-
سوره فرقان [25]
سوره فرقان [25]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و 77 آيه دارد.
محتواى سوره:
اين سوره در حقيقت از سه بخش تشكيل مىشود:
بخش اول كه آغاز اين سوره را تشكيل مىدهد منطق مشركان را شديدا در هم مىكوبد، و بهانه جوييهاى آنها را مطرح كرده و پاسخ مىگويد، و آنها را از عذاب خدا و حساب قيامت و مجازاتهاى دردناك دوزخ بيم مىدهد، و به دنبال آن قسمتهايى از سر گذشت اقوام پيشين را باز گو مىكند.
در بخش دوم براى تكميل اين بحث قسمتى از دلائل توحيد و نشانههاى عظمت خدا در جهان آفرينش را بيان مىكند.
بخش سوم فشرده بسيار جامع و جالبى از صفات مؤمنان راستين «عِبادُ الرَّحْمنِ» و بندگان خالص خداست كه در مقايسه با كفار متعصب و بهانه گير و آلودهاى كه در بخش اول مطرح بودند، موضع هر دو گروه كاملا مشخص مىشود.
اين صفات مجموعهاى است از اعتقادات، عمل صالح، مبارزه با شهوات، داشتن آگاهى كافى، و تعهد و احساس مسؤوليت اجتماعى.
و نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده كه از قرآن تعبير به «فرقان» (جدا كننده حق از باطل) مىكند.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين آمده است: «كسى كه سوره فرقان را بخواند (و به محتواى آن بينديشد و در اعتقاد و عمل از آن الهام گيرد) روز قيامت مبعوث مىشود در حالى كه در صف مؤمنان به رستاخيز است، كسانى كه يقين داشتند كه قيامت فرا مىرسد و خداوند مردگان را به زندگى جديد باز مىگرداند».
-
RE: سوره فرقان [25]
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- برترين معيار شناخت: اين سوره با جمله «تَبارَكَ» آغاز مىشود كه از ماده «بركت» است و مىدانيم بركت داشتن چيزى عبارت از آن است كه داراى دوام و خير و نفع كامل باشد.
مىفرمايد: «زوالناپذير و پر بركت است كسى كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد، تا بيم دهنده جهانيان باشد» (تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً).
جالب اين كه مبارك بودن ذات پروردگار به وسيله نزول فرقان، يعنى قرآنى كه جدا كننده حق از باطل است معرفى شده، و اين نشان مىدهد كه برترين خير و بركت آن است كه انسان وسيلهاى براى شناخت- شناخت حق از باطل- در دست داشته باشد! البته مقام عبوديت و بندگى خالص است كه شايستگى نزول فرقان و پذيرا شدن معيارهاى شناخت حق از باطل را به وجود مىآورد.
(آيه 2)- اين آيه، خداوند را كه نازل كننده فرقان است به چهار صفت توصيف مىكند كه يكى در حقيقت پايه و بقيه نتيجهها و شاخههاى آن است.
نخست مىگويد: «او خدايى است كه مالكيت و حكومت آسمانها و زمين منحصر به اوست» (الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
آرى! او حاكم بر كل عالم هستى و تمام آسمانها و زمين است، و چيزى از قلمرو حكومت او بيرون نمىباشد.
سپس به نفى عقايد مشركان يكى پس از ديگرى پرداخته، مىگويد:
«و (خدايى كه) فرزندى براى خود انتخاب نكرد» (وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً).
و به اين ترتيب اعتقاد نصارى را به اين كه حضرت «مسيح» (ع) فرزند خدا است و يا يهود كه «عزير» را فرزند خدا مىدانستند و همچنين اعتقاد مشركان عرب را نفى مىنمايد.
سپس مىافزايد: «او شريكى در مالكيت و حاكميت بر عالم هستى ندارد» (وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ).
و اگر مشركان عرب، اعتقاد به وجود شريك يا شريكهايى داشتند، و آنها را در عبادت شريك خدا مىپنداشتند. قرآن همه اين موهومات را نفى و محكوم مىكند.
و در آخرين جمله مىگويد: «او تمام موجودات را آفريده (نه تنها آفريده) بلكه تقدير و تدبير و اندازه گيرى آنها را دقيقا معين كرده است» (وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً).
نه همچون اعتقاد «ثنويّين» كه بخشى از موجودات اين عالم را مخلوق «يزدان» مىدانستند و بخشى را مخلوق «اهريمن»! و به اين ترتيب آفرينش و خلقت را در ميان يزدان و اهريمن تقسيم مىكردند.
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 3)- در اين آيه بحثى را كه در آيات گذشته در مورد مبارزه با شرك و بت پرستى بود را ادامه داده، و مشركان را در واقع به محاكمه مىكشد و براى برانگيختن وجدان آنها، با منطقى روشن و ساده و در عين حال قاطع و كوبنده سخن مىگويد، مىفرمايد: «آنها خدايانى غير از پروردگار عالم (كه اوصافش قبلا گذشت) انتخاب كردند (خدايانى) كه مطلقا خالق چيزى نيستند، بلكه خودشان مخلوقند» (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ).
وانگهى انگيزه آنها براى پرستش بتها چه مىتواند باشد؟ بتهايى كه «حتى مالك سود و زيان خود و مالك مرگ و حيات و رستاخيز خويش نيستند» تا چه رسد به ديگران (وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً).
اصولى كه براى انسان اهميت دارد همين پنج امر است: مسأله سود و زيان و مرگ و زندگى و رستاخيز و به راستى اگر كسى مالك اصلى اين امور نسبت به ما باشد شايسته پرستش است.
اين بتها نه تنها در اين دنيا مشكلى را براى بندگان خود حل نمىكنند كه در قيامت نيز كارى از آنها ساخته نيست.
(آيه 4)- اين آيه به تحليلهاى كفار و يا صحيحتر بهانهجوئيهاى آنها، در برابر دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرداخته چنين مىگويد: «و كافران گفتند: اين فقط دروغى است كه او ساخته، و گروهى ديگر او را بر اين كار يارى دادهاند»! (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلَّا إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ).
ولى قرآن در جواب آنها فقط يك جمله مىگويد و آن اين كه: «آنها با اين سخن خود مرتكب ظلم و دروغ و باطل شدند» (فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً).
«ظلم» از اين نظر كه مردى امين و پاك و راستگو همچون پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله را متهم به دروغ و افترا بر خدا با همدستى جمعى از اهل كتاب كردند، و به مردم و خود نيز ستم نمودند، و دروغ و باطل از اين نظر كه سخن آنها كاملا بىاساس بود، زيرا بارها پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آنها را دعوت به آوردن سورهها و آياتى همچون قرآن كرده بود و آنها در برابر اين تحدى عاجز و ناتوان شده بودند.
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 5)- اين آيه به يكى ديگر از تحليلهاى انحرافى و بهانههاى واهى آنان در مورد قرآن پرداخته، مىگويد: «آنها گفتند: (اين همان) افسانههاى پيشينيان است كه وى آن را رو نويس كرده»! (وَ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَها).
او براى رسيدن به اين مقصد، همه روز از ديگران بهرهگيرى مىكند «و اين كلمات هر صبح و شام بر او املا مىشود»! (فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا).
(آيه 6)- در اين آيه به عنوان پاسخگويى به اين اتهامات بىپايه مىفرمايد:
«بگو: كسى آن را نازل كرده است كه اسرار آسمانها و زمين را مىداند» (قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
اشاره به اين كه محتواى اين كتاب و اسرار گوناگونى كه از علوم و دانشها، تاريخ اقوام پيشين، قوانين و نيازهاى بشرى، و حتى اسرارى از عالم طبيعت و اخبارى از آينده در آن است نشان مىدهد كه ساخته و پرداخته مغز بشر نيست، و با كمك اين و آن تنظيم نشده، بلكه مولود علم كسى است كه آگاه از اسرار آسمان و زمين است و علم او بر همه چيز احاطه دارد.
ولى با اين همه راه بازگشت را به روى اين كج انديشان مغرض و دروغگويان رسوا باز مىگذارد و در پايان آيه مىگويد: درهاى توبه و باز گشت به سوى خدا به روى همه شما باز است «چرا كه او آمرزنده و مهربان بوده و هست» (إِنَّهُ كانَ غَفُوراً رَحِيماً).
به مقتضاى رحمتش، پيامبران را ارسال و كتب آسمانى را نازل نموده، و به مقتضاى غفوريتش گناهان بىحساب شما را در پرتو ايمان و توبه مىبخشد.
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 7)- شأن نزول: روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در كنار خانه خدا نشسته بود، «عبد اللّه بن ابى اميه مخزومى» در برابر او قرار گرفت و گفت: «اى محمّد! تو چنين مىپندارى كه رسول پروردگار عالميانى، اما پروردگار جهانيان و خالق همه مخلوقات شايسته نيست، رسولى مثل تو- انسانى همانند ما- داشته باشد، تو همانند ما غذا مىخورى، و همچون ما در بازارها راه مىروى!» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عرضه داشت: بار پروردگارا! تو همه سخنان را مىشنوى، و به هر چيز عالمى، آنچه را بندگان تو مىگويند مىدانى (خودت پاسخ آنها را بيان فرما) اين آيه و سه آيه بعد از آن نازل شد و به بهانه گيريهاى آنها پاسخ داد.
تفسير: چرا اين پيامبر گنجها و باغها ندارد؟ از آنجا كه در آيات گذشته بخشى از ايرادهاى كفار در باره قرآن مجيد مطرح گرديد و به آن پاسخ داده شد، در اينجا بخش ديگرى را كه مربوط به رسالت شخص پيامبر است مطرح كرده و پاسخ مىگويد.
مىفرمايد: «آنها گفتند: چرا اين رسول، غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود»؟! (وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ).
در حالى كه او مىخواهد هم ابلاغ دعوت الهى كند و هم بر همه ما حكومت نمايد! اصولا آنها معتقد بودند افراد با شخصيت نبايد شخصا براى رفع حوائج خود به بازارها گام بگذارند، بايد مأموران و خدمتگذاران را به دنبال اين كار بفرستند.
سپس افزودند: «چرا لا اقل فرشتهاى (از سوى خدا) بر او فرستاده نشده كه (به عنوان گواه صدق دعوتش) همراه او، مردم را انذار كند»؟! (لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً).
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 8)- بسيار خوب به فرض كه قبول كنيم رسول خدا مىتواند انسان باشد، ولى آخر چرا يك انسان تهى دست و فاقد مال و ثروت؟ «چرا گنجى از آسمان براى او انداخته نمىشود و يا لااقل چرا باغى ندارد كه از آن بخورد و امرار معاش كند»؟ (أَوْ يُلْقى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْها).
و باز به اينها قناعت نكردند و سر انجام با يك نتيجه گيرى غلط او را متهم به جنون ساختند چنانكه در پايان همين آيه مىخوانيم: «و ستمگران گفتند: (اى مردمى كه به او ايمان آوردهايد) شما تنها از يك انسان مجنون و كسى كه مورد سحر ساحران قرار گرفته است پيروى مىكنيد»! (وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً). چرا كه آنها معتقد بودند ساحران مىتوانند در فكر و هوش افراد دخالت كنند و سرمايه عقل را از آنها بگيرند؟
(آيه 9)- اين آيه پاسخ همه اينها را در يك جمله كوتاه چنين بيان مىكند:
«ببين چگونه براى تو مثلها زدند، و به دنبال آن گمراه شدند، آنچنان كه قدرت پيدا كردن راه را ندارند» (انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا).
اين جمله تعبير گويايى است از اين واقعيت كه آنها در مقابل دعوت حق و قرآنى كه محتواى آن شاهد گوياى ارتباطش با خداست به يك مشت سخنان واهى و بىاساس دست زده و مىخواهند با اين حرفهاى بىپايه، چهره حقيقت را بپوشانند.
(آيه 10)- اين آيه همانند آيه قبل روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده- به عنوان تحقير سخنان آنها، و اين كه قابل جوابگويى نيست- مىفرمايد: «زوال ناپذير و بزرگ است خدايى كه اگر بخواهد براى تو بهتر از اين قرار مىدهد، باغهايى كه از زير درختانش نهرها جارى باشد، (و اگر بخواهد) براى تو قصرهاى مجلل قرار مىدهد» (تَبارَكَ الَّذِي إِنْ شاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْراً مِنْ ذلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ يَجْعَلْ لَكَ قُصُوراً).
مگر باغها و قصرهاى ديگران را چه كسى به آنها داده جز خدا؟
اصولا چه كسى اين همه نعمت و زيبايى را در اين عالم آفريده جز پروردگار! ولى او هرگز نمىخواهد مردم شخصيت تو را در مال و ثروت و قصر و باغ بدانند، و از ارزشهاى واقعى غافل شوند.
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 11)- در اينجا- به دنبال بحثى كه از انحراف كفار در مسأله توحيد و نبوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آيات قبل بود- سخن از بخش ديگرى از انحرافات آنها در زمينه معاد مىگويد، و در حقيقت با بيان اين بخش روشن مىشود كه آنها در تمام اصول دين گرفتار تزلزل و انحراف بودند، هم در توحيد و هم در نبوت و هم در معاد، كه دو قسمت آن در آيات گذشته آمده، و اكنون سومين بخش را مىخوانيم.
نخست مىگويد: «بلكه آنها قيامت را تكذيب كردند» (بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ).
چرا كه اگر كسى ايمان به چنان دادگاه عظيم و پاداش و كيفر الهى داشته باشد اين چنين بىپروا حقايق را به باد مسخره نمىگيرد و با ذكر بهانههاى واهى از دعوت پيامبرى كه دلائل نبوتش آشكار است سر نمىپيچد.
اما قرآن در اينجا به پاسخ استدلالى نپرداخته، چرا كه اين گروه اهل منطق و استدلال نبودند، بلكه آينده شوم و دردناك آنها را در برابر چشمشان مجسم مىسازد.
نخست مىگويد: «و ما براى كسى كه قيامت را انكار كند آتش سوزانى مهيا كردهايم» (وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً).
(آيه 12)- سپس توصيف عجيبى از اين آتش سوزان كرده، مىگويد:
«هنگامى كه اين آتش آنها را از راه دور ببيند (چنان به هيجان مىآيد كه) صداى وحشتناك و خشمآلود او را كه با نفس زدن شديد همراه است مىشنوند»! (إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً).
اين تعبيرات از شدت اين عذاب الهى خبر مىدهد و نشان مىدهد كه آتش سوزان دوزخ همچون حيوان درنده گرسنهاى كه در انتظار طعمه خويش است انتظار اين گروه را مىكشد- پناه بر خدا.
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 13)- اين وضع دوزخ است به هنگامى كه آنها را از دور مىبيند، اما وضع آنها را در آتش دوزخ چنين توصيف مىكند: «و هنگامى كه در مكان تنگ و محدودى از آن (آتش) در حالى كه در غل و زنجيرند افكنده شوند فرياد واويلاشان بلند مىشود» (وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً).
«دوزخ» مكان وسيعى است اما آنها را در اين مكان وسيع آن چنان محدود مىكنند كه طبق بعضى از روايات وارد شدنشان در دوزخ همچون وارد شدن ميخ در ديوار است!
(آيه 14)- اما به زودى به آنها گفته مىشود: «امروز يك بار واويلا نگوييد، بلكه بسيار ناله واويلا سر دهيد» (لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً).
و در هر حال اين ناله شما به جايى نخواهد رسيد و مرگ و هلاكى در كار نخواهد بود، بلكه بايد زنده بمانيد و مجازاتهاى دردناك را بچشيد.
(آيه 15)- سپس روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده دستور مىدهد آنها را به يك داورى دعوت كند، مىفرمايد: «بگو: آيا اين (سرنوشت دردناك) بهتر است، يا بهشت جاويدانى كه به پرهيز كاران وعده داده شده است؟ بهشتى كه هم پاداش اعمال آنها است و هم جايگاه و قرارگاهشان» (قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً).
(آيه 16)- همان بهشتى كه «هر چه بخواهند در آنجا براى آنها فراهم است» (لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ).
همان بهشتى كه «جاودانه در آن خواهند ماند» (خالِدِينَ).
«اين وعدهاى است مسلّم كه پروردگارت بر عهده گرفته است» (كانَ عَلى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلًا).
اين گونه سؤالها و داورى طلبيدنها براى بيدار ساختن وجدانهاى خفته است كه آنها را در برابر يك امر بديهى و بر سر دو راهى قرار دهند.
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 17)- محاكمه معبودان و عابدان گمراه: از آنجا كه در آيات گذشته، سخن از سرنوشت مؤمنان و مشركان در قيامت و پاداش و كيفر اين دو گروه بود، در اينجا همين موضوع را به شكل ديگرى ادامه مىدهد و سؤالى را كه خداوند از معبودهاى «مشركان» در قيامت مىكند همراه جواب آنها به عنوان يك هشدار بيان مىفرمايد.
نخست مىگويد: «و (به ياد آور) روزى را كه خداوند همه آنها و معبودهايشان را كه غير از «اللّه» پرستش مىكردند جمع و محشور مىكند» (وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ). منظور، معبودهاى انسانى (همچون مسيح) يا شيطانى (همچون جن) و يا «فرشتگان» است.
«آنگاه به آنها مىگويد: آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خود آنها راه را گم كردند»؟! (فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ).
(آيه 18)- اما آنها در پاسخ «مىگويند: منزهى تو اى پروردگار! براى ما شايسته نبود كه اوليايى غير از تو برگزينيم» (قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ).
نه تنها ما آنها را به سوى خود دعوت نكرديم، بلكه ما به ولايت و عبوديت تو معترف بوديم و غير از تو را معبود براى خود و ديگران بر نگزيديم! علت انحراف آنها اين بود كه: «آنان و پدرانشان را از نعمتها و مواهب دنيا بر خوردار نمودى (آنان به جاى اين كه شكر نعمتت را به جا آورند در شهوات و كامجوييها فرو رفتند) تا ياد تو را فراموش كردند» (وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ).
و به راستى زندگى مرفّه براى جمعيتى كه ظرفيت كافى ندارند، و پايههاى ايمانشان سست است «غرور آفرين» است.
و به همين دليل «تباه و هلاك گشتند» (وَ كانُوا قَوْماً بُوراً).
-
RE: سوره فرقان [25]
(آيه 19)- در اينجا خداوند روى سخن را به مشركان كرده، مىگويد: ببينيد «اين معبودان شما را در آنچه مىگوييد تكذيب كردند» (فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ).
مىگفتيد: اينها شما را از راه منحرف كردند و به سوى عبادت خود دعوت نمودند در حالى كه آنها گفته شما را دروغ مىشمرند.
و چون چنين است و خود مرتكب انحراف خويش بودهايد، «اكنون نمىتوانيد عذاب الهى را بر طرف سازيد (و خويش را يارى كنيد و) يا از كسى يارى بطلبيد» (فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً).
«و هر كس از شما ستم كند، عذاب شديد و بزرگى به او مىچشانيم» (وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً).