RE: «عدنان سابوته» عاشق پابرهنه جبههها+تصاویر
* شهید سابوته گفت «دوست دارم، عاشقانه و پابرهنه عراقیها را بیرون کنم»
همرزم شهید «عدنان سابوته» با بیان خاطرهای از این شهید یادآور شد: اواخر تیرماه سال 1361، عراق از مهران عقبنشینی کرده بود؛ به همراه چند تن از نیروهای بسیج عشایر، رزمندگان و عدنان در حال تعقیب و گریز بودیم؛ به دلیل پیادهروی زیاد در پستی و بلندیها، برای شناسایی و گشتزنی، کفشهایم پاره شد و قابل پوشیدن نبود؛ برای اینکه بتوانم بقیه مسیر را بروم، پارچهای به پاهایم بستم؛ عدنان با دیدن این وضعیت کفشهایش را در آورد و به من داد و خودش 12 کیلومتر در خار و خاشاک و زمین داغ، با پای برهنه مسیر را ادامه داد؛ زمانی که به جاده رسیدیم به او گفتم «نگاه کن پاهایت خون میآید» او با بیتفاوتی گفت «من دوست دارم با پایی برهنه عراقیها را بیرون کنم».
بعد از عقبنشینی عراقیها از مهران، جزو نخستین کسانی بودیم که زائر امامزاده سیدحسن (ع) و شهدای مهران شدیم. عدنان در آنجا خیلی زیبا قرآن قرائت کرد و در حالی که گریه میکرد، گفت «به زودی به آنها میپیوندیم»؛ سپس بنا به نیتی که کرده بود، درخواست کرد تا کمی از محاسنش را اصلاح کنم.