-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 55)- بعد از پيمودن مرحله انابه و اسلام سخن از مرحله سوم كه مرحله «عمل» است به ميان آورده، مىافزايد: «و از بهترين دستوراتى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آيد در حالى كه از آن خبر نداريد» (وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ).
و به اين ترتيب مسير وصول به رحمت خدا سه گام بيشتر نيست:
گام اول توبه و پشيمانى از گناه و روى آوردن به سوى خداست.
گام دوم ايمان و تسليم در برابر فرمان او، و گام سوم عمل صالح است.
(آيه 56)- آن روز پشيمانى بيهوده است: در آيات گذشته دستور مؤكدى براى توبه و اصلاح و جبران اعمال گذشته آمده بود، در اينجا در تعقيب آن مىگويد: اين دستورها براى آن است «مبادا كسى (روز قيامت) بگويد: افسوس بر من از كوتاهيهائى كه در اطاعت فرمان خدا كردم! و از مسخره كنندگان (آيات او) بودم»! (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ).
آرى! هنگامى كه انسان وارد عرصه محشر مىشود و نتيجه تفريطها، و مسامحه كاريها و خلافكاريها، و شوخى گرفتن جديها را در برابر چشم خود مىبيند، اندوهى سنگين توأم با ندامتى عميق بر قلب او سايه مىافكند، و اين حالت درونى خود را بر زبان آورده و به صورت جملههاى فوق بيان مىدارد.
(آيه 57)- سپس مىافزايد: «يا بگويد: اگر خداوند مرا هدايت مىكرد از پرهيزكاران بودم» (أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ).
اين سخن را گويا زمانى مىگويد كه او را به پاى ميزان حساب مىآورند، گروهى را مىبيند كه با دست پر از حسنات به سوى بهشت روانه مىشوند، او نيز آرزو مىكند در صف آنان باشد و همراه آنان به سوى نعمتهاى الهى برود.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 58)- باز مىافزايد: «يا هنگامى كه عذاب الهى را مىبيند بگويد: اى كاش بار ديگر (به دنيا) باز مىگشتم و از نيكوكاران بودم»؟! (أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ).
و اين هنگامى است كه او را به سوى دوزخ مىبرند و چشمش به آتش سوزان و منظره عذاب دردناك آن مىافتد، آهى از دل بر مىكشد و آرزو مىكند اى كاش به او اجازه داده مىشد تا به دنيا باز گردد.
(آيه 59)- قرآن در برابر اين سه گفتار دوم چنين پاسخ مىگويد: «آرى آيات من به سراغ تو آمد اما آن را تكذيب كردى، و تكبر نمودى، و از كافران بودى» (بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ).
يعنى اين كه مىگوئى «اگر هدايت الهى به سراغ من آمده بود از پرهيزكاران بودم» هدايت الهى چيست؟ جز اين همه كتب آسمانى و فرستادگان خدا و آيات و نشانههاى حق در آفاق و انفس؟
همه اين آيات را ديدى و شنيدى عكس العمل تو در مقابل آن چه بود؟
تكذيب و استكبار و كفر! از ميان اين سه عمل «استكبار» ريشه اصلى است و به دنبال آن «تكذيب آيات الهى» و نتيجه آن «كفر و بىايمان» است.
(آيه 60)- از آنجا كه در آيات گذشته سخن از مشركان دروغ پرداز و مستكبرى بود كه در روز قيامت از كرده خود پشيمان مىشوند و تقاضاى بازگشت به اين جهان مىكنند- تقاضائى بىحاصل و غير قابل قبول- در اينجا در ادامه همين سخن مىگويد: «و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است»! (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ).
سپس مىافزايد: «آيا در جهنم جايگاهى براى مستكبّران نيست»؟! (أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ).
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 61)- در اين آيه سخن از نقطه مقابل اين گروه يعنى گروه پرهيزكاران و سعادت آنها در قيامت در ميان است، مىفرمايد: «و خداوند كسانى را كه تقوا پيشه كردند با رستگارى رهايى مىبخشد» (وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ).
سپس اين فلاح و پيروزى را با اين دو جمله كوتاه و پر معنى توضيح مىدهد:
«هيچ بدى به آنها نمىرسد و هرگز غمگين نخواهند شد» (لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).
در جهانى زندگى مىكنند كه جز نيكى و پاكى و وجد و سرور چيزى وجود ندارد، اين تعبير كوتاه در حقيقت تمام مواهب الهى را در خود جمع كرده است.
(آيه 62)- اين آيه بار ديگر به مسأله توحيد و مبارزه با شرك باز مىگردد و گفتگوهائى را كه با مشركان داشت ادامه داده، مىفرمايد: «خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است» (اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ).
جمله اول اشاره به «توحيد خالقيت» است و جمله دوم اشاره به «توحيد ربوبيت».
مسأله توحيد خالقيت چيزى است كه حتى مشركان غالبا به آن معترف بودهاند.
ولى آنها در توحيد ربوبيت گرفتار انحراف شده بودند گاه حافظ و نگهبان و مدبر كارهاى خود را بتها مىدانستند و در مشكلات به آنها پناه مىبردند.
(آيه 63)- اين آيه با ذكر توحيد مالكيت خداوند بحث توحيدى آيه قبل را تكميل كرده، مىگويد: «كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست» (لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
اين تعبير معمولا كنايه از مالكيت و يا سلطه بر چيزى است، چنانكه مىگوئيم: كليد اين كار به دست فلانى است.
قرآن بعد از اين جمله چنين نتيجه گيرى مىكند: «و كسانى كه به آيات خداوند كافر شدند زيانكارانند» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ).
چرا كه منبع اصلى و سر چشمه واقعى همه خيرات و بركات را رها كرده و در بيراههها سرگردان شدهاند، از كسى كه تمام كليدهاى آسمانها و زمين به دست اوست روى بر تافته و به سراغ موجودات ناتوانى رفتهاند كه مطلقا كارى از آنها ساخته نيست.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 64)- از مجموع آنچه در باره شاخههاى توحيد در آيات گذشته ذكر شد به خوبى مىتوان نتيجه گرفت كه توحيد در عبادت يك حقيقت غير قابل انكار است، تا آنجا كه هيچ انسان فهميده و عاقلى نبايد به خود اجازه دهد كه در برابر بتها سجده كند، لذا به دنبال آن با لحنى قاطع و تشدد آميز مىگويد: «بگو: آيا به من دستور مىدهيد كه غير خدا را بپرستم اى جاهلان»؟! (قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ).
اين سخن مخصوصا با توجه به اين كه كفار و مشركان گاهى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله را دعوت مىكردند كه خدايان آنها را احترام و پرستش كند، و يا حد اقل از عيبجوئى و انتقاد نسبت به بتها بپرهيزد مفهوم عميقترى پيدا مىكند، و با صراحت اعلام مىدارد كه مسأله توحيد و نفى شرك مطلبى نيست كه بتوان بر سر آن معامله و سازش كرد، شرك بايد در تمام چهرههايش درهم كوبيده شود و از صفحه جهان محو گردد!
(آيه 65)- اگر مشرك شوى اعمالت بر باد مىرود! قرآن همچنان مسائل مربوط به شرك و توحيد را كه در آيات قبل از آن سخن بود تعقيب مىكند.
نخست با لحن قاطع خطر شرك را بازگو كرده، مىفرمايد: «به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى تمام اعمالت تباه مىشود و از زيانكاران خواهى بود» (وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ).
به اين ترتيب شرك دو پيامد خطرناك دارد حتى در مورد پيامبران الهى اگر به فرض محال مشرك شوند.
نخست مسأله حبط اعمال است، و دوم گرفتار خسران و زيان زندگى شدن.
اما «حبط اعمال» به معنى محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرك است چرا كه شرط قبولى اعمال اعتقاد به اصل توحيد است و بدون آن هيچ عملى پذيرفته نيست.
و اما زيانكار شدن آنها به خاطر اين است كه بزرگترين سرمايههاى خود را كه عقل و خرد و عمر گرانبهاست در اين بازار بزرگ تجارت دنيا از دست داده و «جز حسرت و اندوه متاعى نخريدند»!
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 66)- در اين آيه باز براى تأكيد بيشتر مىافزايد: «بلكه تنها خداوند را عبادت كن و از شكرگزاران باش» (بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ).
يعنى معبود تو بايد منحصرا ذات پاك «اللّه» باشد.
(آيه 67)- در اين آيه به بيان ديگرى براى نفى شرك پرداخته، ريشه اصلى انحراف آنها را ذكر كرده، مىگويد: «آنها خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند» (وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ). و به همين دليل نام مقدس او را تا آنجا تنزل دادند كه هم رديف بتها قرار دادند.
آرى! سر چشمه شرك عدم معرفت صحيح در باره خداوند است، كسى كه بداند او وجودى است بىپايان و نامحدود از هر نظر و از سوى ديگر آفرينش همه موجودات از ناحيه اوست و حتى در بقاى خود هر لحظه به فيض وجود او نيازمندند و از سوى سوم تدبير عالم هستى و گشودن گره تمام مشكلات و همه ارزاق به دست با قدرت اوست، و حتى اگر شفاعتى هم انجام گيرد به اذن و فرمان او خواهد بود، معنى ندارد رو به سوى ديگرى آرد.
اصلا چنين وجودى با اين صفات، دوگانگى براى او محال است زيرا دو وجود نامحدود از جميع جهات عقلا غير ممكن است- دقت كنيد.
سپس براى بيان عظمت و قدرت او از دو تعبير كنائى زيبا استفاده كرده، مىگويد: «در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها پيچيده در دست او» (وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ).
-
RE: سوره زمر [39]
كسى كه طومارى را درهم پيچيده و در دست راست گرفته كاملترين تسلط را بر آن دارد، مخصوصا انتخاب «يمين» (دست راست) به خاطر آن است كه غالب اشخاص كارهاى مهم را با دست راست انجام مىدهند و قوت و قدرت بيشترى در آن احساس مىكنند.
كوتاه سخن اين كه: همه اين تشبيهات و تعبيرات كنايه از سلطه مطلقه پروردگار بر عالم هستى در جهان ديگر است، تا همگان بدانند در عالم قيامت نيز كليد نجات و حل مشكلات در كف قدرت خداوند است، تا به بهانه شفاعت و مانند آن به سراغ بتها و معبودهاى ديگر نروند.
البته در اين دنيا نيز زمين و آسمان به همين صورت در قبضه قدرت او است.
ولى در آن روز قدرت خداوند از هر زمان آشكارتر است و همگى به روشنى در مىيابند كه همه چيز از آن او و در اختيار اوست.
به هر حال بعد از بيانات فوق در آخر آيه در يك نتيجه گيرى فشرده و گويا مىفرمايد: «خداوند منزه و بلند مقام است از شريكهايى كه براى او مىپندارند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ).
اگر انسانها با مقياسهاى كوچك انديشههاى خود در باره ذات پاك او قضاوت نمىكردند هرگز به بيراهههاى شرك و بت پرستى نمىافتادند.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 68)- «نفخه صور» و مرگ و حيات عمومى بندگان: در آيه قبل سخن از قيامت در ميان آمد، در اين آيه همين مسأله را با ذكر بسيارى از خصوصيات تعقيب مىكند، نخست از پايان دنيا شروع كرده، مىفرمايد: «و در صور دميده مىشود پس همه كسانى كه در آسمانها و زمين هستند مىميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد» (وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ).
البته از روايات به خوبى استفاده مىشود كه اين گروه باقيمانده نيز سر انجام مىميرند به گونهاى كه در سرتاسر عالم هستى موجودى زنده نخواهد بود، جز خداوند «حىّ لا يموت».
سپس بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند»! (ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ).
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه در پايان جهان و آغاز رستاخيز دو حادثه ناگهانى رخ مىدهد: در حادثه اول همه موجودات زنده فورا مىميرند، و در حادثه دوم كه با فاصلهاى صورت مىگيرد همه انسانها ناگهان زنده مىشوند، و به پا مىخيزند و در انتظار حسابند.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 69)- آن روز كه زمين به نور خدا روشن مىشود! در اين آيه بحثهاى مربوط به قيامت همچنان ادامه مىيابد.
نخست مىفرمايد: «و زمين در (آن روز) به نور پروردگارش روشن مىشود» (وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها).
در اين كه منظور از اين «اشراق» و روشنائى به نور الهى چيست؟ تفسيرهاى مختلفى گفته شده است كه مهمتر از همه دو تفسير زير است:
1- جمعى گفتهاند: منظور از نور رب، حق و عدالت است كه خداوند صفحه زمين را در آن روز با آن نورانى مىكند.
2- مفسر عاليقدر نويسنده «الميزان» مىگويد: مراد از روشن شدن زمين به نور پروردگار كه از خصوصيات روز قيامت است همان انكشاف غطاء و كنار رفتن پردهها و حجابها و ظاهر شدن حقايق اشياء و اعمال انسانها از خير و شر و اطاعت و عصيان و حق و باطل مىباشد، سپس به آيه 22 سوره ق بر اين معنى استدلال كرده است: (لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ) «تو در غفلت از اين موضوع بودى، ما پرده را از برابر چشمت كنار زديم و امروز چشمت به خوبى مىبيند»! درست است كه اين اشراق الهى در آن روز همه چيز را شامل مىشود ولى ذكر خصوص زمين در اين ميان به خاطر آن است كه هدف اصلى بيان حال مردم روى زمين در آن روز است.
بدون شك اين آيه مربوط به قيامت است و اگر مىبينيم در بعضى از روايات اهل بيت عليهم السّلام به قيام حضرت مهدى- عج- تفسير شده در حقيقت نوعى تطبيق و تشبيه است، و تأكيدى بر اين معنى است كه به هنگام قيام حضرت مهدى- عج- دنيا نمونهاى از صحنه قيامت خواهد شد، و عدل و داد به وسيله آن امام به حق، در روى زمين تا آن جا كه طبيعت دنيا مىپذيرد حكمفرما خواهد شد.
-
RE: سوره زمر [39]
در جمله دوم اين آيه سخن از نامه اعمال است مىگويد: «و نامههاى اعمال را پيش مىنهند» و به آن رسيدگى مىكنند (وَ وُضِعَ الْكِتابُ).
نامههايى كه تمامى اعمال انسان كوچك و بزرگ در آن جمع است.
در جمله بعد كه سخن از گواهان است مىافزايد: «و پيامبران و گواهان را حاضر مىسازند» (وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ).
پيامبران احضار مىشوند تا از اداى رسالت خود به مجرمان سخن گويند، همان گونه كه در آيه 6 سوره اعراف مىخوانيم: «وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ» ما از رسولان بطور قطع سؤال خواهيم كرد».
و «گواهان» براى اين كه در آن محكمه عدل گواهى دهند، درست است كه خداوند از همه چيز آگاه است، ولى براى تأكيد مراتب عدالت حضور شهود لازم است.
چهارمين جمله مىگويد: «و ميان آنها به حق داورى مىشود» (وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ).
و در پنجمين جمله مىافزايد: «و به آنان ستم نخواهد شد» (وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).
بديهى است هنگامى كه حاكم، خدا باشد، در چنين دادگاهى ظلم و بيدادگرى مفهومى ندارد.
-
RE: سوره زمر [39]
(آيه 70)- و ششمين جمله در اين آيه اين سخن را تكميل كرده، مىگويد:
«و به هر كس آنچه انجام داده است بىكم و كاست داده مىشود» (وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ).
نه جزا و پاداش و كيفر اعمالشان كه خود اعمالشان به آنها داده مىشود! و چه پاداش و كيفرى از اين برتر كه عمل انسان بطور كامل به او تحويل داده شود.
چه كسى مىتواند اين برنامههاى عدالت را دقيقا اجرا كند كسى كه علم او به همه چيز احاطه دارد لذا در هفتمين و آخرين جمله مىفرمايد: «و او نسبت به آنچه انجام مىدادند از همه آگاهتر است» (وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ).
حتى نيازى به شهود نيست كه او از همه شهود اعلم است، اما لطف و عدالتش ايجاب مىكند كه گواهان را احضار كند.
(آيه 71)- آنها كه گروه گروه، وارد دوزخ مىشوند: قرآن همچنان بحثهاى معاد را ادامه مىدهد، و آنچه را به صورت اجمال در آيات گذشته در مورد پاداش و كيفر مؤمنان و كافران آمده بطور تفصيل بيان مىكند.
نخست از دوزخيان شروع مىكند و مىگويد: «و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مىشوند»! (وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً).