* عدنان می‌گفت «نگذاریم دشمن یک شب در خاک ما آسوده بخوابد»

رحیمی به وصایای شهید «عدنان سابوته» اشاره کرد و گفت: عدنان همیشه از اسلام و احکامش حرف می‌زد؛ تکیه کلامش «طبق گفته امام» بود و می‌گفت «وقتی امام می‌گویند انقلاب را حفظ کنید، مقابل دشمنان بایستید، با امت ایران هستند و باید من و شما انقلاب را به دست صاحب اصلی که امام زمان (عج) است، برسانیم؛ باید خستگی‌ناپذیر بوده و روز به روز با تمام قدرت، قرآن و اسلام را حفظ کنیم و در خط ولایت باشیم؛ باید روبروی دشمن بایستیم و نگذاریم دشمن در خاک ما راحت و آسوده بخوابد؛ اگر شب‌ها به عراقی‌هایی که در خاک ما خوابیده‌اند، پاتک نزنیم، اشتباه کرده‌ایم و گناه مرتکب ‌شده‌ایم». او به تمام حرف‌هایی که می‌زد عمل می‌کرد و دشمن را تا منطقه قلاویزان به عقب راند.

* قدم گذاشتن در مسیر پدر تا شهادت

«حیدر سابوته» تنها فرزند ذکور عدنان بود؛ وی در سال 1348 در تهران متولد شد و پس از شهادت پدر، درصدد ادامه دادن مسیر پدر برآمد.
«مریم سابوته» یگانه دختر عدنان، درباره برادرش می‌گوید: کلاس اول ابتدایی بودم، وقتی حیدر به ایلام می‌آمد با اخلاق بسیار خوبی که داشت، در درس‌هایم خیلی کمکم می‌کرد؛ در دوران جنگ اجازه نمی‌دادند که فرزند شهید به خصوص تک فرزند پسر به جبهه اعزام شود اما حیدر این موضوع را مطرح نکرده بود تا بتواند در جبهه حضور یابد.

حیدر قبل از رفتن به جبهه دیداری با ما داشت و گفت «بعد از برگشتن از جبهه به اینجا می‌آیم تا برایت هم پدری ‌کنم و هم برادری» زمستان بود و خیلی منتظر بودم تا برگردد، اما خبر شهادتش را برایمان آوردند. او نیز در سال 1366 در منطقه کردستان طی عملیاتی به پدرم پیوست.