-
RE: سوره آل عمران
(آيه 33)- اين آيه سرآغازى است براى بيان سرگذشت مريم و اشارهاى به مقامات اجداد او و نمونه بارزى است از محبت واقعى به پروردگار و ظهور آثار اين محبت در عمل، كه در آيات گذشته به آن اشاره شده بود، نخست مىفرمايد:
«خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر عالميان برگزيد» (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ).
ممكن است اين گزينش، تكوينى باشد و يا تشريعى، به اين معنى كه خداوند آفرينش آنها را از آغاز، آفرينش ممتازى قرار داد، هر چند با داشتن آفرينش ممتاز با اراده و اختيار خود راه حق را پيمودند، سپس به خاطر اطاعت فرمان خدا و كوشش در راه هدايت انسانها، امتيازهاى جديدى كسب كردند كه با امتياز ذاتى آنها آميخته شد.
(آيه 34)- در اين آيه مىافزايد: «آنها فرزندان و دودمانى بودند كه بعضى از بعضى ديگر گرفته شده بودند» (ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ).
اين برگزيدگان الهى از نظر اسلام و پاكى و تقوا و مجاهده براى راهنمايى بشر همانند يكديگر بودند.
و در پايان آيه اشاره به اين حقيقت مىكند كه خداوند مراقب كوششها و تلاشهاى آنها بوده، و سخنانشان را شنيده است و از اعمالشان آگاه است مىفرمايد: «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).
در آيات فوق علاوه بر آدم، به تمام پيامبران اولوا العزم اشاره شده است. نام نوح صريحا آمده، و آل ابراهيم هم خود او و هم موسى و عيسى و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله را شامل مىشود.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 35)- به دنبال اشارهاى كه به عظمت آل عمران در آيات قبل آمده بود در اينجا، سخن از عمران و دخترش مريم به ميان مىآورد و بطور فشرده چگونگى تولد و پرورش و بعضى از حوادث مهم زندگى اين بانوى بزرگ را بيان مىكند.
از بعضى روايات استفاده مىشود كه خداوند به عمران وحى فرستاده بود كه پسرى به او خواهد داد كه به عنوان پيامبر به سوى بنى اسرائيل فرستاده مىشود. او اين جريان را با همسر خود «حنّه» در ميان گذاشت لذا هنگامى كه او باردار شد تصور كرد فرزند مزبور همان است كه در رحم دارد بىخبر از اين كه كسى كه در رحم اوست مادر آن فرزند (مريم) مىباشد و به همين دليل نذر كرد كه پسر را خدمتگزار خانه خدا «بيت المقدس» نمايد، اما به هنگام تولد مشاهده كرد كه دختر است.
در اين آيه مىفرمايد: به ياد آريد «هنگامى را كه همسر عمران گفت:
خداوندا! آنچه را در رحم دارم براى تو نذر كردم كه محرّر (و آزاد براى خدمت خانه تو) باشد آن را از من بپذير كه تو شنوا و دانايى» (إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).
(آيه 36)- سپس مىافزايد: «هنگامى كه فرزند خود را به دنيا آورد (او را دختر يافت) گفت: پروردگارا! من او را دختر آوردم» (فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى). «البته خدا از آنچه او به دنيا آورده بود آگاهتر بود» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ). سپس افزود: «تو مىدانى كه دختر و پسر (براى هدفى كه من نذر كردهام) يكسان نيستند» (وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى).
دختر، پس از بلوغ، عادت ماهانه دارد و نمىتواند در مسجد بماند، به علاوه نيروى جسمى آنها يكسان نيست و نيز مسائل مربوط به حجاب و باردارى و وضع حمل، ادامه اين خدمت را براى دختر مشكل مىسازد و لذا هميشه پسران را نذر مىكردند.
سپس افزود: «من او را مريم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شيطان رجيم و رانده شده (از درگاه خدا) در پناه تو قرار مىدهم» (وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ).
مريم در لغت، زن عبادتكار و خدمتگزار است و از آنجا كه اين نامگذارى به وسيله مادرش بعد از وضع حمل انجام شد، نهايت عشق و علاقه اين مادر با ايمان را براى وقف فرزندش در مسير بندگى و عبادت خدا نشان مىدهد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 37)- اين آيه ادامه بحث آيه قبل در باره سرگذشت مريم است، مىفرمايد: «پروردگارش او را به طرز نيكويى پذيرفت و بطور شايستهاى (گياه وجود) او را رويانيد و پرورش داد» (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً).
جمله اخير اشاره به نكته لطيفى دارد و آن اينكه كار خداوند، انبات و رويانيدن است يعنى همان گونه كه در درون بذر گلها و گياهان استعدادهايى نهفته است، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نيز همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است كه اگر انسان خود را تحت تربيت مربيان الهى كه باغبانهاى باغستان جهان انسانيتند قرار دهد، به سرعت پرورش مىيابد و آن استعدادهاى خداداد آشكار مىشود.
سپس مىافزايد: «خداوند زكريا را سرپرست و كفيل او قرار داد» (وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا).
هر چه بر سن مريم افزوده مىشد، آثار عظمت و جلال در وى نمايانتر مىگشت و به جايى رسيد كه قرآن در ادامه اين آيه در باره او مىگويد: «هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد غذاى جالب خاصى نزد او مىيافت» (كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً).
زكريا از روى تعجب، روزى «به او گفت اين غذا را از كجا آوردى»! (قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا).
مريم در جواب «گفت: اين از طرف خداست و اوست كه هر كس را بخواهد بىحساب روزى مىدهد» (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ).
از روايات متعددى استفاده مىشود كه آن غذا يك نوع ميوه بهشتى بوده كه در غير فصل، در كنار محراب مريم به فرمان پروردگار حاضر مىشده است و اين موضوع جاى تعجب نيست كه خدا از بنده پرهيزگارش اين چنين پذيرايى كند!
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 38)- از اين به بعد گوشهاى از زندگى پيامبر الهى، زكريا را در ارتباط با داستان مريم بيان مىكند.
همسر زكريا و مادر مريم خواهر يكديگر بودند و اتفاقا هر دو در آغاز، نازا و عقيم بودند. با اين كه ساليان درازى از عمر زكريا و همسرش گذشته و از نظر معيارهاى طبيعى بسيار بعيد به نظر مىرسيد كه صاحب فرزندى شود، با ايمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود ميوههاى تازه در غير فصل، قلب او لبريز از اميد گشت كه شايد در فصل پيرى، ميوه فرزند بر شاخسار وجودش آشكار شود، به همين دليل هنگامى كه مشغول نيايش بود از خداوند تقاضاى فرزند كرد، آن گونه كه قرآن در اين آيه مىگويد: «در اين هنگام زكريا پروردگار خويش را خواند و گفت:
پروردگارا! فرزند پاكيزهاى از سوى خودت به من (نيز) عطا فرما كه تو دعا را مىشنوى» و اجابت مىكنى (هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ).
(آيه 39)- «در اين موقع فرشتگان به هنگامى كه او در محراب ايستاده و مشغول نيايش بود، وى را صدا زدند كه خداوند تو را به يحيى بشارت مىدهد، در حالى كه كلمه خدا (حضرت مسيح) را تصديق مىكند و آقا و رهبر خواهد بود، از هوى و هوس بر كنار و پيامبرى از صالحان است» (فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ).
نه تنها خداوند اجابت دعاى او را به وسيله فرشتگان خبر داد، بلكه پنج وصف از اوصاف اين فرزند پاكيزه را بيان داشت.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 40)- زكريا از شنيدن اين بشارت، غرق شادى و سرور شد و در عين حال نتوانست شگفتى خود را از چنين موضوعى پنهان كند، «عرض كرد پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد در حالى كه پيرى به من رسيده و همسرم ناز است» (قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ).
در اينجا خداوند به او پاسخ داد و «فرمود: اين گونه خداوند هر كارى را كه بخواهد انجام مىهد» (قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ).
و با اين پاسخ كوتاه كه تكيه بر نفوذ اراده و مشيت الهى داشت، زكريا قانع شد.
(آيه 41)- در اينجا زكريا تقاضاى نشانهاى بر اين بشارت مىكند، تا قلبش مالامال از اطمينان شود همان گونه كه ابراهيم خليل تقاضاى مشاهده صحنه معاد براى آرامش هر چه بيشتر قلب مىنمود زكريا عرضه داشت: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده» (قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً).
در پاسخ خداوند به او «گفت: نشانه تو آن است كه سه روز با مردم جز به اشاره و رمز سخن نخواهى گفت» و زبان تو بدون هيچ عيب و علت براى گفتگوى با مردم از كار مىافتد (قالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزاً).
«ولى پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت) بسيار ياد كن و هنگام شب و صبحگاهان او را تسبيح گوى» (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ).
به اين ترتيب خداوند درخواست زكريا را پذيرفت و سه شبانهروز زبان او بدون هيچ عامل طبيعى از سخن گفتن با مردم باز ماند در حالى كه به ذكر خدا مترنم بود، اين وضع عجيب نشانهاى از قدرت پروردگار بر همه چيز بود، خدايى كه مىتواند زبان بسته را به هنگام ذكرش بگشايد، قادر است از رحم عقيم و بسته، فرزندى با ايمان كه مظهر ياد پروردگار باشد به وجود آورد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 42)- قرآن بار ديگر به داستان مريم باز مىگردد، و از دوران شكوفايى او سخن مىگويد و مقامات والاى او را برمىشمرد.
نخست از گفتگوى فرشتگان با مريم، بحث مىكند، مىفرمايد: به ياد آور «هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برترى داده است» (وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ).
و اين برگزيدگى و برترى مريم بر تمام زنان جهان، نبود جز در سايه تقوا و پرهيزگارى آرى او برگزيده شده تا پيامبرى همچون عيساى مسيح به دنيا آورد.
(آيه 43)- در اين آيه سخن از خطاب ديگرى از فرشتگان به مريم است، مىگويند: «اى مريم! (به شكرانه اين نعمتهاى بزرگ) براى پروردگارت سجده كن و همراه ركوع كنندگان ركوع نما» (يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ).
(آيه 44)- اين آيه اشاره به گوشه ديگرى از داستان مريم مىكند و مىگويد:
«آنچه را در باره سرگذشت مريم و زكريا براى تو بيان كرديم از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مىكنيم» (ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ).
زيرا اين داستانها به اين صورت (صحيح و خالى از هر گونه خرافه) در هيچ يك از كتب پيشين كه تحريف يافته است، وجود ندارد و سند آن تنها وحى آسمانى قرآن است.
سپس در ادامه اين سخن مىگويد: «در آن هنگام كه آنها قلمهاى خود را براى (قرعه كشى و) تعيين سرپرستى مريم در آب مىافكندند، تو حاضر نبودى و نيز به هنگامى كه (علماى بنى اسرائيل براى كسب افتخار سرپرستى او) با هم كشمكش داشتند حضور نداشتى» و ما همه اينها را از طريق وحى به تو گفتيم (وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ).
از اين آيه و آياتى كه در سوره صافات در باره يونس آمده استفاده مىشود كه براى حل مشكل و يا در هنگام مشاجره و نزاع و هنگامى كه كار به بن بست كامل مىرسد و هيچ راهى براى پايان دادن به نزاع ديده نمىشود مىتوان از «قرعه» استمداد جست.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 45)- از اين آيه به بعد به بخش ديگرى از زندگى مريم يعنى جريان تولد فرزندش حضرت مسيح (ع) مىپردازد، نخست مىفرمايد: «به ياد آور: هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى (وجود با عظمتى) از سوى خودش بشارت مىدهد كه نامش مسيح، عيسى (ع) پسر مريم است» (إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ).
«در حالى كه هم در اين جهان و هم در جهان ديگر، آبرومند و با شخصيت و از مقربان (درگاه خدا) خواهد بود» (وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ).
(آيه 46)- در اين آيه به يكى از فضايل و معجزات حضرت مسيح (ع) اشاره مىكند مىگويد: «او با مردم در گهواره، و در حال كهولت (ميانسال شدن) سخن خواهد گفت و او از صالحان است» (وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِينَ).
ذكر «فى المهد» و «كهلا» ممكن است اشاره به اين باشد كه او در گهواره همان گونه سخن مىگفت كه در موقع رسيدن به كمال عمر، سخنانى سنجيده و پرمحتوا و حسابشده، نه سخنانى كودكانه!
(آيه 47)- باز در اين آيه داستان مريم ادامه مىيابد، او هنگامى كه بشارت تولد عيسى (ع) را شنيد، چنين «گفت: پروردگارا! چگونه فرزندى براى من خواهد بود، در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نگرفته» و هرگز همسرى نداشتهام. (قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ).
ولى خداوند به اين شگفتى حضرت مريم پايان داد و «فرمود: اين گونه خدا هر چه را بخواهد مىآفريند» (قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ).
سپس براى تكميل اين سخن مىفرمايد: «هنگامى كه چيزى را مقرر كند (و فرمان وجود آن را صادر نمايد) تنها به آن مىگويد: موجود باش، آن نيز فورا موجود مىشود» (إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ).
(آيه 48)- به دنبال صفات چهارگانهاى كه در آيات قبل براى حضرت مسيح (ع) بيان شده بود (آبرومند در دنيا و آخرت بودن، از مقربان بودن، و سخن گفتن در گاهواره و از صالحان بودن) به دو وصف ديگر آن پيامبر بزرگ اشاره مىكند.
نخست مىفرمايد: «خداوند به او كتاب و دانش و تورات و انجيل مىآموزد» (وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ).
جمله فوق نخست به تعليم كتاب و حكمت بطور كلى اشاره مىكند و بعد دو مصداق روشن اين كتاب و حكمت، يعنى تورات و انجيل را بيان مىنمايد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 49)- در اين آيه به معجزات حضرت مسيح اشاره كرده مىفرمايد:
«و (خداوند) او را رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل قرار مىدهد» (وَ رَسُولًا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ).
سپس مىافزايد: او مأمور بود به آنها بگويد: «من نشانهاى از سوى پروردگارتان براى شما آوردهام» (أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ).
نه يك نشانه بلكه نشانههاى متعدد! «من از گل چيزى به شكل پرنده مىسازم، سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا پرندهاى مىگردد» (أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ).
سپس به بيان دومين معجزه يعنى درمان بيماريهاى صعب العلاج يا غير قابل علاج از طريق عادى پرداخته مىگويد: «من كور مادر زاد و مبتلا به برص (پيسى) را بهبودى مىبخشم» (وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ).
شك نيست كه اين موضوعات مخصوصا براى پزشكان و دانشمندان آن زمان معجزات غير قابل انكارى بوده است.
در سومين مرحله، اشاره به معجزه ديگرى مىكند و آن اين كه: «من مردگان را به فرمان خدا زنده مىكنم» (وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ).
چيزى كه در هر عصر و زمانى جزء معجزات و كارهاى خارق العاده است.
و در مرحله چهارم موضوعات خبر دادن از اسرار نهانى مردم را مطرح مىكند، زيرا هر كس معمولا در زندگى فردى و شخصى خود، اسرارى دارد كه ديگران از آن آگاه نيستند مسيح مىگويد: «من شما را از آنچه مىخوريد و در خانهها ذخيره مىكنيد خبر مىدهم» (وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ).
و در پايان به تمام اين چهار معجزه اشاره كرده مىگويد: «مسلما در اينها نشانهاى است براى شما اگر ايمان داشته باشيد» و در جستجوى حقيقت باشيد (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).
از مفاد آيه فوق و آيات مشابه آن استفاده مىشود كه فرستادگان و اولياى خدا به اذن او مىتوانند به هنگام لزوم در جهان تكوين و آفرينش تصرف كنند و بر خلاف عادت و جريان طبيعى حوادثى به وجود آورند و اين چيزى است بالاتر از ولايت تشريعى يعنى سرپرستى مردم كه نام آن ولايت تكوينى است.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 50)- اين آيه نيز ادامه سخنان حضرت مسيح است، و در واقع بخشى از اهداف بعثت خود را شرح مىدهد مىگويد: «من آمدهام تورات را تصديق كنم و مبانى و اصول آن را تحكيم بخشم» (وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ).
و نيز آمدهام تا پارهاى از چيزهايى كه (بر اثر ظلم و گناه) بر شما تحريم شده بود (مانند ممنوع بودن گوشت شتر و پارهاى از
چربيهاى حيوانات و بعضى از پرندگان و ماهيها) بر شما حلال كنم» (وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ).
سپس مىافزايد: «من نشانهاى از سوى پروردگارتان براى شما آوردهام» (وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ).
و در پايان آيه چنين نتيجهگيرى مىكند: «بنابراين، از (مخالفت) خداوند بترسيد و مرا اطاعت كنيد» (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ).
(آيه 51)- در اين آيه، از زبان حضرت مسيح براى رفع هر گونه ابهام و اشتباه و براى اين كه تولد استثنايى او را دستاويزى براى الوهيت او قرار ندهند چنين نقل مىكند: «مسلما خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را پرستش كنيد (نه من و نه چيز ديگر را) اين راه مستقيم است» راه توحيد و يكتاپرستى نه راه شرك و دوگانه و چندگانهپرستى (إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ).
در آيات ديگر قرآن نيز كرارا مىخوانيم كه حضرت مسيح (ع) روى مسأله عبوديت و بندگى خود در پيشگاه خدا، تكيه مىفرمود، و بر خلاف آنچه در انجيلهاى تحريف يافته كنونى كه از زبان مسيح (ع) نقل شده كه او غالبا كلمه پدر را در باره خدا به كار مىبرد قرآن مجيد كلمه «رب» (پروردگار) و مانند آن را از او نقل مىكند كه دليلى است بر نهايت توجه او نسبت به مبارزه با شرك، و يا دعوى الوهيت حضرت مسيح و لذا تا زمانى كه حضرت مسيح (ع) در ميان مردم بود هيچ كس جرأت پيدا نكرد او را يكى از خدايان معرفى كند بلكه به اعتراف محققان مسيحى مسأله تثليث و اعتقاد به خدايان سه گانه از قرن سوم ميلادى پيدا شد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 52)- مطابق پيشگويى و بشارت موسى (ع)، جمعيت يهود قبل از آمدن عيسى (ع) منتظر ظهور او بودند اما هنگامى كه ظاهر گشت و منافع نامشروع جمعى از منحرفان بنى اسرائيل به خطر افتاد، تنها گروه محدودى گرد مسيح (ع) را گرفتند آيه مىگويد: «هنگامى كه عيسى (ع) احساس كفر (و مخالفت) از آنها كرد، گفت: چه كسانى ياور من به سوى خدا (براى تبليغ آيين او) خواهند بود؟» (فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ).
در اينجا تنها گروه اندكى به اين دعوت پاسخ مثبت دادند، قرآن از اين افراد پاك به عنوان «حواريون» نام برده است «حواريون (شاگردان ويژه مسيح) گفتند: ما ياوران (آيين) خدا هستيم، به او ايمان آورديم و تو گواه باش كه ما اسلام آورده و تسليم آيين حق شدهايم» (قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ).
حواريون براى اثبات اخلاص خود در پاسخ گفتند: ما ياوران خداييم و آيين او را يارى مىكنيم و نگفتند ما ياور توايم!
(آيه 53)- در اين آيه حملههايى نقل شده كه بيانگر نهايت توحيد و اخلاص حواريون است آنها ايمان خويش را به پيشگاه خداوند چنين عرضه داشتند و گفتند: «پروردگارا! ما به آنچه نازل كردهاى ايمان آورديم و از فرستاده (تو حضرت مسيح) پيروى
نموديم، پس ما را در زمره گواهان بنويس» (رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ).
(آيه 54)- پس از شرح ايمان حواريون، در اين آيه اشاره به نقشههاى شيطانى يهود كرده مىگويد: «آنها (يهود و ساير دشمنان مسيح براى نابودى او و آئينش) نقشه كشيدند و خداوند (براى حفظ او و آئينش) چارهجويى كرد، و خداوند بهترين چارهجويان است» (وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ).
بديهى است نقشههاى خدا بر نقشههاى همه پيشى مىگيرد، چرا كه آنها معلوماتى اندك و قدرتى محدود دارند و علم و قدرت خداوند بىپايان است.