RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
عقبه، فريب سخن دوست بد خود را خورد و چنين كرد و سرانجام در جنگ بدر جزء سربازان لشكر شرك به جنگ مسلمين آمد و كشته شد و دوستش ابىّ نيز در جنگ احد كشته شد. آيات 27 تا 29 سورهى فرقان نازل گرديد و سرنوشت و مجازات سخت آن كس را كه بر اثر انتخاب دوست بد منحرف شده است بيان نمود «1»؛
«و يَومَ يَعضّ الظّالم عَلى يَدَيه يَقولُ يا لَيتَنى اتّخَذتُ معَ الرّسول سَبيلًا* يا وَيلَتى لَيتَنى لَم أتّخِذ فُلاناً خَليلًا* لقد أضلَّنى عن الذِّكرِ بَعد إذ جائنى و كان الشّيطانُ لِلانْسانِ خَذُولًا»
«روزى كه ظالم دست خود را از شدت حسرت به دندان مىگزد، و مىگويد: اى كاش با رسولخدا راهى برگزيده بودم، اى واى بر من كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نمىكردم. او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آنكه آگاهى به سوى من آمده بود و شيطان همواره انسان را از جاده راست طرد مىكند.»
اين آيات بيانگر وضع «عقبه» و امثال او در قيامت است كه رفيق بد انتخاب كرده و همين انتخاب باعث انحراف و بدبختى او شده است.
__________________________________________________
(1). مجمع البيان، ج 7 ص 166
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
2- در آيه 68 سورهى انعام مىخوانيم:
«وَ إذا رأيتَ الَّذينَ يَخوضُون فى آياتِنا فَأعرِض عَنهم حتّى يَخوضُوا فى حَدِيث غَيره ...»
«هر وقت كسانى را كه آيات ما را استهزاء مىكنند مشاهده نمودى از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند.»
نظير آيه قبل، آيه 140 سوره نساء مىباشد كه:
«فلا تَقعُدوا مَعَهم حتّى يَخوضوا فى حَدِيث غَيره اذاً مِثلهم»
«با استهزا كنندگان به آيات خدا ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند زيرا در غير اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود.»
3- در آيات 42 تا 45 سورهى مدثر آمده: بهشتيان از دوزخيان مىپرسند چه چيزى شما را به دوزخ فرستاد؟ آنها امورى را در پاسخ ذكر مىكنند از جمله مىگويند:
«و كُنّا نَخُوضُ مَعَ الخائِضين»
«و ما پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم.»
4- در آيه 25 سورهى فصلت يكى از مجازاتهاى «اعدء اللّه» (دشمنان خدا) همنشينان اغواگر و بد ذكر شده آنجا كه مىخوانيم:
«و قَيَّضْنا لَهم قُرناءَ فَزَيّنوا لَهم ما بين ايديهِم و ما خَلفَهم»
«ما براى آنها همنشينان (زشت سيرتى) قرار داديم و آن همنشينان زشتىها را از پيش رو و پشت سر در نظرشان جلوه دادند.»
اين آيه بيانگر آثار سوء همنشينان بد و حاكى از اين است كه همنشين بد خود يك مجازات و بلاى دردناك براى انسان مىباشد.
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
در روايات اسلامى نيز كمتر موضوعى است كه مانند سرزنش از انتخاب همنشين بد، مورد توجه قرار گرفته باشد كه ما در اينجا به ذكر چند نمونه اكتفا مىكنيم:
1- امام صادق عليه السلام فرمودند:
«لا ينبغى للمومن ان يجلس مجلساً يعصى اللَّه فيه و لا يقدر على تغييره» «1»
«سزاوار نيست كه مؤمن در مجلسى بنشيند كه در آن معصيت خدا مىشود، و او قدرت برهمزدن مجلس را ندارد.»
2- رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
«المرء على دين خليله و قرينه» «2»
«انسان بر دين دوست و همنشين خود است.»
3- امام صادق عليه السلام فرمودند:
«لا ينبغى للمسلم ان يواخى الفاجر و لا الاحمق و لا الكذّاب» «3»
«براى مسلمان سزاوار نيست كه با شخص فاجر (هرزه) و احمق و دروغگو رفاقت كند.»
4- امام جواد عليه السلام فرمود:
«إيّاك و مصاحبة الشّرير فانّه كالسّيف المَسلول يحسن مَنظره و يقبح أثره» «4»
«از همنشينى با بدكار پرهيز كن كه او همچون شمشير برهنه ظاهرش زيبا و اثرش زشت است.»
__________________________________________________
(1). كافى، ج 2 ص 374 (باب مجالسة اهل المعاصى ح 1)
(2). كافى، ج 2 ص 374
(3). كافى، ج 2 ص 375
(4). بحار، ج 74 ص 195
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
5- سليمانبن جعفر جعفرى مىگويد: امام كاظم عليه السلام به من فرمود:
«مالى رايتك عند عبدالرحمن بن يعقوب»؟ «چرا تو را در نزد عبدالرحمن بن يعقوب مىنگرم؟» گفتم: او دايى من است.
فرمود: او اعتقاد نادرستى درباره خدا دارد ...
«فامّا جلست معه و تركتنا و امّا جلست معنا و تركته» «1»
«يا با او بنشين و ما را ترك كن و يا با ما بنشين و او را ترك كن؟»
6- اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
«مجالسة الاشرار توجب سوء الظن بالاخيار» «2»
«همنشينى با بدان موجب بدگمانى به نيكان است.»
7- امام باقر عليه السلام فرمودند:
«من قعد فى مجلس يُسبُّ فيه امام من الائمّة يَقدِرُ على الانتصاب فلم يفعل البَسَه اللّه الذُلّ فى الدّنيا و عَذّبَه فى الآخرة و سَلَبَه صالِحَ ما مَنَّ به عَلَيه من مَعرِفَتنا» «3»
«كسى كه در مجلسى بنشيند كه در آن به امامى از امامان ناسزا مىگويند و مىتواند برخيزد و از آن مجلس برود ولى نرود، خداوند (لباس) ذلت را در دنيا بر او بپوشاند و در آخرت او را عذاب كند، و آن چيز نيكى كه خداوند به دادن آن بر وى منت نهاده (يعنى) معرفت ما را از او بگيرد.»
8- حضرت على عليه السلام فرمودند:
«من كان يومن بالله و اليوم الاخر فلايقوم مكان ريبة» «4»
«كسى كه به خدا و روز قيامت معتقد است در مكانى كه موجب تهمت است نمىنشيند.»
__________________________________________________
(1). كافى، ج 2 ص 357. وسائل الشيعه، ج 11 ص 503
(2). وسائل الشيعه، ج 11 ص 506
(3). كافى، ج 2 ص 379
(4). اصول كافى، ج 2 ص 378
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
9- ابن نعمان مىگويد: امام صادق عليه السلام دوستى داشت كه همواره با هم بودند، روزى آن شخص به غلامش گفت: اى زنا زاده كجا بودى؟ همين كه امام صادق عليه السلام اين سخن و دشنام را از او شنيد بقدرى ناراحت شد كه دستش را بلند كرد و محكم بر پيشانى خود زد و سپس فرمود:
سبحانالله! آيا نسبت ناروا به مادرش مىدهى؟ من تو را آدم با تقوى مىدانستم ولى اينك مىبينم كه تقوى ندارى.
دوست امام به آن حضرت عرض كرد: فدايت شوم مادر اين غلام از اهالى سند (از سرزمين هند) است و بت پرست مىباشد. بنابراين ناسزابه او اشكال ندارد. امام صادق عليه السلام فرمود:
«الا علمت ان لكل امة نكاحاً؟ تَنَحِّ عنّى»
«آيا نمىدانى هر امتى بين خود قانون ازدواج دارند؟ از من دور شو!»
از آن پس هرگز نديدم امام با آن دوست (ناسزاگو) با هم باشند، تا وقتى كه مرگ بين آنها جدايى انداخت. «1»
__________________________________________________
(1). وسائل الشيعه، ج 11 ص 331
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
4- 4- محروميتهاى اجتماعى
يكى از زمينههاى اجتماعى گناه، محروميتها و وازدگىهاى اجتماعى است. افرادى كه كارهايشان براى خدا، و برپايه اخلاص نيست، و تعريف و تكذيب جامعه معيار خوشبختى و بدبختى آنها است، چنين افرادى اگر از جامعه خود مطرود و وازده گردند، عقده حقارت و احساس خودكمبينى مىكنند، و همين عقده در آنها كينه و عداوت به وجود مىآورد و در نتيجه به سوى گناهان گوناگون سوق داده مىشوند.
بايد آنها علل وازدگى خود را بررسى كنند، كه چه بوده و جبران كنند تا آب رفته به جوى خود باز گردد. ولى پايه اصلى اصلاح اين است، كه كارهايمان را بر اساس اخلاص تنظيم نماييم.
در تاريخ بسيار ديده شده افرادى بر اثر اين وازدگى اجتماعى آنچنان عقدهاى و پريشان و درّندهخو شدند كه به گناهان خطرناكى آلوده گشتند.
شايد دليل احترام به يتيم، به خاطر جبران محروميتهاى او باشد، تا عقدهاى، بار نيايد.
و نيز شايد يكى از علل سفارش اسلام به مشورت با مردم و احترام به افكار آنها و نهى از نسبت نام زشت به افراد و نهى از مسخره كردن يكديگر و ... براى پديدار نشدن عقده حقارت باشد.
امام باقر عليه السلام به يكى از شاگردان برجستهاش جابر جعفى فرمود:
«اى جابر! بدان كه تو دوست ما نخواهى بود تا زمانى كه اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگويند: تو آدم بدى هستى غمگين نشوى و اگر همه بگويند تو آدم خوبى هستى خوشحال نشوى بلكه وضع خود را بر كتاب خدا (قرآن) عرضه دارى اگر خود را چنين يافتى كه در خط قرآن گام بر مىدارى و در آنچه قرآن بىميل است بىميل هستى و در آنچه قرآن مشتاق آن است تو نيز مشتاق آنى و از آنچه هشدار داده خايف مىباشى استوار باش و مژده باد به تو كه در اين صورت آنچه مردم درباره تو بگويند به تو آسيبى نخواهد رساند. «1»
به راستى امام باقر عليه السلام چه سخن و درس عالى و پر محتوايى فرموده، كه اگر دقت كنيم مىفهميم كه اين سخن در سطح بسيار عالى قرار دارد.
__________________________________________________
(1). سفينة البحار، ج 2 ص 691
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
5- زمينههاى روانى گناه
يكى از زمينههاى گناه زمينههاى روانى است كه انسان بر اثر فشارها و رنجهاى مصنوعى و كاذب يا بر اثر اعتقادات ناصحيح داراى عقده و يا حالت و روحيه بدى مىشود و همين پديدههاى روانى زمينهساز گناهان مختلف خواهد گرديد.
سختگيرىهاى نابجا، و فشارهاى ناصحيح و تن دادن به ذلت و خوارى و يا تحقير افراد به جاى تشويق و امور ديگر انسان را عقدهاى بار مىآورد. وقتى انسان حالت عقدهاى پيدا كرد در وجود او زمينه مساعدى براى پذيرش گناهان خطرناك هست.
براى توضيح وتجزيه وتحليل موضوع بايد به امور زير توجه شود؛
الف- شخصيت و عزت انسان.
ب- تحقير و سركوبى شخصيت انسان.
ج- فشارهاى اقتصادى و سركوب غرايز.
د- اميد و آرزوى كاذب و بيهوده.
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
1- 5- شخصيت و عزت انسان
انسان در جهان هستى گل سر سبد موجودات است، خداوند هيچ موجودى را برتر از انسان نيافريده است، انسان از نظر جسم داراى امتيازات فراوانى است كه هر يك از ديگرى جالبتر مىباشد و از نظر روح داراى استعدادها و توانايىهاى فراوان است.
در قرآن در آيه 70 سوره اسراء مىخوانيم:
«و لقد كرّمنا بنى آدم و حملناهم فى البرّ و البحر و رزقناهم من الطيّبات و فضّلناهم على كثير ممّن خلقنا تفضيلًا»
«ما بنى آدم را گرامى داشتيم و آنها را در خشكى و دريا (بر مركبهاى رهوار) حمل كرديم و از انواع روزىهاى پاكيزه به آنها روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خود برترى بخشيديم.»
انسان داراى دو نوع كرامت است:
1- كرامت ذاتى كه در آيه فوق مورد توجه قرار گرفته، و انسان از اين نظر بر همه موجودات و بر فرشتگان برترى دارد، و به عبارت ديگر انسان از اين جهت داراى زمينه و استعدادى است كه هيچ موجودى اين امتياز را ندارد.
2- كرامت اكتسابى، كه بستگى به تقوى و اعمال نيك انسان دارد، چنانكه در آيه 13 سوره حجرات مىخوانيم:
«انَّ اكرَمَكُم عِندَ اللّهِ اتقاكُم»
«قطعاً گرامىترين شما در پيشگاه خدا، پرهيزكارترين شما مىباشد.»
قداست و برترى انسان در سطحى است كه خداوند به فرشتگان فرمان داد تا بخاطر آدم سجده كنند يعنى خدا را سجدهى شكر نمايند كه او چنين موجود برترى آفريده است. «1»
__________________________________________________
(1). فرمان سجده در بقره/ 34 و اسراء/ 61 و طه/ 116 آمده است
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
و از آنجا كه يكى از شيوههاى مهم تربيت و هدايت «شخصيت دادن» به افراد است چنانكه تحقير و كوچك شمردن انسان يكى از عوامل مهم انحراف اوست، قرآن و روايات همواره شخصيت و عظمت روح انسان را يادآور مىشوند؛ به عنوان نمونه به اين روايات توجه كنيد:
1- امام على عليه السلام مىفرمايد:
«انه ليس لانفسكم ثمن الا الجنة فلاتبيعوها الا بها» «1»
«بدانيد كه وجود شما جز بهشت بهايى ندارد آن را با كمتر از بهشت نفروشيد.»
و در سخن ديگرى فرمودند:
«اتَزعَمُ انّكَ جِرمٌ صَغير و فيك انطَوَى العالَمُ الاكبر»
«آيا تو گمان مىكنى كه موجود كوچكى هستى (بلكه) در وجود تو جهان بزرگ نهفته است.»
2- و نيز فرمودند:
«هلك امرؤ لم يعرف قدره» «2»
«آنكس كه قدر خود را نشناخت هلاك شد.»
3- نيز مىفرمايد:
«العالم من عرف قدره و كفى بالمرء جهلًا الا يعرف قدره» «3»
«دانا كسى است كه قدر خود را بشناسد و براى نادانى و جهالت انسان همين بس كه قدر خود را نشناسد.»
4- اميرمؤمنان على عليه السلام فرمودند:
«نعم العبد ان يعرف قدره و لا يتجاوز حده» «4»
«نيكو بندهاى است آنكس كه ارزش خود را بشناسد و از مرز شخصيت خود پا فرا ننهد.»
__________________________________________________
(1). نهج البلاغه، حكمت 456
(2). نهج البلاغه، حكمت 149
(3). نهج البلاغه، خطبه 103، و خطبه 16
(4). غرر الحكم، ج 2 ص 777
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
2- 5- تحقير شخصيت انسان
قبلًا در بررسى زمينههاى خانوادگى گناه، گفتيم كه يكى از زمينههاى گناه، تحقير و سركوبى شخصيت انسان است در اينجا نيز به مناسبت به توضيح كوتاه قناعت مىكنيم؛
اگر انسان شخصيت خود را بشناسد، هرگز شخصيت عظيم خود را در راههاى انحرافى و پست نابود نمىنمايد، چنانكه يك سكه طلا را با يك كلوخ عوض نمىكند.
امام سجاد عليه السلام فرمودند:
«من كرمت عليه نفسه هانت عليه الدنيا» «1»
«كسى كه نفس خود را گرامى دارد امور مادى دنيا در نظرش بىارزش گردد.»
از اين عبارت استفاده مىشود كه سركوب نمودن شخصيت انسان زمينهى دنياپرستى و گرايش به امور پست و انحرافى است ولى حفظ شخصيت و توجه به آن انسان را اسير پستىها نمىنمايد.
احساس كمبود و عقده حقارت كه بر اثر تحقير و ناآگاهى به شخصيت انسان ايجاد مىشود، به طور طبيعى انسان را به سوى گناهان و هرگونه كارهاى پست سوق مىدهد.
__________________________________________________
(1). تحف العقول، ص 318