-
RE: سوره زمر [39]
و در باره جمعى از منحرفان و مشركان در آيه 23 سوره نجم آمده است:
«هدايت الهى از سوى پروردگار به سراغ آنها آمد».
اما هدايت تكوينى به معنى ايصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از تمام پيچ و خمهاى راه، و حفظ و حمايت از آنها تا رساندن به ساحل نجات كه موضوع بحث بسيارى ديگر از آيات قرآن است هرگز بىقيد و شرط نمىباشد، اين هدايت مخصوص گروهى است كه اوصاف آنها در قرآن بيان شده و اضلال كه نقطه مقابل آن است نيز مخصوص گروهى است كه اوصاف آنان نيز بيان گشته.
قرآن مجيد در يك جا سر چشمه ضلالت را فسق و خروج از اطاعت و فرمان الهى شمرده شده.
(بقره/ 26) در جاى ديگر تكيه روى مسأله ظلم شده و آن را زمينه ساز ضلالت معرفى كرده. (بقره/ 258) و در جاى ديگر كفر به عنوان زمينه ساز گمراهى ذكر شده. (بقره/ 264) باز در آيه ديگر اسراف و دروغگوئى را عامل گمراهى شمرده است. (غافر/ 28) نتيجه اين كه قرآن ضلالت الهى را مخصوص كسانى مىشمرد كه داراى اين اوصافند: «كفر»، «ظلم»، «فسق»، «دروغ»، «اسراف» و «كفران».
آيا كسانى كه داراى اين اوصافند شايسته ضلالت و گمراهى نيستند؟! اين در زمينه مسأله ضلالت، و اما در مورد «هدايت» نيز شرائط و اوصافى در قرآن بيان شده كه نشان مىدهد آن هم بدون علت، و بر خلاف حكمت الهى نيست.
-
RE: سوره زمر [39]
در يك جا پيروى فرمان خدا، و جلب خشنودى او، زمينه ساز هدايت الهى شمرده شده است.
(مائده/ 16) در جاى ديگر توبه و انابه عامل استحقاق هدايت شمرده شده است. (رعد/ 27) و در آيه ديگر جهاد آن هم جهاد مخلصانه و در راه خدا به عنوان شرط اصلى هدايت ذكر شده است.
(عنكبوت/ 69) و بالاخره در آيه ديگر پيمودن مقدارى از راه هدايت به عنوان شرطى براى ادامه اين راه به لطف خداوند ذكر شده است.
(محمد/ 17) نتيجه اين كه تا از سوى بندگان توبه و انابهاى نباشد، تا پيرو فرمان او نباشند تا جهاد و تلاش و كوششى صورت نگيرد، و تا گامهاى نخستين را در مسير حق برندارند، لطف الهى شامل حال آنان نمىشود، دست آنان را نمىگيرد و ايصال به مطلوب نمىكند.
آيا شمول هدايت نسبت به كسانى كه داراى اين اوصافند بىحساب است و يا دليل بر جبرى بودن هدايت محسوب مىشود! ملاحظه مىكنيد آيات قرآن در اين زمينه بسيار روشن و گوياست، منتهى كسانى كه نتوانسته يا نخواستهاند جمع بندى صحيحى از آيات هدايت و ضلالت كنند گرفتار چنان اشتباه خطرناكى شدهاند، و «چون نديدند حقيقت، ره افسانه زدند» بايد گفت زمينه اين «ضلالت» را نيز خودشان فراهم ساختهاند! به هر حال مشيت الهى كه در آيات هدايت و ضلالت روى آن تكيه شده، هرگز به معنى مشيت بىدليل و خالى از حكمت نيست، بلكه در هر مورد شرائط خاصى دارد كه آن را هماهنگ با حكيم بودن او مىكند.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 38)- آيا معبودان شما توانائى بر حل مشكلى دارند؟ از آنجا كه در آيات پيشين سخن از عقيده انحرافى مشركان و عواقب شوم آن بود، در اينجا از دلائل توحيد سخن مىگويد تا بحث گذشته را با ذكر دليل تكميل كند.
نخست مىفرمايد: «و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟
حتما مىگويند: خدا!» (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ).
چرا كه هيچ وجدان و خردى نمىپذيرد كه اين عالم وسيع و پهناور با آن همه عظمت، مخلوق موجودى زمينى باشد تا چه رسد به بتهاى بىروح و فاقد عقل و شعور، و به اين ترتيب قرآن آنها را به داورى عقل و حكم وجدان و فطرت مىبرد، تا نخستين پايه توحيد را كه مسأله خالقيت آسمان و زمين است در قلوب آنها محكم كند.
در مرحله بعد سخن از مسأله سود و زيان و تأثير در منافع و مضار انسان به ميان مىآورد، تا ثابت كند بتها هيچ نقشى در اين زمينه ندارند، مىافزايد: «بگو: آيا هيچ در باره معبودانى كه غير از خدا مىخوانيد انديشه مىكنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد آيا آنها مىتوانند گزند او را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتى براى من بخواهد آيا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگيرند»؟! (قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ).
اكنون كه نه «خالقيت» از آن آنهاست و نه «قدرت بر سود و زيانى» دارند پرستش آنها چه معنى دارد؟
اينجاست كه به عنوان يك نتيجهگيرى كلى و نهائى مىفرمايد: «بگو: خدا مرا كافى است، و همه متوكلان تنها بر او توكل مىكنند» (قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ).
اين سخن كه مشركان خالقيت آسمان و زمين را مخصوص خداوند مىدانستند كرارا در آيات قرآن آمده است.
اين امر نشان مىدهد كه مطلب نزد آنها كاملا مسلم بوده است، و اين خود بهترين سندى است بر ابطال شرك چرا كه «توحيد خالقيت و مالكيت و ربوبيت» عالم هستى خود بهترين دليل بر «توحيد عبوديت» است، و نتيجه آن توكل بر ذات پاك خدا و چشم برگرفتن از غير اوست.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 39)- در اين آيه آنهائى را كه در برابر منطق عقل و وجدان تسليم نيستند با يك تهديد الهى و مؤثر مخاطب ساخته، مىفرمايد: به آنها «بگو:
اى قوم من! شما هر چه در توان داريد انجام دهيد، من نيز به وظيفه خود عمل مىكنم، اما به زودى خواهيد دانست» (قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).
(آيه 40)- خواهيد دانست «چه كسى عذاب خوار كنندهاى (در دنيا) به سراغش مىآيد و (سپس) عذابى جاويدان (در آخرت) بر او وارد مىگردد» (مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ).
و به اين ترتيب آخرين سخن را به آنها مىگويد كه يا تسليم منطق عقل و خرد شويد و به نداى وجدان گوش فرا دهيد و يا در انتظار دو عذاب دردناك باشيد:
عذابى در دنيا كه باعث خوارى و رسوائى است، و عذابى در آخرت كه جاودانى و هميشگى است، و اينها همان عذابهائى است كه با دست خود فراهم كردهايد، و آتشى است كه هيزم آن را خودتان جمع كرده و افروختهايد.
(آيه 41)- بعد از ذكر دلائل توحيد، و بيان سرگذشت مشركان و موحدان، در اين آيه اين حقيقت را توضيح مىدهد كه پذيرش و عدم پذيرش شما سود و زيانش متوجه خودتان است، و اگر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله در اين زمينه اصرار مىورزد نه به خاطر نفعى است كه عائد او شود، بلكه صرفا انجام وظيفه الهى است، مىفرمايد:
«ما اين كتاب (آسمانى) را براى مردم به حق نازل كرديم» (إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ).
«هر كس هدايت را پذيرد به نفع خود اوست، و هر كس گمراهى را برگزيند تنها به زيان خود گمراه مىگردد» (فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها).
«و تو مأمور اجبار آنها به هدايت نيستى» وظيفه تو تنها ابلاغ و انذار است (وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ).
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 42)- سپس براى اين كه روشن سازد همه چيز انسانها و از جمله حيات و مرگشان به دست خداست مىگويد: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىكند» (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها).
«و ارواحى را كه نمردهاند نيز به هنگام خواب» مىگيرد (وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها).
و به اين ترتيب «خواب» برادر «مرگ» است و شكل ضعيفى از آن.
بعد مىافزايد: «سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه مىدارد (به گونهاى كه هرگز از خواب بيدار نمىشوند) و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مىگرداند تا سر آمدى معين» (فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
آرى «در اين امر نشانههاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مىكنند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).
(آيه 43)- از آنجا كه در آيه قبل حاكميت «اللّه» بر وجود انسان و تدبير او از طريق نظام مرگ و حيات و خواب و بيدارى مسلم شد در اين آيه سخن از انحراف مشركان در مسأله شفاعت به ميان مىآورد تا به آنها ثابت كند مالك شفاعت همان مالك مرگ و حيات آدمى است، نه بتهاى فاقد شعور، مىفرمايد:
«آيا آنها غير از خدا شفيعانى گرفتهاند» (أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ).
مىدانيم كه يكى از بهانههاى معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها اين بود كه مىگفتند: «ما آنها را به خاطر اين مىپرستيم كه شفيعان ما نزد اللّه بوده باشند».
ولى از آنجا كه شفاعت اولا فرع بر درك و شعور است و ثانيا فرع بر قدرت و مالكيت و حاكميت، در دنباله آيه در پاسخ آنها چنين مىفرمايد: به آنها «بگو: آيا (از آنها شفاعت مىطلبيد) هر چند مالك چيزى نباشند، و درك و شعورى براى آنها نباشد»؟ (قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ).
اگر شفيعان خود را فرشتگان و ارواح مقدسه مىدانيد آنها از خود چيزى ندارند، هر چه دارند از ناحيه خداست، و اگر از بتهاى سنگى و چوبى شفاعت مىطلبيد آنها علاوه بر عدم مالكيت كمترين عقل و شعورى ندارند.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 44)- لذا در اين آيه اضافه مىكند: «بگو: تمام شفاعت از آن خداست» (قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً).
زيرا «حاكميت آسمانها و زمين از آن اوست، و سپس همه شما به سوى او باز گردانده مىشويد» (لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).
و به اين ترتيب آنها را بكلى خلع سلاح مىكند، چرا كه توحيدى كه بر كل عالم حاكم است مىگويد: شفاعت نيز جز به اذن پروردگار ممكن نيست.
(آيه 45)- آنها كه از نام خدا وحشت دارند! باز هم در اينجا سخن از توحيد و شرك است و يكى از چهرههاى بسيار زشت و زننده مشركان و منكران معاد را در برخورد با توحيد منعكس ساخته، مىفرمايد: «و هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مىشود دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئز (و متنفر) مىگردد، اما هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مىشود، آنان خوشحال مىشوند» (وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ). گاه انسان چنان به زشتيها خو مىگيرد و از پاكيها و نيكيها بيگانه مىشود كه از شنيدن نام حق ناراحت و از شنيدن باطل مسرور و شاد مىگردد.
نقطه مقابل آنها مؤمنانى هستند كه از شنيدن نام خداوند يگانه چنان مجذوب نام مقدسش مىشوند كه حاضرند هر چه دارند نثار راه او كنند.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 46)- هنگامى كه سخن به اينجا مىرسد كه اين گروه لجوج و اين جاهلان مغرور حتى از شنيدن نام خداوند يگانه متنفر و بيزارند به پيامبرش دستور مىدهد كه از آنها روى بگرداند، و رو به سوى درگاه خدا آورد، با لحنى كه حاكى از ايمان عميق و سرشار از عشق اوست با او سخن گويد، و شكايت اين گروه را به درگاه او برد، تا هم قلب خود را كه آكنده از اندوه است آرامش بخشد، و هم از اين راه تكانى به آن ارواح خفته غافل دهد.
مىفرمايد: «بگو: خداوندا! اى آفريننده آسمانها و زمين، و آگاه از اسرار نهان و آشكار، تو در ميان بندگانت در آنچه اختلاف داشتند داورى خواهى كرد» (قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).
آرى! روز قيامت اين گمراهان لجوج به اشتباه خود پى مىبرند و آنجاست كه به فكر جبران مىافتند، اما چه سود؟!
(آيه 47)- در اين آيه مىگويد: «اگر ستمكاران تمام آنچه را روى زمين است مالك باشند و همانند آن نيز بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا كنند تا از عذاب شديد روز قيامت رهائى يابند» اما چنين چيزى ممكن نيست (وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ).
سپس مىافزايد: «و از سوى خدا براى آنها امورى ظاهر مىشود كه هرگز گمان نمىكردند» (وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ).
و عذابهائى را با چشم خود مىبينند كه هرگز به فكر آنها خطور نمىكرد!
(آيه 48)- اين آيه توضيح يا تكميل براى مطلبى است كه در آيه قبل گذشت مىفرمايد: در آن روز «اعمال بدى را كه انجام دادهاند براى آنها آشكار مىشود» (وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا).
«و آنچه را استهزا كردند بر آنها واقع مىگردد» (وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 49)- در سختيها به ياد خدا هستند، اما ...! باز در اينجا موضوع سخن، افراد بىايمان و ظالمانند، و چهره ديگرى از چهرههاى زشت آنها را منعكس مىكند.
نخست مىفرمايد: «هنگامى كه انسان را زيانى (و درد و رنج و فقرى) رسد، ما را (براى حل مشكلش) مىخواند» (فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا).
اما آن هم موقتى است «سپس هنگامى كه از جانب خود به او نعمتى دهيم (و درد و رنجش را بر طرف سازيم لطف و عطاى ما را به دست فراموشى مىسپارد، و) مىگويد: اين نعمت را به خاطر كاردانى خودم به من دادهاند» (ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ).
اين غافلان بىخبر هيچ فكر نمىكنند كه آن علم و دانش نيز موهبتى از سوى خداست.
سپس قرآن در پاسخ اين افراد خودبين و كم ظرفيت كه چون به نعمتى رسند به زودى خود را گم مىكنند چنين مىگويد: «ولى اين (نعمت) وسيله آزمايش (آنها) است ولى بيشترشان نمىدانند» (بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ).
هدف اين است كه با بروز حوادث سخت، و به دنبال آن رسيدن به نعمتهاى بزرگ، آنچه را در درون دارند آشكار كنند.
(آيه 50)- در اين آيه مىافزايد: «اين سخن را كسانى كه قبل از آنها بودند گفتند (آنها نيز ادعا مىكردند كه نعمتهاى ما زائيده علم و لياقت ماست) ولى آنچه را به دست مىآوردند براى آنها سودى نداشت» (قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ).
آرى! قارونهاى مغرور اموالشان را مولود لياقت خودشان مىپنداشتند و مواهب الهى را بر خويش فراموش كرده، و تنها چشم به اسباب ظاهرى دوخته بودند.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 51)- «سپس بديهاى اعمالشان به آنها رسيد» (فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا). و هر كدام به نوعى از عذابهاى الهى، طوفان، سيلاب، زمين لرزه، و صيحههاى آسمانى، گرفتار شدند، و از ميان رفتند.
بعد مىافزايد: اين سرنوشت منحصر به آنها نبود «و ظالمان اين گروه [اهل مكّه] نيز به زودى گرفتار بديهاى اعمالى كه انجام دادهاند خواهند شد، و هرگز نمىتوانند از چنگال عذاب الهى بگريزند» (وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ).
بلكه از آنها نيز فراتر مىرود و همه ستمگران مغرور و بىخبر از خدا را در تمام اعصار و قرون شامل مىشود.
(آيه 52)- قرآن در پاسخ اين سخن كه مىگفتند: نعمتهاى ما مولود آگاهى و توانائى خود ماست به آنها گوشزد كرد كه سرى به تاريخ گذشتگان بزنيد و ببينيد همين سخن را ديگران گفتند و به چه مصائب و عذابهائى گرفتار شدند- اين يك جواب تاريخى است.
سپس در اين آيه به يك جواب عقلى پرداخته، مىگويد: «آيا آنها ندانستند كه خداوند روزى را براى هركس بخواهد گسترده يا تنگ مىسازد»؟! (أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ).
چه بسيارند افراد شايستهاى كه در زندگى محروم و منزوى هستند، و چه بسيار افراد ضعيف و ناتوانى كه از هر نظر متنعمند، اگر پيروزيهاى مادى همگى در سايه تلاش و كوشش خود افراد و لياقتهاى آنها به دست مىآمد نباشيد شاهد چنين صحنههائى باشيم.
لذا در پايان آيه مىافزايد: «در اين، آيات و نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).
نشانههائى براى ذات پاك خدا همان گونه كه امير مؤمنان على عليه السّلام فرمود:
«عرفت اللّه بفسخ العزائم و حلّ العقود و نقض الهمم من خدا را بوسيله بر هم خوردن تصميمها، گشوده شدن گرهها و درهم شكستن ارادهها شناختم».
اينها نشانههايى است از ضعف و ناتوانى انسان تا خود را گم نكند و گرفتار غرور و خودبينى نگردد.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 53)- خداوند همه گناهان را مىآمرزد: به دنبال تهديدهاى مكررى كه در آيات گذشته در مورد مشركان و ظالمان آمده بود در اينجا راه بازگشت را توأم با اميدوارى به روى همه گنهكاران مىگشايد زيرا هدف اصلى از همه اين امور تربيت و هدايت است نه انتقامجوئى و خشونت، با لحنى آكنده از نهايت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روى همگان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مىفرمايد: «به آنها بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد زيرا كه او آمرزنده و مهربان است» (قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً).
دقت در تعبيرات اين آيه نشان مىدهد كه از اميد بخشترين آيات قرآن مجيد نسبت به همه گنهكاران است، و گستردگى آن به حدى است كه طبق روايتى امير مؤمنان على عليه السّلام فرمود: «در تمام قرآن آيهاى وسيعتر از اين آيه نيست».
اين وعده غفران مشروط بر اين است كه: بعد از ارتكاب گناه به خود آيند، و تغيير مسير دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسليم باشند و با عمل، صداقت خود را در اين توبه و انابه نشان دهند.
(آيه 54)- در اين آيه راه ورود در اين درياى بىكران رحمت الهى را به همه مجرمان و گنهكاران نشان مىدهد، مىفرمايد: «و به درگاه پروردگارتان باز گرديد» و مسير زندگى خود را اصلاح كنيد (وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ).
«و در برابر او تسليم شويد (و فرمانش را به گوش جان بشنويد و پذيرا گرديد) پيش از آن كه عذاب (الهى) به سراغ شما آيد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد»! (وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ).