض المنامات به نقل از كتاب ويژگى هاى امام حسين عليه السلام .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***مقدمه كتاب (سير روحى )
در معاصى شد همه عمرت تباه
قامتت خم گشته از بار گناه
موى تو در روسياهى شد سفيد
يعنى از ره قاصد مرگت رسيد
در سير از نفس خويش ، براى خود رحمت خواستم و گفتم : اى نفس ! آنقدر كه به ديگران رحم مى كنى بر خود رحم كن ؛ مجهز شو و به داد خويش برس كه در آستانه رحيلى . پيش از آنكه مرگ تو را بربايد و در چنگ قهار مقتدر گرفتار آيى ، فرصت ها را درياب و آن را غنيمت شمار. آنگاه او را به زبان هر پيامبر و امامى موعظه كردم و به زبان حال گفتم و آنقدر گفتم كه اندك تنبهى برايش حاصل شد و تذكر اندكى دست داد؛ به اندازه اى كه اراده اى نه محكم و استوار، در پى داشت ؛ چنان كه نزديك بود از تقرب به پروردگار، كه تنها سبب نجات انسانى است ، ماءيوس گردد، اما سرانجام حالتى از اميد پديد آمد كه موجب سكون و اطمينان شد كه تفصيل آن چنين است :
حالت نخست : ايمان موجب و معيار حصول نجات است .
آرى ، به ايمان كه مدار قبول اعمال و شرط تحصيل نجات از اهوال و خطرات است ، نظر افكندم ؛ متاءسفانه از نشانه هاى آن ، چه ناقص و چه كامل اثرى نديدم ، حتى از ضعيف ترين درجات ايمان و عالى ترين آن در قلب و اعضاى خويش چيزى نيافتم كه بتواند مانع از جاودانگى در آتش باشد. بعد از مدت طولانى ، به اخلاق پسنديده نظر كردم ؛ شگفتا كه رذايل و خلاف اخلاق پسنديده را در خويش يافتم .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اعمال صالح و طاعات و واجبات را مورد دقت قرار دادم ؛ ديدم كه صحت پذيرش آن شرايطى دارد كه من حتى يك بار هم توفيق كسب آن را نداشته ام . در اينجا بود كه خوف بر من چيره شد و به سر حد قنوط و ياءس نزديك شدم ؛ اما:
حالت دوم : ولايت اهل بيت كشتى نجات است .
در همان حال كه خوف و ياءس بر من چيره شده بود امعان نظر كردم و وسايل سفر به سوى حق را مورد دقت قرار داده ؛ ديدم كه اولا من از امت نبى امى صلوات الله عليه و بخصوص از شيعيان على و از مواليان اهل بيت عليهم السلام مى باشم ؛ آنان كه راه مستقيم و صراط قويم و استوار و دژ محكم و ريسمان مستحكم الله و كشتى نجاتند، كه هر كس در آن كشتى نشيند حتما نجات يابد. در اين حال ، حالت رجاء بر من عارض گرديد و چراغ اميدى در دلم برافروخت .
حالت سوم : محبت اهل بيت عليهم صلوات الله نشانه هايى دارد.
پس دريافتم كه وارد شدن در امت نبى اسلام صلى الله عليه و آله ، نياز به اقتدا به آن حضرت و پيروى عملى از او دارد.
و ديدم كه شيعه راستين على بودن نياز به پيروى از آن بزرگوار، در اعمال و اوصاف دارد و شخصى كه محب اهل بيت عليهم السلام است ، بايد يكى از نشانه هاى محبت و ولايت در او محقق شده باشد؛ در حالى كه من هيچ يك از آن نشانه ها را در وجود خود نمى يابم .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
در اين هنگام بود كه مضطرب شده و خوف بر من چيره گشت ؛ اما:
حالت چهارم : وسايل حسينى كارسازتر و داراى خصوصيتى ويژه است .
در حال خوف و ياءس غوطه ور بودم كه ناگهان انديشه تقرب به ائمه عليهم السلام به من دست داد و ديدم كه جليل ترين وسايل از نظر فايده و عظيم ترين از نظر ثواب و پاداش ، و عمومى ترين ، شامل ترين و فراگيرترين همه از نظر حقيقت و منفعت و از جهت درجه و مقام ، همانا وسايل حسينى ، سيد جوانان اهل بهشت ، والد ائمه معصومين و سرور مظلومان ، حضرت ابا عبدالله الحسين مى باشد. و دريافتم كه توسل به ايشان ، داراى خصوصيتى منحصر به فرد و امتيازى مخصوص است كه حتى شامل افضل از ايشان هم نمى شود؛ چرا كه تفاوت در فضيلت مقامى است ، و اتحاد انوار و طينت آنها، مقام و خصوصيتى ديگر.
پس در توسل به حسين عليه السلام ، در روى آوردن به درگاه خداوندى ، خصوصيتى يافتم ؛ چرا كه آن حضرت درى از درهاى بهشت و كشتى نجات و چراغ هدايت است .(2) و با اينكه مقام نبوت و همه ائمه عليهم السلام درهاى بهشتند، لكن باب الحسين ، براى روندگان وسيع تر است .
همه ائمه عليهم السلام كشتى هاى نجاتند، اما كشتى حسينى در ميان موج ها و طوفان ها سرعت بيشترى دارد و آسان تر به ساحل نجات مى رسد. همچنين همه امامان چراغ هدايتند، ولى محدوده استضائه به نور حسين عليه السلام وسيع تر است . همه ائمه قلعه و پناه محكم و نفوذناپذيرند، لكن راه قلعه و دژ حسينى هموارتر است . در اين حال بود كه به نفس و شركاى آن گفتم : ((به سوى درهاى حسينى بشتابيد و به سلامت و اطمينان خاطر وارد آن شويد و به نام پروردگار سوار بر كشتى حسينى شويد كه خداوند آمرزنده و مهربان است . به اين انوار حسينى كه به شما مى نگرد، نظر كنيد و از آن نور بر گيريد.))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
در اين دم در نفس من شوق به اين امر بيشتر شد، بويژه درباره آنچه كه قبلا از علايم ايمان در وجود خود نااميد شده بودم ، آنها را در وسايل حسينى يافتم و همچنين اعمالى را كه فاقد آن بودم ، پيدا كردم و به دو مطلب دست يافتم كه اولى دليل بر وجود ايمان و مطلب دوم دليل بر وجود اعمال و عدم بطلان آنها بود كه تفصيل هر يك به اين شرح است :
اما مطلب اول : الف : حسين عليه السلام فرمود: ((من كشته اشك چشم هستم . نزد هيچ مؤ منى از من ياد نمى شود مگر اينكه براى مصيبت هاى ما غمگين شود و گريه كند.)) و اين از صفات همه انبياء عليهم السلام است . من اين حالت را هنگام شنيدن نام آن حضرت در خود يافتم از اين رو به اندكى از ايمان - حداقل در حد رفع جاودانگى در جهنم - در وجودم پى بردم .
ب : آنگاه كه ماه محرم و عاشورا فرا مى رسد دچار غم شده و حزن و اندوه بر من روى مى آورد.
ائمه عليهم السلام نيز چنين بوده اند، و اين امر را دليل بر وجود اثرى از ولايت ائمه در خود يافتم ، چرا كه گفته اند: ((شيعيان ما كسانى هستند كه از زيادى گل طينت ما آفريده شده اند و به نور ولايت ما عجين گرديده اند، به آنان مى رسد آنچه به ما مى رسد.)) و اخبار نيز دلالت بر اين معنا دارد كه هر گاه محرم مى شد، آثار گريه و اندوه بر هر يك از امامان عارض مى گرديد.
هيچ كس در ايام محرم امام صادق عليه السلام را خندان نديد و حضرت رضا عليه السلام در همه ايام عاشورا غمگين و محزون بودند و رنگ حضرت در اثر مصيبت حسين عليه السلام متغير بود. حضرت در مجلس عزاى حسينى مى نشست و اهل بيتش نيز در پس پرده به عزاى حسينى مى نشستند. هر گاه كسى بر ايشان وارد مى شد و اهل شعر بود، دستور مى دادند درباره امام حسين عليه السلام مطلبى انشاء كند. چنانچه در قضيه ((دعبل خزاعى )) آمده است ، و اگر كسى نبود حضرت خود مصائب جدش را ياد مى كرد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
در روايت ريان بن شبيب آمده است كه ، وقتى روز اول محرم بر حضرت وارد شدم ، فرمود: اى پسر شبيب اگر مى خواهى گريه كنى ، بر حسين گريه كن كه او را [از قفا] سر بريدند و با او هيجده نفر از اهل بيتش ، كشته شدند.
روش ساير امامان ديگر نيز همين بوده است . بنابراين ، شكسته شدن دل به هنگام رؤ يت هلال ماه محرم ، نشانه علاقه به آن حضرت عليه السلام است . چنانچه با مقدار تاءثر در اين امر، تفاوت درجات ايمان مشخص مى شود، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفى .
ج : ملاحظه غمزدگى ، هنگام ورود به كربلا همان گونه كه در روايات آمده ، اين از صفات پدرش على عليه السلام و خواهرش زينب سلام الله عليها هنگام ورود به كربلا است .
د: دليل ديگر، جارى شدن اشك چشم هنگام بوئيدن تربت پاك آن حضرت است كه اين از صفات جدش و على عليهما السلام بوده است .
اما مطلب دوم : وقتى به دقت به اعمال خود مى نگريستم ، دريافتم كه به خاطر نداشتن شرايط پذيرش ، به راستى نمى توان بر بيشتر آنها نام واقعى عمل را اطلاق كرد؛ مثلا نمازم را در نظر گرفتم . نمى دانم نماز است يا نماز نيست ، روزه ام نيز به همين گونه است . ساير اعمال عبادى ام نيز همين وضعيت را دارند.
اما از سوى ديگر به گريه ام بر امامى كه "صاحب اشك جارى " است ، نظر افكندم ، ملاحظه نمودم كه نمى توان اسم گريه و گرياندن بر آن حضرت را از آن سلب كرد. حداقل اگر تباكى حاصل گردد به راستى كه تباكى است . و در روايت آمده است كه ((كسى كه بر حسين عليه السلام گريه كند يا به گريه آورد يا خود را شبيه گريه كننده قرار دهد، بهشت بر او واجب است .)) و چون اين نشانه هاى ايمان را در خود يافتم و اطمينانم بيشتر شد، آنگاه حالت بعد بر من عارض گرديد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حالت پنجم : تاءمل در اعمال ، سازنده است .
اندكى در امر خود تاءمل كردم و با خود گفتم : آنچه را احساس مى كنم ، مى تواند براى جزئى از ايمان ، علامت باشد و شايد به ميزانى باشد كه تو را بعد از طى مراحل عذاب در روز حشر و تحمل عذاب در دوران طولانى برزخ ، از آتش ابدى نجات دهد، و حال آنكه تو از ناتوانى ات در مقابل بلاى اندك دنيا و عقوبات آن و آنچه از سختى ها بر اهلش جارى مى شود، آگاه هستى . بلكه تو مى دانى كه تحمل نعمت را هم ندارى و از دوام نعمت ملول مى شوى و دچار تكبر و فخر و خودنمايى مى گردى . از سوى ديگر اگر ايمان ضعيف باشد، چه بسا كه با كوچكترين حادثه اى زايل شود و به هنگام روى آوردن بلاها و طوفان هنگام مرگ ، قلب دچار گمراهى شود، پس چه اطمينانى دارى ؟ آنگاه مضطرب شدم و حالتى ديگر بر من عارض شد.
حالت ششم : زيارت حسين زيارت خدا در عرش است .
در امور مربوط به امام حسين عليه السلام مطلبى يافتم كه باعث كمال ايمان و تقويت و ثبات آن مى شود؛ مانند اين روايت كه فرمود: ((كسى كه حسين عليه السلام را زيارت كند، مانند كسى است كه خدا را در عرش زيارت كرده باشد.)) و زيارت خداى تعالى ، كنايه از نهايت نزديكى به خدا است كه اين معنا نمى تواند براى ايمان عاريتى ، و قلبى باشد كه بعد از هدايت ، منحرف شده است . همچنين است روايتى كه مى فرمايد: ((زائر امام حسين عليه السلام ، بعد از آنكه قصد مراجعت مى كند، ملكى مى آيد و به او مى گويد كه خداى تو سلام مى رساند و مى فرمايد كه دوباره آغاز كن ، خداوند گذشته را آمرزيد. شخصى كه خداوند بر او سلام مى فرستد، غيرممكن است كه او را از بزرگترين مصيبت ها - كه همان از دست دادن ايمان است - در امان نگه ندارد. پس اطمينان پيدا كردم و دانستم كه در وسايل حسينى چيزى است كه از زوال و نيستى مصون است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حالت هفتم : وسايل حسينى حسنه است .
بى شك وسايل حسينى ، اعمال حسنه است . اما ممكن است در ميان اعمال تو گناهان و سيئاتى باشد كه آن اعمال را حبط كند؛ از اين رو بار ديگر نگران شدم و دچار حالت ديگرى گرديدم .
حالت هشتم : اعمال شخصى قابل حبط است .
در مورد حبط عمل انديشيدم . ديدم كه اعمال قابل حبط، اعمال خود شخص است و در وسايل حسينى اعمال صالحى است كه در نامه عمل افراد به ثبت مى رسد؛ كه خوشبختانه از اعمال خود شخص به حساب نمى آيد تا در معرض حبط قرار گيرد. چنانچه در روايات مربوط به فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام آمده است كه براى زائر، حجى از حج هاى پيامبر نوشته مى شود و حجى كه پيامبر انجام دهد از اعمال شخص نيست تا حبط گردد؛ ضمن اينكه عمل نبى (ص ) جزمى و حتمى است ، و از عجايب اين روايات ، رواياتى است كه از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است كه حسين عليه السلام روزى در دامن پيامبر (ص ) بود و حضرت با او بازى مى كرد و او را مى خنداند؛ عايشه گفت : ((چقدر به اين بچه محبت دارى ؟)) پيامبر فرمود: ((چگونه او را دوست نداشته باشم و از او به شگفت نيايم ؛ كه ميوه قلب من ، و روشنايى چشمان من است ؛ اما امت در آينده او را مى كشند. پس ، كسى كه او را بعد از وفاتش زيارت كند، خداوند براى او حجى از حج هاى من مى نويسد.))
عايشه تعجب كرد و گفت : ((حجى از حج هاى شما؟!)) فرمود: ((بلى ، دو حج از حجهاى من .)) عايشه گفت : ((دو حج از حج هاى شما؟!)) فرمود: ((بلى چهار حج .)) و اين رقم را آنقدر بالا برد تا رسيد به 90 حج از حج هاى رسول خدا با عمره هايش .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حالت نهم : از بين رفتن اعمال به وسيله مظالم .
ترسيدم روز قيامت حقوق مردم و مظالمى كه ممكن است بر عهده من باشد، اعمال مرا ببرد و دست مرا از اعمال حسنه خالى كند و رهسپار جهنم شوم ؛ زيرا در روايت آمده است : ((كسانى محشور مى شوند كه حسنات آنان بر فراز دستشان مى درخشد، اما طلبكاران و صاحبان مظالم ، آن حسنات را برده و از سيئات خود نيز بر عهده آنان نهاده و به عذاب الهى رهسپار مى شوند))؛ در اين صورت حالت بعد به من دست داد:
حالت دهم : ثواب زيارت حسين محدود نيست و زوال نمى پذيرد.
ملاحظه اين معنا كه بر گريه امام حسين عليه السلام ثوابى مترتب مى شود كه حدى ندارد - و البته آنچه حدى ندارد زوال و نيستى نمى پذيرد؛ بنابراين هر قدر از آن بردارند، كم نخواهد شد - برايم روزنه اميد و دريچه اطمينانى شد.
حالت يازدهم : اميد پس از ياءس و...
از طرفى ملاحظه كردم كه شرط قبولى اعمال عبادى ، قبولى نماز است و عبادت هاى ديگر پس از پذيرفته شدن نماز، قبول مى شوند؛ در حالى كه چه بسا نماز من پذيرفته نشود و اگر رد شود اعمال ديگر هم رد مى شوند. بنابراين چگونه اين اعمال كه از وسايل حسينى است ، پذيرفته مى شوند؟
در اين هنگام بود كه امر بر من دشوار شد و مى رفت تا بعد از عارض شدن اين حالت ها و غلبه حالت هاى ضد و نقيض ، ياءس و نااميدى بر من چيره شود كه خدا بر من منت نهاد، امر من به رجاء و اميدى منتهى شد كه به آن حالت هاى متعارض خاتمه داد و آن حالت بعدى مى باشد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حالت دوازدهم : اميد مؤ كد
اين حالت ، اميد مرا مؤ كد كرد؛ زيرا راه هاى اطمينان قلب و آنچه به من امنيت مى بخشد، پياپى شدند و خواص و ويژگى هاى عجيبى كه در وسايل حسينى ملاحظه كردم آرامش خاطر و سكون قلب به من داد.
اولا: يكى از آن خواص اين است كه نوافل نمازهاى واجب در پذيرفته شدن نماز واجب كه پذيرش آن سبب پذيرش ديگر اعمال مكلفين مى شود، اثر كامل دارد و كاستى هاى فرائض را رفع مى كند. بنابراين چگونه وسايل حسينى كه فضيلت بالاترى دارند، در قبول اعمال اثر نبخشند، حتما به طريق اولى اثر مى بخشند.
ثانيا: قبول يا حبط اعمال و عبادات در جايى است كه به اختيار و تكلف و قصد قربت از شخص مكلف سر زده باشد، در حالى كه در وسايل حسينى مترتب شدن آثار، هميشه مربوط و منوط به اختيار نيست و وسايل حسينى اعمالى نيستند كه رد يا حبط شوند يا بتوان آنها را از صاحبش گرفت . مانند رقت و دلسوزى بر مصائب امام حسين عليه السلام كه گاهى با قصد و تاءمل و ملاحظه اين است كه آن حضرت ، امام مفترض الطاعة هستند، و گاهى رقت و بكاء بدون ملاحظه امرى و فقط به محض شنيدن ماوقع حاصل مى شود، هر چند كه شخص ، مظلوم را نشناسد، و همين قدر كه بداند او يكى از بندگان خدا يا مسلمان است ، حالت رقت و بكاء بر او دست مى دهد.
حتى بالاتر از اين ، اگر بر مخالف اسلام هم اين مصيبت ها وارد شود، شنونده دچار رقت و بكاء مى شود. حداقل درباره كودكان و چگونگى مرگ ناشى از تشنگى آنها و كشته شدن با شمشير و بر سينه امام حسين عليه السلام نشستن ، يا با تير بر دست مبارك ايشان زدن كه در حالت طلب آب براى كودك شيرخوار تشنه خود بودند، چنين حالتى عارض مى شود؛ چرا كه نهايت آنچه دشمن درصدد انجام آن بر مى آيد، همانا مضروب و مجروح و اهانت بر كشته و مقتولى است كه روى زمين افتاده است ، اما بدن را زير سم اسب در هم شكستن ، سرها را از تن ها جدا نمودن و بر سر نيزه ها كردن و در جاهاى مختلف گرداندن و بعد از 200 سال نبش قبر كردن ، از جمله امور بسيار زشت و ناپسند و رقت انگيز است كه بى اختيار موجب جارى شدن اشك مى شود و بدون ترديد اين تاءثرات موجب عنايت حق و جلب رحمت هاى بارى تعالى مى گردد. مگر نه اين است كه يونس به خاطر تاءثر و اندوه بر مرگ موسى و هارون و آل عمران مورد عنايت حق واقع شد و عذاب دنيا از او رفع گرديد،(3) پس چگونه خداوند كسى را كه بر آل عمران و آل ابراهيم تاءسف و اندوه به دل دارد، ماءيوس كند؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
هيچ عملى مانع از همه تاءثيرات زيارت امام حسين عليه السلام نمى شود.
مؤ ثرات كلى قوى ، اگر با مانعى همراه گردد، ممكن است تاءثير كلى را از دست بدهد، اما اثربخشى جزئى آن باقى خواهد بود. در توسل به امام حسين عليه السلام تاءثيرات عظيمى است كه هر گاه صفات و اعمال شخصى مانع از تاءثير تام آنها بشود، تاءثير جزئى آن باقى است .
و من به همان تاءثير جزئى قانع هستم ؛ چرا كه در تاءثير زيارت آن حضرت آمده است كه زائرش شفيع ده يا صد نفر قرار مى گيرد، يا به او گفته مى شود دست هر كس را كه دوست دارى بگير و او را وارد بهشت كن . و چون من خود را مى بينم كه درهاى هفتگانه جهنم بر رويم باز شده است ، بلكه در همين حال ملاحظه مى كنم كه با زنجيرها و غل هايش بر من احاطه دارد و نشانه هاى جاودانگى در آتش بر من ظاهر گرديده ، اميدى ندارم كه در روز محشر از شفيعان باشم ، بلكه به اين قانع هستم كه كسى دست مرا بگيرد و از خطرات قيامت نجات دهد؛ حتى من قانع به اين هستم كه - ولو بعد از مدتى - مرا از جهنم بيرون آورد و از خلود در آتش نجات دهد. همچنين در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام وارد شده است كه زائر امام حسين در عرش با حضرت حق بارى تعالى هم سخن مى باشد. من در اين جايگاه نيستم ، و به اين بسنده مى كنم كه فرشته اى از فرشتگان رحمت با من سخن بگويد.
همچنين در فضيلت زيارت آن حضرت آمده است كه زائر ممكن است به اين وسيله از ساقيان كوثر باشد، باز من چنين شايستگى و لياقتى را ندارم ، ولى راضى هستم از كسانى باشم كه در ميان آتش دوزخ ، بهشتيان را مخاطب قرار داده و بگويم : از آن آب به ما هم بدهيد و يكى از ساقيان كوثر مرا سيراب كند. و نيز در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام وارد شده است كه به واسطه زيارت ايشان ، ممكن است شخص به مقامى برسد كه با پيامبر اسلام همسفره شود و در بهشت با آن حضرت بر سر يك سفره بنشيند، كه البته من اين لياقت را ندارم و به اين بسنده مى كنم كه از درخت زقوم رهايى يابم . بنابراين ، اگر اين تاءثيرات عظيم و قوى با موانع همراه گردد، آثار جزئى از آن سلب نخواهد شد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
مطلب ديگر اينكه ممكن است شخص در آن واحد به همه وسايل حسينى دست يابد كه پائين ترين درجه آن تباكى بر آن حضرت است و بالاترين آن ، شهادت در پيشگاهش مى باشد كه با حصول شهادت ، در آن واحد، اجر و مزد همه عبادت ها حاصل مى شود. و اين چنين است كه مثلا اگر مجلسى براى ذكر مصيبت هاى امام حسين عليه السلام برپا شد و در آن مجلس آنچه را بر ايشان رفت يادآور شوند و در آن مجلس بگريانند و گريه كنند و تباكى و حزن و غم و اندوه حاصل شود و دل به آن حضرت توجه پيدا كند و بر او درود و سلام بفرستد و اين حالت با معرفت و توجه به مقام و عظمت آن حضرت و تصور حالت ايشان و آرزوى نصرت و يارى او و شهادت در پيشگاهش باشد، چنين شخصى به ثواب تمام وسايل حسينى دست يافته و همه عبادت هاى خدا را به جا آورده و حتى به ثواب شهادت در راه خدا نائل گشته است كه ما اخبار و رواياتى را كه دلالت بر اين امور دارد، خواهيم آورد.
علاوه بر اينها، بر اساس آنچه كه از اخبار و روايات استنباط مى شود، چنان مجلسى ، جميع صفات مشاهد شريفه را داراست و داراى چهارده ويژگى مى باشد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
مجلس حسين عليه السلام :
- مصلاى خدا، يعنى محل صلوات خداوند بر اهل آن مجلس است ،
- مشهد ملائكه مقرب درگاه الهى است ،
- محل نيل به دعاى پيامبر، على ، زهرا و مجتبى عليهم السلام است ،
- مورد عنايت امام حسين عليه السلام است و به آن نظر دارند،
- محلى است كه حسين عليه السلام اهل آن مجلس را مخاطب قرار داده و با آنان سخن مى گويد،
- مورد عنايت و علاقه امام صادق عليه السلام است ،
- عرفه است ،
- مشعرالحرام است ،
- حطيم است ،
- محل طواف خانه خداست ،
- قبة الحسين است ،
- خاموش كننده شعله هاى فروزان آتش است ،
- آبى است در بهشت به نام آب حيوان ،
- و سرانجام مجلس حسين عليه السلام از مجالسى است كه اولين آن قبل از خلق عالم و آخر آن محشر است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
و چون در اين معانى تاءمل و تعمق نمايى چگونه مى توان تصور كرد كه از اين مجالس و مشاهد - با وجود اين حالات و عبادات و فراهم بودن صفات - دست خالى و نااميد بيرون مى آيى ؛ و هر چند موانعى بر سر راه تاءثيرات وجود داشته باشد، اما اندكى از پائين ترين مراتب يكى از تاءثيرات ، براى تو كافى است .
بعد از آنكه به اين امور يقين پيدا كردم ، به گفتگو با نفس پايان دادم و رجاى واثق خالص به وسايل حسينى برايم حاصل گرديد، آنگاه به صاحب اين وسايل و مجالس روى آورده و پيمان بستم كتابى تاءليف كنم كه جامع تمام خصايصى باشد كه آن حضرت را از همه مخلوقات ، حتى انبياء و امامان عليهم السلام ، ممتاز مى گرداند. من اين كتاب را ((خصايص الحسين و مزايا المظلوم )) نام نهادم .
اميد به فضل پروردگار دارم كه آن را موجب روشنايى و نور قبرم قرار دهد و مرا از اهوال فزع اكبر ايمن بدارد و به وقت دادن نامه اعمال به دست بندگان ، برايم عمل صالحى باشد و در آن روز باعث كرامت و سرور شود و در طول قرن ها موجب شود كه نام و يادى از من فراهم آيد.
بحول منه و قوة و ما توفيقى الا بالله عليه توكلت و اليه انيب
اين كتاب داراى يك مقدمه و يازده عنوان است . مقدمه دربرگيرنده فهرست خصايص و اصول آن است ؛ اما عناوين شامل اين موارد است.
*****
2- ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة
3- يونس در شكم ماهى گرفتار بود و قارون در شكم زمين معذب ؛ وقتى وقتى يونس بر او گذر كرد، از او احوال موسى و هارون و آل عمران را جويا شد و چون از مرگ آنها باخبر شد، متاءثر گشت . خداوند آن محبت را به حساب آورد و عذاب دنيا را از يونس رفع فرمود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***فهرست
عنوان اول :درباره خصوصيات امام در عوالم وجود و جايگاه ها و مقامات ايشان از اول خلقت آن حضرت ، قبل از آفرينش و بعد از آفرينش تا روز قيامت است و در آن هفت مقصد وجود دارد.
عنوان دوم : پيرامون خصوصيات ، صفات و اخلاق و عبادات دايم مطلق ثابت آن حضرت در دوران عمر شريفشان است .
عنوان سوم : درباره صفات و اخلاق و عباداتى است كه در روز عاشورا از آن حضرت بروز كرد.
عنوان چهارم : شامل الطاف و احترامات ويژه خداوند نسبت به آن حضرت است و در آن هشت مقصد مى باشد.
عنوان پنجم : در بيان ظهور لطف خاص ربانى به آن حضرت است .
عنوان ششم : درباره خشوع هنگام ذكر و رقت و گريه بر امام حسين عليه السلام است .
عنوان هفتم : درباره ويژگى هاى زيارت امام حسين عليه السلام مى باشد.
عنوان هشتم : درباره خصوصيات آن حضرت متعلق به قرآن مجيد مى باشد كه داراى چندين مقصد است .
عنوان نهم : پيرامون خصوصيات امام متعلق به بيت الله الحرام است و در آن چهار مقصد وجود دارد.
عنوان دهم : درباره خصوصيات امام كه متعلق به انبياى عظام است ، مى باشد و در آن چندين مقصد كلى و باب هاى خاصى وجود دارد كه هر بابى مربوط به يكى از پيامبران است .
عنوان يازدهم : درباره موارد متعلق به خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله مى باشد. من اين عنوان را - به عنوان ختامه مسك - خاتمه جلد اول قرار دادم . ((و فى ذلك فليتنافس المتنافسون ))(4)
عنوان دوازدهم : امام حسين عليه السلام و افضل پيامبران
*****
4- سوره مطففين ، آيه 26.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***عنوان اول : امام حسين عليه السلام در عوالم وجود و جايگاه ايشان ازاول خلقت آن حضرت قبل از آفرينش و بعد از آفرينش تا روز قيامت
1-حسين مخلوق نخست
بيشتر حكما، علما و متكلمان در تعيين اولين مخلوق با هم اختلاف نظر دارند، اما بر اساس روايات صحيح فراوان ، اولين مخلوق ، نور پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد، كه عقل سليم نيز بر آن دلالت دارد؛ چرا كه اشرفيت و كثرت اعتنا و محبوبيت در پيشگاه خداوند تعالى ، موجب تقدم در آفرينش است . در بعضى روايات (ديگر) آمده است كه نور پيامبر اسلام (ص ) و ائمه عليهم السلام اولين مخلوق است .
پس چون اين حقيقت به اثبات رسيده است كه اولين مخلوق نور نبى (ص ) و يا نور آن حضرت و ائمه عليهم السلام است ، مى توان گفت كه اولين مخلوق همان نور حسين عليه السلام است ؛ زيرا پيامبر (ص ) فرمودند: ((حسين منى و انا من حسين )) حسين از من است و من از حسين . و در روايت ديگرى آمده است ؛ ((انا من حسين و حسين منى )) من از حسينم و حسين از من .
بنابراين حسين اولين مخلوق و اولين چيزى است كه از روز اول ايجاد شده است و هر مخلوقى تابع خلقت آن حضرت است
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
2-همه موجودات بر حسين گريانند
اگر همه موجودات بر حسين عليه السلام گريانند، جاى شگفتى نيست و اگر مى گوييم هر مخلوقى بر او اشك مى ريزد، مبالغه يا گزافه گويى نكرده ايم ، چنانچه از باب تمثيل و استعاره هم نمى باشد؛ حتى زبان حال و يا فرض ديگرى هم در كار نيست ، بلكه همه موجودات از جمله پيامبر، فرشته ، ملك ، جن و انس ، شيطان ، بهشت و جهنم ، درخت و گياه و حيوان ، خورشيد و ماه ، همه حقيقتا بر او گريانند. و نه تنها در اين عالم ، بلكه خورشيدهاى همه جهان ها، ماه ها و آسمان ها، زمين ها و ساكنان آنها هم ، همه براى او گريه مى كنند، و گريه هر موجودى بر حسب آن مورد، گريه حقيقى است و منظور از گريه ، گريه هر چيزى بعد از شهادت آن حضرت نمى باشد، بلكه مقصود گريه موجودات قبل از قتل امام عليه السلام نيز است . همان طور كه در زيارت منقول از حضرت حجت (عج ) در ماه شعبان آمده است كه آسمان و هر كه در آن است و زمين و هر چه در روى آن است ، به حال آن حضرت گريانند.
حتى وسايلى كه به واسطه آنها حضرت به شهادت رسيد نيز از جمله گريه كنندگان بر امام حسين عليه السلام هستند، چنانچه حكيم در قصيده خود گفته است ؛...
السيف يفرى بنحره باكيا
والرمح ينعى قائما و ينثنى
فالنبل يصيبه و يبكى
والرمح شائل للراس يبكى (5)
قاتلان آن حضرت هم خارج از گريه كنندگان بر ايشان نيستند؛ زيرا آنها نيز به وجود عام و ماهيت شان دچار انكسار مى شوند و به حقايق و فطرتشان بر حسين عليه السلام گريانند، ولى به مقتضاى صفات افعالى اختيارى ، در آتش جاودانند. و گريه نمى كنند مگر وقتى كه از اعمال خود غافل باشند كه در اين حال گريه ظاهرى و اختيارى دارند، مانند كسى كه خدا را از روى ستم و طغيان انكار مى كنند، اما جان و روح شان به خدا يقين دارد.(6)
*****
5- شمشير گريه كنان گلوى آن حضرت را مى برد
و نيزه ها ايستاده و خميده بر او گريانند
تيرها گريه كنان بر او اصابت مى كنند
و نيزه ها كه سر آن مظلوم را بالاى خود دارند، گريه مى كنند
6- سوره نحل ، آيه 14 [((و جحدوا بها و استيقنتها ظلما و علوا)) ظالمانه انكار مى كنند در حالى كه روح و جانشان به آن يقين دارد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
3-مقصد دوم- در محل نور امام بعد از خلق آن
سخن در اين مقصد در بيان نور امام پس از خلق و انتقال نور تا هنگام ولادت است . بدان و آگاه باش كه خداى جل جلاله همواره يگانه بوده در حالى كه نه مخلوقى بود و نه زمان و مكانى . و چون خلقت را آغاز كرد نخست افضل مخلوقات را آفريد و از نور آن ، نور على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام را مشتق ساخت و براى آنان جايگاه ها و عوالم متعدد و مختلف به وجود آورد. چنانچه اين معنا از مجموع روايات معتبر ظاهر مى شود.
آنگاه نور آن حضرت را يك بار در پشت آدم و يك بار در انگشتان او و بار ديگر در پيشانى آدم و سپس در پيشانى تمام پدران ايشان از آدم تا پدر بزرگوار پيامبر، عبدالله بن مطلب و در پيشانى تمام مادران ايشان - به هنگام حامله شدن از كسانى كه آن حضرت در صلب او بود - از حوا تا مادر نبى اسلام ، آمنه بنت وهب ، قرار داد.
ما معتقديم كه مصدر همه انوار اين جهان ها، نور نبى صلى الله عليه و آله است و امتياز نور حسين عليه السلام اين است كه از نور نبى است ؛ چرا كه حسين از اوست و او از حسين . و هنگامى كه اين دو از هم جدا شدند، نور حسين خصوصيت (خاص ) خود را يافت ، چرا كه رؤ يت آن موجب حزن و اندوه گرديد. اين امر براى آدم - هنگامى كه آن انوار در انگشتانش ظاهر شد - اتفاق افتاد و نور حسين عليه السلام در انگشت ابهام بود. اين اثر تا به حال نيز باقى است . مثلا اگر كسى كه خنده بر او غلبه پيدا كرده است ، به پشت انگشت ابهام خود بنگرد، اندوه بر او غالب مى شود. اين حالت براى ابراهيم عليه السلام نيز اتفاق افتاد.
همچنين بر زبان آوردن نام آن حضرت و شنيدن آن نيز موجب حزن مى شود؛ اين مساءله درباره آنچه منتسب به نور آن حضرت است نيز صادق مى باشد. كما اينكه در حديث ميخ هاى پنج گانه كه جبرئيل امين آنها را براى حضرت نوح عليه السلام آورد تا با آنها اطراف كشتى را ميخ كوب كند، آمده است : هر ميخى به نام يكى از انوار پنج گانه بود، وقتى نوح ميخ منتسب به نور امام حسين عليه السلام را گرفت ، آن ميخ درخشيد و از آن رطوبتى به رنگ خون احساس كرد. در اين باره سئوال كرد، به او گفته شد: آن ميخ منتسب به حسين است و سبب ظهور خون از آن ، شهادت ايشان است كه به نحو خاصى صورت خواهد گرفت .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حسين عليه السلام نور غالب
نورى كه بر پيشانى مادران به هنگام باردار شدن به يكى از اجداد پيامبر (ص ) ظاهر مى شد و همچنين بر جبين آمنه به وقت باردار شدن به پيامبر اسلام ظاهر شد، نشانه آن است كه آن مادران از اين انوار نيستند؛ بنابراين وقتى به آن نور حامله مى شدند، اثر نور در پيشانى آنان ظاهر مى شد، اما آنجا كه مادر خود از انوار باشد، وجهى براى ظهور نور نيست و بويژه نور بر چهره ظاهر نمى شود. به همين خاطر وقتى حضرت زهرا سلام الله عليها به امام حسن مجتبى عليه السلام حامله شد، نور ديگرى بر چهره زهرا ظاهر نشد؛ لكن ويژگى امام حسين عليه السلام طورى است كه وقتى مادر به حسين عليه السلام حامله شد، پيامبر اسلام (ص ) به فاطمه فرمودند: ((من در چهره تو نورى مى بينم و به زودى حجتى براى خلق خدا از تو متولد مى شود.)) و زهرا (س ) فرمود: ((چون به اين فرزند حامله شدم ، در شب نيازى به چراغ نداشتم .))
بنابراين خصوصيت نور حسين اين است كه بر نور ظاهر مى شود و بر آن غالب مى گردد؛ لذا شخصى كه در هنگام شهادت آن حضرت ، در وسط روز پيكر مباركش را بر زمين افتاده ديد، گفته است : ((به خدا سوگند نور سيماى او مرا به خود مشغول كرد، بدان گونه كه از نظر و تاءمل در كيفيت قتل آن بزرگوار غافل شدم .))
و از ديگر ويژگى هاى آن حضرت اين كه ؛ هيچ مانع و حاجبى نور ايشان را نمى پوشاند، همان شخص راوى مى گويد: ((نديدم كشته آغشته به خاك و خونى را كه نورانى تر از چهره حسين باشد.)) خاك و خون ، مانع از نور حسين كه بر هر نورى غالب است ، نشده بود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
4-مقصد سوم - جايگاه حسين عليه السلام بعد از ولادت
دستان مبارك پيامبر اسلام (ص ) نخستين محلى بود كه امام حسين عليه السلام پس از ولادت در آن جاى گرفت . پيامبر رحمت در آستانه خانه ايستاده و منتظر ولادت فرزندش حسين عليه السلام بود. امام در لحظه ورود به اين جهان در حال سجده بود، پيامبر (ص ) به اسماء فرمود: فرزندم را بياور. اسماء او را در پارچه اى از پشم پوشيده نزد آن حضرت آورد. پيامبر با دستان مباركش حسين عليه السلام را گرفت و به او نگاه كرد و گريه سر داد و فرمود: ((اى ابا عبدالله ! مصيبت تو براى من سنگين است .))
كتف شريف جبرئيل و پيامبر نيز جايگاه ديگر حسين بود. گاهى هم بر پشت و سينه مبارك پيامبر مى نشست . حضرت رسول گاهى امام حسين را روى دست بلند مى كرد و دهان او را مى بوسيد و گاهى او را به قدرى بلند مى كرد تا همه مردم ايشان را ببينند. زمانى روى دست حضرت على عليه السلام قرار مى گرفت و حضرت امير او را بلند مى كرد و پيامبر او را مى بوسيد. آنگاه كه پيامبر نيز در حال احتضار بود حسين عليه السلام را بر سينه خود نشاند و بوسيد و فرمود: ((يزيد را با فرزند من حسين چه كار است . خدا به يزيد بركت ندهد.))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
5-مقصد چهارم- حسين و محل شهادت ، بعد از شهادت وقبل از دفن
امام حسين عليه السلام قبل از دفن نسبت به هر پيامبر و امامى كه كشته شده است ، ويژگى هايى دارد؛ زيرا اگر برخى از آنان كشته و يا مسموم شدند، در خانه يا محراب و يا در طشت بوده و اين موضوع براى هيچ كدام از آنها اتفاق نيفتاده كه پيكر بر خاك افتاده باشد. چه مصيبت بزرگى !!
ويژگى ديگر اينكه وقتى به شهادت رسيد جسد مباركش را به آسمان ها بردند؛ سپس به سرزمين كربلا برگرداندند و سه روز بر زمين افتاده بود. و ديگر اينكه سر مبارك حسين عليه السلام را در مكان هاى مختلف گرداندند؛ روى دست ها گرفتند، بر روى سرنيزه ها نصب نمودند، به درخت آويزان كردند، بر در خانه يزيد و بر دروازه دمشق نصب كردند. در طبق نزد ابن زياد گذاشتند و با طشت پيش يزيد بردند و آن را در سرزمين هاى بسيار از كربلا تا شام - و مى گويند از شام تا مصر و از مصر به مدينه - و از شام به كربلا يا از شام به آسمان بردند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
6-مقصد پنجم- حسين و برزخ
جايگاه حسين در برزخش نيز خصوصيت ديگرى دارد؛ در حديث آمده است كه حسين در يمين عرش قرار دارد و به قتلگاه ، لشگرگاه و زائران خود مى نگرد. آن حضرت بهتر از هر كسى ، آنها را مى شناسد و به مقام و منزلت زائران خود در نزد خداوند آگاه است . حسين گريه كنندگان بر خود را مى بيند و براى آنان طلب آمرزش مى كند و مى فرمايد: اى گريه كننده بر من ، اگر بدانى كه خداوند چه چيزى را براى تو فراهم كرده ، خوشحالى ات بيش از غم و غصه ات مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
7-مقصد ششم- جايگاه حسين عليه السلام در روز حشر
در روايات آمده است كه امام حسين عليه السلام در روز حشر مجلسى دارد كه از خصوصيت ويژه اى برخوردار است . اهل آن مجلس كه گريه كنندگان و زائران آن حضرت از آن جمله اند، با آرامش و اطمينان خاطر چنان شيفته سخنان امام حسين عليه السلام مى شوند كه از همه لذت ها چشم مى پوشند و هر چند همسران بهشتى آنان اظهار مى دارند كه ما در بهشت مشتاق شما هستيم آنها سخن امام حسين عليه السلام را بر آن همسران و بهشت ترجيح مى دهند. همچنين امام حسين عليه السلام در محشر جايگاه خاصى دارد كه به موجب آن اهل محشر مضطرب مى شوند و آن زمانى است كه حسين عليه السلام بى سر و در حالى كه از رگ هاى گردنش خون مى ريزد، ايستاده محشور مى شود و حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها وقتى به آن صحنه مى نگرد، فرياد مى زند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
8-مقصد هفتم- حسين در بهشت
هر يك امامان در روز جزا و هنگام ورود به بهشت مقام مخصوصى دارند، اما حسين عليه السلام در آن روز درجات خاصى دارد كه پيامبر اسلام (ص ) از آن خبر داده و فرمودند: ((اى حسين ! تو در بهشت درجاتى دارى كه تنها با شهادت به آن نايل مى شوى .)) با اين همه حسين عليه السلام براى سرتاسر بهشت زينت است و گويى آن حضرت در سرتاسر بهشت حضور دارند و همه بهشت براى آن حضرت است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***عنوان دوم- صفات ، اخلاق و عبادات عام و مطلق امام حسين عليه السلام
منظور از صفات ، اخلاق و عبادات ؛ صفات مربوط به امامت نمى باشد، كه عقل را به كنه آنها راهى نيست ؛ بلكه منظور بيان دو نوع از خصوصيات آن حضرت است :
الف : صفات و عبادات مطلق امام در طول عمر شريفشان
ب : ويژگى آن صفات و عبادات در روز عاشورا.
تفصيل هر يك از خصوصيات به اين شرح است.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
1-امام هرگز تن به ذلت نمى دهند
امام حسين عليه السلام در اين باره ويژگى خاصى دارند. وقتى از آن حضرت خواستند كه حكم يزيد و پسر زياد را بپذيرد، فرمود: ((نه ، هرگز، به خدا قسم ، ذليلانه بيعت نمى كنم و مانند بردگان اقرار نمى نمايم .))
تا جايى كه گفته اند: اين حسين عليه السلام بود كه نپذيرفتن ظلم را سنت نهاد و همه كسانى كه تن به ذلت نمى دهند به آن حضرت اقتداء مى كنند.
2-امام حسين و شجاعت
در اين باره امام ويژگى خاصى دارند؛ از اين رو گفته اند: ((شجاعت حسينى )). در روز عاشورا آن چنان شجاعتى از امام حسين عليه السلام بروز كرد، كه از هيچ كس سر نزده است ؛ حتى از پدر بزرگوارش كه به كرار معروف است و ديگرانى كه به شجاعت شهرت دارند، چنين حالتى رخ نداد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
3-امام حسين و عبادت
عبادت امام نيز حالت خاصى دارد كه از زمانى كه در شكم مادر بودند و مادر از ايشان ذكر و تسبيح مى شنيد، تا زمانى كه سر مباركشان بر نيزه ها رفت ، ادامه داشت . و اين ويژگى علاوه بر آن چيزى است كه امام سجاد عليه السلام - وقتى به او گفته شد چقدر فرزندان پدرت اندك است - فرمودند: ((در شگفتم چگونه كسى كه در هر شب هزار ركعت نماز مى خواند، فرزندى داشته باشد.))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
4-امام و احترام به سائل
امام حسين عليه السلام ، هنگام بخشش به سائل دچار شرم و حيا مى شدند و بر او رقت مى كردند. حكايت يك عرب باديه نشين كه از امام ضمن خواندن ابياتى درخواستى كرد، از آن جمله است . حضرت وارد خانه شدند و چهار هزار درهم در عبايشان پيچيدند و آن را به خاطر شرم و حيا از سائل از شكاف در خانه به او دادند و گفتند: بگير، من از تو معذرت مى خواهم كه اگر در آينده مال و ثروتى به دست آورديم ، ابر رحمت ما بر تو خواهد باريد؛ اما چه كنم كه زمانه متحول است و ما از مال و دنيا اندكى داريم .
نمونه ديگر اين كه امام به سائلى هزار (درهم ) دادند. سائل آن را گرفت و شروع به شمارش آن كرد. خازن آن حضرت به او گفت : مگر چيزى فروخته اى كه بهاى آن را با دقت مى شمارى ؟ گفت : بله ، آبروى خود را داده ام . امام فرمود: سه هزار به او بدهيد. هزار براى اينكه سائل است . هزار درهم براى آبرويش و هزار هم براى اينكه نزد ما آمده .
نمونه سوم ؛ شخصى نامه اى به امام داد. امام حسين عليه السلام قبل از خواندن آن فرمودند: خواسته ات برآمده است . كسى از امام پرسيد: آيا ملاحظه فرموديد در نامه چه نوشته است ؟ امام فرمود: خداوند از انتظار او در نزد من به مقدارى كه نامه را بخوانم ، سؤ ال خواهد كرد.
اين صفت خاص در امام به حدى بود كه حتى وقتى مى خواست به جاهلى هم مطلبى را بياموزد، از او شرم مى كرد. در روايت است كه امام پيرمردى را ديد كه وضو را بخوبى بلد نيست ، امام خواست به او ياد بدهد، اما از اينكه او تحقير شود، حيا مى كرد. به او فرمود: من و برادرم نزد تو وضو مى گيريم ، آنگاه تو بگو وضوى كداميك بهتر است . امام حسن و امام حسين عليهما السلام وضو گرفتند و آن مرد صحرانشين گفت : هر دوى شما خوب وضو مى گيريد، اما اين من هستم كه وضو گرفتن را بلد نبودم .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
5-امام حسين و رفع هم و غم
امام نسبت به گرفتاران و اهل غم ، رقت خاصى داشتند. روزى بر ((اسامه )) كه در حال احتضار بود، وارد شدند. چون حضرت را ديد آهى كشيد و اظهار غم و اندوه كرد. امام علت را جويا شد. اسامه گفت : شصت هزار درهم بدهى دارم . امام فرمود: دين تو را ادا مى كنم . گفت : دوست دارم مديون نميرم . امام دستور داد مال را حاضر كردند و قبل از آنكه اسامه جان سپارد، آن را به طلبكارانش پرداخت كرد.
6-امام و اعطاى صدقات
امام حسين عليه السلام در اين باره ويژگى خاصى داشت كه نمونه آن در ديگران وجود ندارد. از جمله اينكه در روز عاشورا در پشت آن حضرت
چين و چروك هايى ديده شد. در اين باره از امام سجاد عليه السلام سؤ ال كردند، فرمود: اين زخم ها در اثر بند زنبيلى بود كه با آن شبانه براى
يتيمان و بيوه زنان غذا مى برد. بيننده اى گفت : ((پشتى كه مخفيانه و شبانه براى يتيمان غذا مى برد، درهم شكسته است .))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
7-امام و اهتمام ويژه به نجات دادن از عذاب
امام حسين عليه السلام عزمى خاص در نجات دادن بندگان از عذاب الهى داشت ، و به همين خاطر سخت ترين تكاليف را برگزيد تا به درجه خاصى نايل شود كه شفاعتشان درباره كسانى كه مستوجب كيفر شده اند، مؤ ثر واقع شود و اين منظور حتى دشمنان را هم در بر مى گيرد. امام براى رفع عذاب از آنها هم سعى مى فرمود. حتى امام بر روى كسى كه براى جدا كردن سر مباركش آمده بود، لبخند زد و او را نصيحت فرمود!
امام حسين عليه السلام آنگاه كه ملاحظه فرمود نجات دادن كلى آنها از عذاب امكان ندارد، سعى كرد، عذاب آنها را كاهش دهد. كما اينكه اين قضيه درباره ((هرثمة بن ابى مسلم )) واقع شد. وقتى موعظه امام او را نجات نداد، امام حسين عليه السلام فرمود: از اينجا دور شو كه ما را نبينى و صداى ما را نشنوى . امام به ((عبيد الله جعفى )) نيز همين نصيحت را فرمود.
8-امام حسين و شدت خوف از خدا
شدت خوف امام از خدا به حدى بود كه هر گاه وضو مى گرفت رنگ چهره اش دگرگون مى شد و بدن مباركشان به لرزه مى افتاد و مى فرمود: شايسته است كه مؤ من وقتى در پيشگاه خداوند قهار قرار مى گيرد رنگ چهره اش زرد مى شود و بدنش به لرزه افتد. كسانى كه اين حالت را در امام مشاهده مى كردند، از اين حالت ايشان در شگفت مى شدند و مى گفتند: چقدر از خدايت خوف دارى ؟! امام در جواب مى فرمود: ((در روز قيامت تنها كسانى در امان هستند كه در دنيا از خدا خوف دارند.)) واى بر ما! حسين سيدالشهداء، آنگاه براى عبادت خدا وضو مى گيرند از شدت خوف بدنشان مى لرزد و رنگ چهره شان زرد مى شود، اما ما به ارتكاب گناهان بزرگ مشغوليم و هيچ نگران نيستيم ؛ پس چگونه ادعا مى كنيم كه حسين عليه السلام اسوه و الگوى ماست ؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
9-حسين و ستايش خدا از او
خداوند امام حسين را در كتابش قرآن مجيد بارها مورد مدح و ستايش قرار داده است و آن حضرت را به ((نفس مطمئنه ، كفل رحمت ، والا مقام ترين پدرى كه نيكى كردن به ايشان را امر فرموده (اما امت چقدر در حق اين پدر عظيم الشاءن نيكى كردند)، كسى كه مظلومانه به شهادت رسيد، ذبح عظيم و كهيعص )) ستوده است و همچنين از حسين به فجر، زيتون و مرجان نام برده و در يمين عرش نوشته است : ((حسين چراغ هدايت و كشتى نجات است .))(7) كما اينكه خداوند در احاديث قدسى حسين را ستوده است ؛ خداوند در حديثى فرموده : ((مبارك باد مولودى كه صلوات و رحمت و بركات من بر اوست .))(8)
خداوند همچنين حسين را به ((نور اولياء، حجت خدا بر خلق و ذخيره براى گناهكاران )) توصيف فرموده است .
*****
7- ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة
8- بورك من مولود عليه صلواتى و رحمتى و بركاتى
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
10-ستايش رسول خدا از حسين عليه السلام
پيامبر اكرم (ص ) از امام حسين عليه السلام عجيب مدح كرده اند از جمله : روزى به آن حضرت فرمودند: آفرين بر تو اى زينت آسمان ها و زمين ! ابى ابن كعب گفت : اى رسول خدا آيا غير از تو كس ديگرى مى تواند زينت آسمان و زمين باشد؟ پيامبر فرمود: ((اى ابى ! قسم به كسى كه مرا به پيامبرى مبعوث كرد، مقام حسين بن على در آسمان ها برتر از زمين است . خداوند در يمين عرش نوشته است : حسين چراغ هدايت و كشتى نجات است .)) سپس پيامبر حسين را گرفت و گفت : ((اى مردم ! اين حسين بن على است ، او را بشناسيد و بر خود و ديگران ترجيح دهيد، همان طور كه خداوند او را برترى داده است .)) همچنين تمام پيامبران ، ملائكه و بندگان شايسته خداوند، حسين عليه السلام را ستايش كرده اند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
11-حسين مورد ستايش دوست و دشمن
حسين عليه السلام خصوصيت ويژه اى دارد كه مورد ستايش دوست و دشمن قرار گرفته : معاويه در وصيت به خود يزيد امام را مدح كرده ، پسر سعد در ابياتى امام را ستوده ، قاتلان امام وقتى در مقابل حضرت ايستادند، او را مدح و ثنا گفتند. شمر نيز از امام تعريف و تمجيد كرد، آنگاه كه گفت : تو را مى كشم و علم و يقين دارم كه پدرت بهترين كسان بود.
كسى كه سر مبارك حسين عليه السلام را بر نيزه كرد و پيش پسر زياد آورد، نيز از امام حسين عليه السلام تعريف و ستايش كرد، او گفت : ((ركاب مرا پر از طلا و نقره كن كه من سيد بزرگى را كشته ام . من كسى را كشته ام كه پدر و مادرش بهترين است .))
يزيد نيز در مجلس خودش ، آنگاه كه همسرش هند با سر برهنه و حالتى غمگين بر او وارد شد، حسين را ستود و خطاب به هند گفت : ((برو و بر حسين گريه و زارى كن كه حسين فريادرس قريش است ، پسر زياد در كشتن او شتاب كرد.))
وقتى يزيد مى گويد: ((براى حسين گريه و زارى كنيد، چرا ساكت هستيد.)) پس حال كسانى كه در عزاى سرور جوانان اهل بهشت شيون و زارى نمى كنند، چگونه است ؟!
12-حسين موجب حزن و شادى
همان طور كه حسين عليه السلام موجب حزن و اندوه همه انسان هاى مؤ من به خداوند از اول آفرينش تا روز قيامت است ، خداوند او را موجب شادى و سرور همه مؤ منان نيز قرار داده است ؛ چرا كه خداوند بهشت و حوران بهشتى را از نور حسين آفريد. پيامبر اكرم در حديثى پيرامون آغاز خلقت پنج تن آل عبا فرمود: ((خداوند بهشت و حوريان بهشتى را از نور فرزندم حسين آفريد، نور حسين از نور خداست و او از بهشت و حوريان برتر است .))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***عنوان سوم - صفات ، اخلاق و عبادت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا
ويژگى خاص امام حسين عليه السلام كه منشاء همه خصوصيات ديگر شد
در اين عنوان در صدد بيان خاصى از امام حسين عليه السلام هستيم كه سرچشمه همه ويژگى هاى آن حضرت است . اين صفت همانا امتثال امام از پيام خاصى از جانب خداوند بود كه امام را به عبادتى مخصوص در روزى خاص امر فرمود و در مقابل به عنوان پاداش آن عبادت ، از جانب خداوند مورد الطاف ويژه قرار گرفت .
عبادت امام حسين در آن روز، عبادتى است كه از هيچ كس قبل از ايشان سر نزده است و بعد از آن حضرت نيز تحقق نمى يابد. آن عبادت ، جامع جميع عبادات قابل تصور است ، يعنى در بر گيرنده همه عبادت هاى بدنى واجب ، مستحب ، ظاهرى ، باطنى ، روح و صورت آنهاست كه مى تواند توسط كامل ترين افراد انجام شود و همچنين شامل همه عبادت هاى قلبى واجب و مستحب است . تمام مكارم اخلاق و صفات حسنه سازگار و متضاد با هم ، به اضافه تحمل بزرگترين مصيبت ها و صبر اكمل نسبت به آنها و حتى شكر بر مصائب به عالى ترين وجه ممكن در يك روز در امام حسين عليه السلام ظاهر و متبلور گشت .
امام با اين عبادت ها به مزيت ها و خصوصياتى كه موجب پاكيزه ترين و درخشنده ترين فضايل مى شود، دست يافت و بر آنها، ويژگى عبادت در هنگام مصيبت را هم افزود كه اين صفت از ويژگى تعدادى از پيامبرانى است كه خداوند به آنها بر فرشتگان مباهات مى كند. بنابراين ، امام داراى عبادت مخصوصى است كه در اين باره همتايى ندارد و به همين خاطر مورد خطاب خاص خداوند قرار گرفت و خداوند خطاب به او فرمود: يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك و رضايت او را از خدايش و رضايت خودش از حسين عليه السلام را با گفته ((راضية مرضية )) اعلام فرمود و او را به عبوديت خاص و جنت خاص منسوب به خودش با اين گفته ((فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى )) مختص گردانيد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
1-فرمان ويژه اوصياى پيامبر (ص )
خداوند جل جلاله ، بندگانش را بر اساس مراتب و درجات آنها مكلف فرموده و براى هر پيامبرى شريعتى قرار داده است . خداى تعالى براى پيامبر (ص ) دين حنيف سهل را مقرر فرموده و براى ايشان خصايص زيادى قرار داده است كه به بيش از 21 خصوصيت بالغ مى شود. آنگاه براى اوصياى ايشان در مورد مربوط به امامت و دعوت به دين ، احكام خاصى مقرر داشت كه در صحف مكرمه ثبت گرديده و براى هر يك تكليف خاصى را وضع فرمود كه آن را در كتابى كه مختوم و ممهور به 12 خاتم طلا گرديد، بيان فرموده است . اين كتاب را جبرئيل قبل از وفات پيامبر براى آن حضرت آورد و گفت : ((اى محمد! اين وصيت تو به نخبگان اهل بيتت مى باشد.)) پرسيد نخبگان چه كسانى هستند؟ گفت : على بن ابى طالب و فرزندانش .)) آنگاه پيامبر آن كتاب را به سيدالوصيين عليه السلام داد و دستور داد كه يك خاتم از آن را بگشايد و به دستورات آن عمل كند. سپس او، آن را به فرزندش حسن داد و ايشان هم خاتمى از آن گشود و طبق آن عمل كرد. سپس آن را به برادرش حسين عليه السلام داد، آن حضرت نيز آن را باز كرد و در آن ملاحظه نمود كه نوشته شده است ((براى شهادت با قوم خارج شو كه شهادت در راه خدا جز با تو براى آنان نيست و جان خود را به خدا بفروش .))(9) كه مراد از آن بذل جان در روز قتال است . و چون يكى از تكاليف مخصوص امام حسين عليه السلام فروش جان به خدا بوده است ، مى بايست امام تمام عبادت هاى بدنى و قلبى كه شامل انواع و اقسام عبادات فعليه و تركيه ، چه عبادت هايى كه مشترك ميان آن حضرت و ديگران است و چه عبادت هاى مختص به خود را انجام دهد تا آن معامله با خدا محقق شود و به آن جهت سزاوار آن شود كه خداوند به او هر آنچه كه مى توان به مخلوقى عطا كرد، عطا كند. امام حسين آن عبادت را انجام داد و در ازاى آن مشمول الطاف خاص آشكار و پنهان خداوند گرديد.
شرح و تفصيل اين معامله و عبادت نياز به آن دارد كه عبادات و اخلاق بر اساس آنچه در كتاب هاى فقهى آمده است ، عنوان شود و سپس كيفيت انجام آن عبادت ها و برخى از ويژگى هاى آن يادآورى گردد.
*****
9- اخرج بقوم للشهادة فلا شهادة لهم الا معك و اءشر نفسك لله عز و جل .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
2-امام حسين عليه السلام و طهارت ظاهرى
امام حسين عليه السلام در شب شهادت با آبى كه فرزندش على براى او آورد، با اينكه مى دانست به آن آب احتياج پيدا مى كند، غسل كرد كه اين يكى از ويژگى هاى امام است كه اقسام طهارت را فراهم آورد.
سپس به طاهرى خاص كه همان خون قلبشان بوده ، مطهر شد و از آن صورت را وضو داد. سپس با خون خود غسل ترتيبى انجام داد و بدن خود را غسل داد و آنگاه يك بار ديگر براى غسل ارتماسى در خون خود فرو رفت .
3-امام حسين عليه السلام و طهارت باطنى
امام حسين عليه السلام در روز شهادت وضوى مخصوصى گرفت . مشت خود را با خون خود پر كرد و با آن سيماى مبارك را شست و خضاب نمود. سپس با خاك پاك مبارك تيمم كرد، بعد با آن صورت را مسح كرد و آنگاه كه آماده مى شد تا آنچه را به خدا فروخته است ، تسليم كند، پيشانى را بر خاك نهاد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
4-نماز خاص امام حسين عليه السلام
در زيارت جامعه آمده است كه ((شما نماز را برپا داشتيد)) و بخصوص در زيارت امام حسين عليه السلام مى خوانيم كه تو نماز را اقامه كردى . بنابراين امام داراى اقامه نماز مخصوصى است . امام حسين عليه السلام در آن روز چهار نوع نماز خواند: نماز شب ، همان نمازى كه شب عاشورا از دشمن براى آن مهلت خواست . دوم ؛ نماز ظهر، به شيوه نماز خوف كه به نحو خاص خودشان به جا آوردند كه غير از نماز عسفان و ذات الرقاع و بطن النخل بود. آن نماز، قصر بود، اما براى بعضى قصرالقصر شد، چرا كه تعدادى از آنها بين نماز به شهادت رسيده ، بر زمين افتادند.
سوم ؛ روح نماز كه برخى از اسرار، افعال ، اقوال و كيفيت آن چنان است كه در كتاب الصلوة آمده است . چهارم ؛ نماز مخصوص آن حضرت كه داراى تكبيرى خاص ، قرائت ، قيام ، ركوع ، سجود، تشهد و سلام خاصى بود.
براى اين نماز آنگاه كه از اسب بر زمين افتاد، احرام بست و قيام كرد. قيام او هنگامى بود كه روى پا ايستاد و ركوعش آن هنگام بود كه لرزان مى رفت و فرو مى افتاد و قنوت و دعايش اين بود كه ((خدايا! منزه و بلندمرتبه اى ، جبروت و قدرتت عظيم است و عذابت شديد، تو از همه بى نيازى ، من عترت پيامبر تو و فرزند حبيب تو هستم . اين قوم با ما جنگيدند و به ما خدعه زدند و ما را يارى نكردند و ما را كشتند.)) سجده اش نيز گذاشتن چهره مبارك بر خاك بود و تشهد و سلامتش خروج روح از بدن و بالا رفتن سر بر نيزه ها بود و تعقيب نمازش برخى از اذكار و تلاوت سوره كهف بود كه از سر شريف ايشان آنگاه كه بر نيزه بود، شنيده شد.