(آيه 10)- اما مشكل مهم در آن روز اينجاست كه «و براى او هيچ نيرو و ياورى نيست» (فما له من قوة و لا ناصر).
نه نيرويى كه بر زشتيهاى اعمال و نيات او پرده بيفكند، و نه ياورى كه او را از عذاب الهى رهائى بخشد.
(آيه 11)- در تعقيب آيات گذشته كه استدلال بر مسأله معاد از طريق توجه به آفرينش نخستين انسان از نطفه داشت، در اينجا باز براى تأكيد در امر معاد و اشاره به بعضى از دلائل ديگر بحث را ادامه داده، مىفرمايد: «سوگند به آسمان پر باران» (و السماء ذات الرجع).
(آيه 12)- «و سوگند به زمين پر شكاف» كه گياهان از آن سر بر مىآورند (و الارض ذات الصدع).
(آيه 13)- «كه اين (قرآن) سخنى است كه حق را از باطل جدا مىكند» (انه لقول فصل).
(آيه 14)- سخنى است جدى «و هرگز شوخى نيست»! (و ما هو بالهزل).
در حقيقت اين دو سوگند اشارهاى است به احياى زمينهاى مرده به وسيله باران كه قرآن بارها آن را به عنوان دليلى بر مسأله رستاخيز ذكر كرده است، مانند آيه 11 سوره ق كه مىفرمايد: «ما به وسيله باران سرزمين مردهاى را زنده كرديم، خروج و قيام شما در قيامت نيز همين گونه است»!
(آيه 15)- سپس براى تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان از يكسو، و تهديد دشمنان اسلام از سوى ديگر مىافزايد: «آنها پيوسته حيله مىكنند» و نقشهها مىريزند (انهم يكيدون كيدا).
(آيه 16)- «و من هم در برابر آنها چاره مىكنم» و نقشههاشان را نقش بر آب مىكنم (و اكيد كيدا).