سوره ص [38] - صفحه 3
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33

موضوع: سوره ص [38]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 45)- شش پيامبر بزرگ ديگر: در تعقيب آيات گذشته در اينجا نام شش تن ديگر از بزرگترين پيامبران الهى را برده، و اوصاف برجسته آنها را كه مى‏تواند الگو و اسوه براى همه انسانها باشد بطور فشرده بيان مى‏دارد.

    نخست روى سخن را به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله كرده، مى‏گويد: «به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را» (وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ).

    بندگى خدا يعنى وابستگى مطلق به او، يعنى در برابر اراده او از خود اراده‏اى نداشتن، و در همه حال سر بر فرمان او نهادن.

    بندگى خدا يعنى بى‏نيازى از غير او و تنها چشم بر لطف او دوختن، اين همان اوج تكامل انسان و برترين شرف و افتخار اوست.

    سپس اضافه مى‏كند: «صاحبان دستها (ى نيرومند) و چشمها» ى بينا (أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ).
    خداوند اين پيامبران را به داشتن «درك و تشخيص و بينش قوى» و «قوت و قدرت كافى» براى انجام كار توصيف كرده است.

    اين الگوئى است براى همه رهروان راه حق كه بعد از مقام عبوديت و بندگى خدا با اين دو سلاح برنده مسلح گردند.

    بنابر اين دست و چشم در اينجا به معنى دو عضو مخصوص نيست، بلكه كنايه از دو صفت «علم و قدرت» است.

    (آيه 46)- در چهارمين توصيف از آنان مى‏گويد: «ما آنها را با خلوص ويژه‏اى خالص كرديم» (إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ).

    «و آن يادآورى سراى آخرت بود» (ذِكْرَى الدَّارِ).

    افق ديد آنها در زندگى چند روزه اين دنيا و لذات آن محدود نمى‏شد، آنها در ماوراى اين زندگى زود گذر سراى جاويدان با نعمتهاى بى‏پايانش را مى‏ديدند، و همواره براى آن تلاش و كوشش داشتند.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 47)- در توصيف پنجم و ششم آنها مى‏فرمايد: «و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند» (وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ).

    ايمان و عمل صالح آنها سبب شده كه خدا آنان را از ميان بندگان برگزيند و به منصب نبوت و رسالت مفتخر سازد.

    (آيه 48)- بعد از اشاره به مقامات برجسته سه پيامبر فوق، نوبت به سه پيامبر بزرگ ديگر مى‏رسد، مى‏فرمايد: «و به يادآور اسماعيل و اليسع و ذا الكفل را كه همه از نيكان بودند» (وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ).

    هر يك از آنها الگو و اسوه‏اى در صبر و استقامت و اطاعت فرمان خدا بودند، مخصوصا اسماعيل كه آماده شد جان خود را فداى راه او كند و به همين دليل «ذبيح اللّه» ناميده شد.

    توجه به زندگى آنان براى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله و همه مسلمين الهام بخش است، و روح تقوا و فداكارى و ايثار را در آنها زنده مى‏كند، و در برابر مشكلات و حوادث سخت مقاوم مى‏سازد.

    در ميان اين سه پيامبر «اسماعيل» از همه معروفتر و شناخته‏تر است اما در باره «اليسع» آيه 86 سوره انعام نشان مى‏دهد كه او از دودمان ابراهيم، و از پيامبران بزرگ الهى بوده است.

    و اما «ذا الكفل» مشهور اين است كه از پيامبران بوده، و ذكر نام او در رديف نام پيامبران در سوره انبياء آيه 85 گواه بر اين معنى است.

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 49)- اين وعده براى پرهيزكاران است: از اينجا فصل ديگرى از آيات اين سوره آغاز مى‏شود كه پرهيزكاران و متقين را با گردنكشان طاغى مقايسه كرده، و سرنوشت هر دو گروه را در قيامت شرح مى‏دهد.

    نخست به عنوان يك جمع بندى از سرگذشت انبياى پيشين و نكات آموزنده زندگى آنها مى‏فرمايد: «اين يك يادآورى است» (هذا ذِكْرٌ).

    آرى! هدف از بيان فرازهايى از تاريخ پرشكوه آنان داستانسرائى نبود، هدف ذكر و تذكر بود.

    هدف بيدار ساختن انديشه‏ها، بالا بردن سطح معرفت و آگاهى، و افزودن نيروى مقاومت و پايدارى در مسلمانانى است كه اين آيات براى آنها نازل شده است.

    سپس مسأله را از صورت خصوصى و بيان زندگى انبيا درآورده، شكل كلى به آن مى‏دهد، سرنوشت متقين را بطور عموم مورد بحث قرار داده، مى‏فرمايد:
    «و براى پرهيزكاران فرجام نيكوئى است» (وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ).

    (آيه 50)- بعد از اين جمله كوتاه و سر بسته كه خوبى حال آنها را اجمالا ترسيم مى‏كند، با استفاده از روش اجمال و تفصيل- كه روش قرآن است- به شرح آن پرداخته، مى‏گويد: بازگشت آنها به «باغهاى جاويدان بهشت كه درهايش به روى آنان گشوده است» (جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ).

    تعبير به «مفتّحة لهم الابواب» اشاره به آن است حتى زحمت گشودن درها براى بهشتيان وجود ندارد، گوئى بهشت در انتظار آنهاست، و هنگامى كه چشمشان به آنان مى‏افتد آغوش باز مى‏كند و آنها را به درون دعوت مى‏كند!

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 51)- سپس آرامش و احترام خاص بهشتيان را به اين صورت بيان مى‏كند: «در حالى كه در آن بر تختها تكيه كرده‏اند، و ميوه‏هاى بسيار و نوشيدنيها در اختيار آنان است» هر زمان آن را مى‏طلبند، فورا نزدشان حاضر مى‏شود (مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ).

    (آيه 52)- بعد از آن سخن از همسران پاك بهشتى به ميان آورده، مى‏گويد: «و نزد آنان همسرانى است كه تنها چشم به شوهرانشان دوخته‏اند، و هم سن و سالند» (وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ).

    (آيه 53)- سپس به تمام هفت نعمت بزرگ بهشتيان كه در آيات قبل آمده بود اشاره كرده، مى‏گويد: «اين چيزى است كه براى روز حساب به شما وعده داده مى‏شود» (هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ). وعده‏اى تخلف ناپذير و نشاط انگيز، وعده‏اى از سوى خداوند بزرگ.

    (آيه 54)- و براى تأكيد بر جاودانگى اين مواهب مى‏افزايد: «اين رزق و روزى ماست، (عطائى است) كه هرگز پايان نمى‏گيرد و فنائى براى آن متصور نيست» (إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ).

    بنابر اين غم زوال و نابودى كه همچون سايه شومى بر نعمتهاى اين جهان افتاده در آنجا وجود ندارد، و حتى كاستى در آن ظاهر نمى‏شود.

    (آيه 55)- و اين هم كيفر طاغيان! بعد از بيان نعمتهاى هفتگانه و مواهب بى‏دريغ پروردگار براى پرهيزكاران در اينجا با استفاده از روش مقابله و مقايسه كه قرآن زياد آن را به كار مى‏گيرد سرنوشت شوم و كيفرهاى گوناگون طاغيان و سركشان را در برابر خداوند بر مى‏شمرد.

    نخست مى‏گويد: «اين (پاداش پرهيزكاران است) و براى طغيانگران بدترين محل بازگشت است»! (هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ).

    (آيه 56)- سپس با استفاده از روش اجمال و تفصيل به شرح اين جمله سر بسته پرداخته، مى‏گويد: اين بازگشت شوم و مرجع سوء «همان دوزخ كه در آن وارد مى‏شوند (و به آتش آن مى‏سوزند) و چه بستر بدى است» (جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ).

    بستر جايگاه استراحت است، و بايد از هر نظر مناسب حال و موافق طبع باشد، اما چگونه خواهد بود وضع كسانى كه بسترشان آتش جهنم مى‏باشد؟!

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 57)- سپس به انواع ديگرى از عذابهاى آنها پرداخته، مى‏گويد: «اين نوشابه حميم و غساق [دو مايع سوزان و تيره‏] است كه بايد از آن بچشند» (هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ).

    «حميم» به معنى آب داغ و سوزان كه يكى از نوشابه‏هاى دوزخيان است مى‏باشد، و «غساق» به قطراتى كه از پوست تن دوزخيان (و جراحات بدن آنها) بيرون مى‏آيد تفسير شده است.
    (آيه 58)- باز به انواع ديگرى از عذابهاى دردناك آنها اشاره كرده، مى‏گويد:
    «و جز اينها، كيفرهاى ديگرى همانند آن دارند» (وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ).

    (آيه 59)- سپس آخرين مجازات آنها را كه همنشينان بد با زبانى مملوّ از سرزنش است مطرح ساخته، مى‏گويد: هنگامى كه رؤساى ضلال وارد دوزخ مى‏شوند و با چشم خود مى‏بينند كه پيروان را نيز به سمت دوزخ مى‏آورند به يكديگر مى‏گويند: «اين گروهى است كه همراه شما وارد دوزخ مى‏شوند» اينها همان سران گمراهيند (هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ).

    «خوشامد بر آنها مباد»! (لا مَرْحَباً بِهِمْ).

    «همگى در آتش خواهند سوخت» (إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ).

    (آيه 60)- به هر حال اين صدا به گوش پيروان مى‏رسد و از ناخوشامد گفتن رؤساى ضلالت سخت خشمگين مى‏گردند، رو به سوى آنها كرده، «مى‏گويند: بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شما براى ما فراهم ساختيد، چه بد قرارگاهى است اينجا»؟! (قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ).

    هدف پيروان از اين تعبير اين است كه آنها مى‏خواهند بگويند هر چه هست اين حسن را دارد كه شما رؤساى ضلالت نيز در اين امر با ما مشتركيد، و اين مايه تشفى قلب ماست.

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 61)- ولى با اين حال پيروان به اين سخن راضى نمى‏شوند، چرا كه رؤساى ضلالت را كه عامل اصلى جرم بودند از خود مستحقتر مى‏دانند لذا رو به درگاه خدا كرده «مى‏گويند: پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته عذابى مضاعف در آتش دوزخ بر او بيفزا» (قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ).

    عذابى به خاطر گمراهى خودشان و عذابى به خاطر گمراه كردن ما.

    آرى! اين است سر انجام كسانى كه با هم پيمان دوستى بستند و در راه انحراف و ضلالت بيعت كردند كه وقتى نتايج شوم اعمال خود را مى‏بينند به مخاصمت و دشمنى و نفرين بر يكديگر بر مى‏خيزند.

    قابل توجه اين كه در اين آيات ذكر نعمتهاى پرهيزكاران تنوع بيشترى از ذكر مجازاتها و عذابهاى طغيانگران دارد (در قسمت اول به هفت موهبت و در قسمت دوم به پنج عذاب اشاره شده) اين شايد به خاطر پيشى گرفتن رحمت خدا بر غضب اوست «يا من سبقت رحمته غضبه»!

    (آيه 62)- مخاصمه اصحاب دوزخ! در اينجا گفتگوهاى دوزخيان را چنين ادامه داده، مى‏فرمايد: سردمداران ضلالت هنگامى كه به اطراف خود در دوزخ مى‏نگرند «مى‏گويند: چرا مردانى را كه ما از اشرار مى‏شمرديم (در اينجا) نمى‏بينيم»؟! (وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى‏ رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ).

    آرى! افرادى همچون «بوجهلها» و «بولهبها» هنگامى كه مى‏بينند اثرى از «عمار ياسرها» «خبابها» و «صهيبها» و «بلالها» در دوزخ نيست، به خود مى‏آيند و از يكديگر اين سؤال را مى‏كنند: پس اين افراد چه شدند؟

    (آيه 63)- «آيا ما آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازه‏اى حقيرند كه) چشمها آنها را نمى‏بيند» (أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ).

    آرى! ما اين مردان بزرگ و با شخصيت را به باد مسخره مى‏گرفتيم، و گاه حتى از اين مرحله نيز پائين‏تر مى‏شمرديم و آنها را افراد حقيرى مى‏دانستيم كه اصلا به چشم نمى‏آمدند، اما آنها مقربان درگاه خدا بودند و الآن بهشت جايگاهشان است.

    قابل توجه اين كه يكى از عوامل عدم درك واقعيتها جدى نگرفتن مسائل و استهزا و شوخى با حقايق است، هميشه بايد با تصميم جدى به بررسى واقعيتها پرداخت تا حقيقت روشن گردد.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 64)- سپس به عنوان يك خلاصه‏گيرى از گفتگوهائى كه ميان دوزخيان واقع مى‏شود و تأكيد بر آنچه گذشت مى‏فرمايد: «اين يك واقعيت است گفتگوهاى خصمانه دوزخيان» (إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ).

    دوزخيان در اين جهان نيز گرفتار تخاصم و نزاعند و روح پرخاشگرى و نزاع و جدال بر آنها حاكم است، و هر روز با كسى درگير و گلاويز مى‏شوند، و در قيامت آنچه در درون داشتند ظاهر مى‏گردد، و در جهنم به جان هم مى‏افتند.

    جالب اين كه بهشتيان بر سريرها و تختها تكيه زده، به گفتگوهاى دوستانه مشغولند در حالى كه دوزخيان در حال جنگ و جدالند كه آن خود موهبتى است بزرگ، و اين عذابى است دردناك!

    (آيه 65)- من يك بيم دهنده‏ام! از آنجا كه تمام بحثهاى گذشته همه جنبه انذار و تهديد براى مشركان و سركشان و ظالمان دارد، در اينجا همين مسأله را تعقيب كرده، مى‏گويد: «بگو: من تنها يك بيم دهنده‏ام»! (قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ).

    درست است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بشارت دهنده نيز مى‏باشد، ولى چون بشارت براى مؤمنان است، و انذار براى مشركان و مفسدان، و در اينجا روى سخن با گروه اخير است، تنها تكيه بر انذار شده است.

    سپس مى‏افزايد: «و هيچ معبودى جز خداوند يگانه قهّار نيست» (وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ).

    تكيه بر قهر او نيز به همين منظور است، تا كسى به لطف او مغرور نگردد، و از قهر او خود را ايمن نشمرد، و در گرداب كفر و گناه غوطه‏ور نشود.

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 66)- و بلا فاصله به عنوان ذكر دليل براى توحيد الوهيت و عبادت پروردگار مى‏افزايد: «پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پروردگار عزيز و غفّار» (رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ).

    در اين آيه سه وصف از اوصاف خداوند بيان شده نخست مسأله «ربوبيت» او نسبت به تمام عالم هستى است، دوم و سوم توصيف او به «عزيز» و «غفار» مى‏باشد كه دليل ديگرى بر «الوهيت» اوست، چرا كه تنها كسى شايسته پرستش است كه علاوه بر «ربوبيت» قدرت بر مجازات نيز دارد، و علاوه بر قدرت بر مجازات، درهاى رحمت و مغفرت او نيز گشوده است.

    (آيه 67)- سپس در جمله‏اى كوتاه و تكان دهنده خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، مى‏فرمايد: «بگو: اين (قرآن) خبرى بزرگ است» (قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ).

    (آيه 68)- «كه شما از آن روى گردانيد» (أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ).

    (آيه 69)- سپس به عنوان مقدمه‏اى براى ذكر ماجراى آفرينش آدم، و ارزش والاى وجود انسان تا آن حد كه فرشتگان همگى در برابر او سجده كردند، مى‏فرمايد: «من از ملأ اعلى (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامى كه (در باره آفرينش آدم) مخاصمه مى‏كردند خبر ندارم» (ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى‏ إِذْ يَخْتَصِمُونَ).

    (آيه 70)- آگاهى من تنها از طريق وحى است، و «تنها چيزى كه به من وحى مى‏شود اين است كه من انذار كننده آشكارى هستم» (إِنْ يُوحى‏ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ).

    گر چه فرشتگان، جدال و مخاصمه‏اى با پروردگار نداشتند، ولى همين اندازه كه به خداوند عرض كردند: «آيا مى‏خواهى كسى را بيافرينى كه فساد و خونريزى كند»؟ به اين گفتگوها «مخاصمه» اطلاق شده است. كه يك اطلاق مجازى است.

    (آيه 71)- تكبر كرد و رانده درگاه خدا شد! از اين آيه به بعد توضيحى است بر «مخاصمه ملأ اعلى» و «ابليس» و گفتگو در باره آفرينش «آدم».

    نخست مى‏فرمايد: «به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل مى‏آفرينم» (إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ).

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 72)- اما براى اين كه تصور نشود كه بعد وجود انسانى همان بعد خاكى است در اين آيه مى‏افزايد: «هنگامى كه آن را نظام بخشيدم، و از روح خود در آن دميدم براى او به سجده افتيد» (فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ).

    (آيه 73)- به اين ترتيب آفرينش انسان پايان پذيرفت، «روح خدا» و «گل تيره» به هم آميختند، و موجودى عجيب و بى‏سابقه كه قوس صعودى و نزوليش هر دو بى‏انتها بود آفرينش يافت، و موجودى با استعداد فوق العاده كه مى‏توانست شايسته مقام «خليفة اللهى» باشد، قدم به عرصه هستى گذاشت «در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند» (فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ).

    (آيه 74)- «جز ابليس كه تكبّر كرد و از كافران بود» (إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ).

    آرى! بدترين بلاى جان انسان نيز همين كبر و غرور است كه او را از درك حقايق محروم مى‏سازد، و به تمرد و سركشى وا مى‏دارد، و از صف مؤمنان كه صف بندگان مطيع خداست بيرون مى‏افكند، و در صف كافران كه صف ياغيان و طاغيان است قرار مى‏دهد.

    (آيه 75)- اينجا بود كه ابليس از سوى خداوند مورد مؤاخذه و بازپرسى قرار گرفت.

    «فرمود: اى ابليس! چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقى كه با قدرت خود آفريدم گرديد»؟ (قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ).

    تعبير به «يدى» (دو دست) در اينجا كنايه از قدرت است.

    سپس مى‏افزايد: «آيا تكبر كردى يا از برترينها بودى»؟ برتر از اين كه فرمان سجود به تو داده شود (أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ).

    بدون شك احدى نمى‏تواند ادعا كند كه قدر و منزلتش ما فوق اين است كه براى خدا سجده كند.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره ص [38]

    (آيه 76)- اما ابليس با نهايت تعجب شق دوم را انتخاب كرد، و معتقد بود برتر از آن است كه چنين دستورى به او داده شود، لذا با كمال جسارت به مقام استدلال در مخالفتش با فرمان خدا برآمد و «گفت: من از او (آدم) بهترم، مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل»! (قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ).

    در حقيقت او با اين سخن مى‏خواست هم حكمت خدا را نفى كند و هم امر او را- نعوذ باللّه- بى‏مأخذ بشمرد.

    تمام اشتباه ابليس در اين بود كه پنداشت، آتش اشرف از خاك است و هرگز نبايد به موجود اشرف دستور داد كه در برابر غير اشرف سجده كند! و تمام اشتباه ابليس در اين دو مقدمه اخير بود.

    زيرا آدم تنها از خاك نبود، بلكه عظمتش از آن روح الهى بود كه در آن دميده شد، و گر نه خاك كجا و اين همه افتخار و استعداد و تكامل كجا؟! دوم اين كه: خاك نه تنها كمتر از آتش نيست، بلكه به مراتب برتر از آن است، تمام زندگى و حيات و منابع حياتى از خاك بر مى‏خيزد، گياهان و گلها و تمام موجودات زنده از خاك مدد مى‏گيرند.

    در حالى كه آتش با تمام اهميتى كه در زندگى دارد هرگز به پاى آن نمى‏رسد، و تنها ابزارى است براى استفاده كردن از منابع خاكى، آن هم ابزارى خطرناك و ويرانگر.

    (آيه 77)- اينجا بود كه مى‏بايست اين موجود پليد از صفوف ملأ اعلى و فرشتگان عالم بالا اخراج گردد، لذا خداوند به او خطاب كرد و «فرمود:
    از آسمانها (و صفوف ملائكه) خارج شو كه تو رانده درگاه منى»! (قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ).

    اينجا جاى پاكان و مقربان است، نه جاى آلودگان و سركشان و تاريك دلان.

    (آيه 78)- و سپس افزود: «و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود» و هميشه مطرود از رحمت من خواهى بود (وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى‏ يَوْمِ الدِّينِ).

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •