-
RE: سوره احزاب [33]
سر انجام اين غزوه به پيروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزيدن گرفت، خيمه و خرگاه و زندگى كفار را در هم ريخت، رعب و وحشت شديدى در قلب آنها افكند، و نيروهاى غيبى فرشتگان را به يارى مسلمانان فرستاد.
قدرت نماييهاى شگرفى همچون قدرتنمايى امير مؤمنان على عليه السّلام در برابر «عمرو بن عبد ود» بر آن افزوده شد، و مشركان بىآنكه بتوانند كارى انجام دهند پا به فرار گذاردند.
آيات هفدهگانه نازل شد و با تحليلهاى كوبنده و افشاگرانه خود به عاليترين وجه از اين حادثه مهم براى پيروزى نهايى اسلام و كوبيدن منافقان بهره گيرى كرد.
قرآن اين ماجرا را نخست در يك آيه خلاصه مىكند سپس در شانزده آيه ديگر به بيان خصوصيات آن مىپردازد.
مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نعمت بزرگ خدا را بر خود به ياد آوريد در آن هنگام كه لشكرهايى (عظيم) به سراغ شما آمدند» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ).
«ولى ما باد و طوفان سختى بر آنها فرستاديم و لشكريانى كه آنها را نمىديديد» و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم (فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها).
«و خداوند هميشه به آنچه انجام مىدهيد (و كارهايى كه هر گروه در اين ميدان بزرگ انجام دادند) بينا بوده است» (وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً).
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 10)- اين آيه كه ترسيمى از وضع بحرانى جنگ احزاب، و قدرت عظيم جنگى دشمنان، و نگرانى شديد بسيارى از مسلمان است چنين مىگويد: به خاطر بياوريد «زمانى را كه آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و هنگامى را كه چشمها از شدت وحشت خيره شده و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مىبرديد» (إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا).
(آيه 11)- اينجا بود كه كوره امتحان الهى سخت داغ شد، چنانكه در اين آيه مىگويد: «آنجا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختى خوردند» (هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيداً).
طبيعى است هنگامى كه انسان گرفتار طوفانهاى فكرى مىشود، جسم او نيز از اين طوفان بر كنار نمىماند، و در اضطراب و تزلزل فرو مىرود.
آرى! فولاد را در كوره داغ مىبرند تا آبديده شود، مسلمانان نخستين نيز بايد در كوره حوادث سخت قرار گيرند تا آبديده و مقاوم شوند.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 12)- منافقان و ضعيف الايمانها در صحنه احزاب گفتيم كوره امتحان جنگ احزاب داغ شد، و همگى در اين امتحان بزرگ درگير شدند.
در اينجا مسلمانان به گروههاى مختلفى تقسيم شدند: جمعى مؤمنان راستين بودند، گروهى خواص مؤمنان، جمعى افراد ضعيف الايمان، جمعى منافق، جمعى منافق لجوج و سر سخت، گروهى در فكر خانه و زندگى خويشتن و در فكر فرار بودند، جمعى سعى داشتند ديگران را از جهاد باز دارند و گروهى تلاش مىكردند رشته اتحاد خود را با منافقين محكم كنند.
در اين آيه گفتگوى منافقان و بيماردلان منعكس شده است.
مىفرمايد: «و (نيز) به خاطر بياوريد هنگامى را كه منافقان و بيماردلان مىگفتند: خدا و پيامبرش چيزى جز وعدههاى دروغين به ما ندادهاند»! (وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً).
در تاريخ جنگ احزاب چنين آمده است كه، در اثناى حفر خندق كه مسلمانان هر يك مشغول كندن بخشى از خندق بودند روزى به قطعه سنگ سخت و بزرگى بر خورد كردند كه هيچ كلنگى در آن اثر نمىكرد، خبر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دادند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا وارد خندق شد، و در كنار سنگ قرار گرفت و كلنگى را به دست گرفت و نخستين ضربه محكم را به مغز سنگ فرود آورد، قسمتى از آن متلاشى شد و برقى از آن جستن كرد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تكبير پيروزى گفت، مسلمانان نيز همگى تكبير گفتند.
بار دوم ضربه شديد ديگرى بر سنگ فرو كوفت قسمت ديگرى در هم شكست و برقى از آن جستن نمود پيامبر تكبير گفت و مسلمانان نيز تكبير گفتند.
-
RE: سوره احزاب [33]
سر انجام پيامبر سومين ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن كرد، و باقيمانده سنگ متلاشى شد، حضرت صلّى اللّه عليه و آله باز تكبير گفت و مسلمانان نيز صدا به تكبير بلند كردند، سلمان از اين ماجرا سؤال كرد.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «در ميان برق اول سر زمين حيره و قصرهاى پادشاهان ايران را ديدم، و جبرئيل به من بشارت داد كه امت من بر آنها پيروز مىشوند! و در برق دوم قصرهاى سرخفام شام و روم نمايان گشت، و جبرئيل به من بشارت داد كه امت من بر آنها نيز پيروز خواهند شد! در برق سوم قصرهاى صنعا و يمن را ديدم و جبرئيل باز به من خبر داد كه امتم بر آنها نيز پيروز خواهند شد، بشارت باد بر شما اى مسلمانان»! منافقان نگاهى به يكديگر كردند و گفتند: چه سخنان عجيبى؟ و چه حرفهاى باطل و بىاساسى؟ او از مدينه دارد سر زمين حيره و مدائن كسرى را مىبيند، و خبر فتح آن را به شما مىدهد، در حالى كه هم اكنون شما در چنگال يك مشت عرب گرفتاريد (و حالت دفاعى به خود گرفتهايد) و حتى نمىتوانيد به بيت الحذر برويد (چه خيال باطل و پندار خامى؟!).
آيه فوق نازل شد و گفت كه اين منافقان و بيمار دلان مىگويند خدا و پيغمبرش جز فريب و دروغ وعدهاى به ما نداده است، (آنها از قدرت بىپايان پروردگار بىخبرند.)
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 13)- در اين آيه به شرح حال گروه خطرناكى از همين منافقان بيمار دل كه نسبت به ديگران خباثت و آلودگى بيشترى داشتند پرداخته، مىگويد: «و (نيز) به خاطر بياوريد هنگامى را كه گروهى از آنها گفتند: اى اهل يثرب! (اى مردم مدينه)! اينجا جاى توقف شما نيست، به خانههاى خود باز گرديد» (وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا).
و به اين ترتيب مىخواستند جمعيت انصار را از لشكر اسلام جدا كنند اين از يكسو، از سوى ديگر «و گروهى از آنان از پيامبر اجازه باز گشت مىخواستند و مىگفتند: خانههاى ما بىحفاظ است، در حالى كه بىحفاظ نبود آنها فقط مىخواستند (از جنگ) فرار كنند» (وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً).
«يثرب» نام قديمى مدينه است، پيش از آنكه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به آنجا هجرت كند، بعد از آن كمكم نام مدينة الرسول (شهر پيغمبر) بر آن گذارده شد كه مخفف آن همان «مدينه» بود.
(آيه 14)- اين آيه به سستى ايمان اين گروه اشاره كرده، مىگويد: «آنها چنان بودند كه اگر دشمنان از اطراف مدينه بر آنان وارد مىشدند و پيشنهاد باز گشت به سوى شرك به آنان مىكردند مىپذيرفتند، و جز مدّت كمى (براى انتخاب اين راه) درنگ نمىكردند» (وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً).
پيداست مردمى كه اين چنين ضعيف و بىپاشنهاند نه آماده پيكار با دشمنند و نه پذيراى شهادت در راه خدا.
(آيه 15)- سپس قرآن، اين گروه منافق را به محاكمه مىكشد و مىگويد:
«آنها قبلا با خدا عهد و پيمان بسته بودند كه پشت به دشمن نكنند، و (بر سر عهد خود در دفاع از توحيد و اسلام و پيامبر بايستند، مگر آنها نمىدانند كه) عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت» و در برابر آن مسؤولند (وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا).
اصولا هر كسى ايمان مىآورد و با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيعت مىكند اين عهد را با او بسته كه از اسلام و قرآن تا سر حدّ جان دفاع كند.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 16)- بعد از آنكه خداوند نيّت منافقان را افشا كرد كه منظورشان حفظ خانههايشان نيست، بلكه فرار از صحنه جنگ است، با دو دليل به آنها پاسخ مىگويد.
نخست به پيامبر مىفرمايد: «بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن فرار كنيد اين فرار سودى به حال شما نخواهد داشت و در آن هنگام جز بهره كمى از زندگانى نخواهيد گرفت» (قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا).
(آيه 17)- ديگر اينكه مگر نمىدانيد تمام سر نوشت شما به دست خداست، و هرگز نمىتوانيد از حوزه قدرت و مشيت او فرار كنيد.
مىفرمايد: اى پيامبر! به آنها «بگو: چه كسى مىتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ كند اگر او بدى يا رحمتى را براى شما اراده كند»! (قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً).
«و آنها جز خدا هيچ سر پرست و ياورى براى خود نخواهند يافت» (وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً).
بنا بر اين اكنون كه همه مقدرات شما به دست اوست فرمان او را در زمينه جهاد كه مايه عزت و سر بلندى در دنيا و در پيشگاه خداست به جان بپذيريد، و حتى اگر شهادت در اين راه به سراغ شما آيد با آغوش باز از آن استقبال كنيد.
(آيه 18)- سپس به وضع گروهى ديگر از منافقين كه از ميدان جنگ احزاب كناره گيرى كردند و ديگران را نيز دعوت به كناره گيرى مىنمودند اشاره كرده، مىگويد: «خداوند آن گروهى از شما را كه كوشش داشتند مردم را از جنگ منصرف سازند مىداند» (قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ).
«و همچنين كسانى را كه به برادرانشان مىگفتند به سوى ما بياييد» و دست از اين پيكار خطرناك برداريد! (وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا).
همان كسانى كه اهل جنگ و پيكار نيستند «و جز مقدار كمى (آن هم از روى اكراه و يا ريا) به سراغ جنگ نمىروند» (وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا).
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 19)- در اين آيه مىافزايد: انگيزه تمام اين كارشكنيها اين است كه:
«آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند» (أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ).
نه تنها در بذل جان در ميدان نبرد كه در كمكهاى مالى براى تهيه وسائل جنگ، و در كمكهاى بدنى براى حفر خندق، و حتى در كمكهاى فكرى نيز بخل مىورزند، بخلى توأم با حرص و حرصى روز افزون! بعد از بيان بخل آنها و مضايقه از هر گونه ايثارگرى، به بيان اوصاف ديگرى از آنها كه تقريبا جنبه عمومى در همه منافقان در تمام اعصار و قرون دارد پرداخته چنين مىگويد: «پس هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش مىآيد، مىبينى آن چنان به تو نگاه مىكنند و چشمهايشان در حدقه مىچرخد كه گويى مىخواهند قالب تهى كنند»! (فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ).
آنها چون از ايمان درستى برخوردار نيستند و تكيهگاه محكمى در زندگى ندارند، هنگامى كه در برابر حادثه سختى قرار گيرند كنترل خود را بكلى از دست مىدهند، گويى مىخواهند قبض روحشان كنند.
سپس مىافزايد: «اما همينها هنگامى كه حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مىگشايند (و سهم خود را از غنائم مطالبه مىكنند) در حالى كه در آن نيز حريص و بخيلند» (فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ).
در پايان آيه به آخرين توصيف آنها كه در واقع ريشه همه بدبختيهايشان مىباشد اشاره كرده، مىفرمايد: «آنها (هرگز) ايمان نياوردهاند» (أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا).
«و به همين دليل خداوند اعمالشان را حبط و نابود كرد» (فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ). چرا كه اعمالشان هرگز توأم با انگيزه الهى و اخلاص نبوده است.
«و اين كار بر خدا آسان است» (وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً).
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 20)- اين آيه ترسيم گوياترى از حالت جبن و ترس اين گروه است، مىگويد: «آنها (به قدرى وحشتزده شدهاند كه) گمان مىكنند هنوز لشكر احزاب نرفتهاند» (يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا).
كابوس وحشتناكى بر فكر آنها سايه افكنده، گويى سربازان كفر مرتبا از مقابل چشمانشان رژه مىروند، شمشيرها را برهنه كرده و نيزهها را به آنها حواله مىكنند! سپس اضافه مىكند: «و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مىدارند در ميان اعراب باديه نشين پراكنده (و پنهان) شوند» (وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ).
آرى! بروند و در آنجا بمانند «و (مرتبا) از اخبار شما جويا گردند» (يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ). لحظه به لحظه از هر مسافرى جوياى آخرين خبر شوند، مبادا احزاب به منطقه آنها نزديك شده باشند، و سايه آنها به ديوار خانه آنها بيفتد! و اين منت را بر سر شما بگذارند كه همواره جوياى حال و وضع شما بوديم! و در آخرين جمله مىافزايد: «و اگر در ميان شما باشند جز اندكى پيكار نمىكنند» (وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا).
نه از رفتن آنها نگران باشيد، نه از وجودشان خوشحال، كه افرادى بىارزش و بىخاصيتند و نبودنشان از بودنشان بهتر!
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 21)- نقش مؤمنان راستين در جنگ احزاب: تاكنون از گروههاى مختلف و برنامههاى آنها در غزوه «احزاب» سخن به ميان آمد.
قرآن مجيد در پايان اين سخن از «مؤمنان راستين» و روحيه عالى و پايمردى و استقامت و ساير ويژگيهاى آنان در اين جهاد بزرگ، سخن مىگويد.
و مقدمه اين بحث را از شخص پيامبر اسلام كه پيشوا و بزرگ و اسوه آنان بود شروع مىكند، مىگويد: «براى شما در (زندگى) رسول خدا (و عملكرد او در ميدان احزاب) سرمشق نيكويى بود براى آنها كه اميد به (رحمت) خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند» (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً).
بهترين الگو براى شما نه تنها در اين ميدان كه در تمام زندگى، شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است.
اين ناخداى بزرگ به هنگامى كه سفينهاش گرفتار سختترين طوفانها، مىشود كمترين ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمىدهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن اين كشتى، هم چراغ هدايت است، و هم مايه آرامش و راحت روح و جان سرنشينان.
جمله «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش اين است كه براى شما در پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تأسى و پيروى خوبى است، مىتوانيد با اقتدا كردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسير «صراط مستقيم» قرار گيريد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه على عليه السّلام مىفرمايد: «هر گاه آتش جنگ، سخت شعلهور مىشد ما به رسول اللّه پناه مىبرديم و هيچ يك از ما به دشمن نزديكتر از او نبود».
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 22)- بعد از ذكر اين مقدمه به بيان حال مؤمنان راستين پرداخته، مىگويد: «هنگامى كه مؤمنان، لشكريان احزاب را ديدند (نه تنها تزلزلى به دل راه ندادند بلكه) گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده فرموده (و طلايه آن آشكار گشته) و خدا و رسولش راست گفتهاند، و اين ماجرا جز بر ايمان و تسليم آنها نيفزود» (وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً).
اين وعده اشاره به سخنى است كه قبلا پيامبر صلّى اللّه عليه و اله گفته بود كه به زودى قبائل عرب و دشمنان مختلف شما دست به دست هم مىدهند و به سراغ شما مىآيند، اما بدانيد سر انجام پيروزى با شماست.
به آنها گفته شده بود كه شما در بوتههاى آزمايش سختى آزموده خواهيد شد، و آنها با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شدند و بر ايمانشان افزود.
(آيه 23)- اين آيه اشاره به گروه خاصى از مؤمنان است كه در تأسّى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از همه پيشگامتر بودند، و بر سر عهد و پيمانشان با خدا يعنى فداكارى تا آخرين نفس و آخرين قطره خون ايستادند.
مىفرمايد: «در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستادهاند، بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) و بعضى ديگر در انتظارند» (مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ).
«و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند» (وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا).
به عكس منافقان و يا مؤمنان ضعيف الايمان كه طوفان حوادث آنها را به اين طرف و آن طرف مىافكند، و هر روز فكر شوم و تازهاى در مغز ناتوان خود مىپروراندند.
آيه چنان مفهوم وسيعى دارد كه تمام مؤمنان راستين را در هر عصر و هر زمان شامل مىشود، چه آنها كه جامه شهادت در راه خدا بر تن پوشيدند و چه آنها كه بدون هيچ گونه تزلزل بر سر عهد و پيمان با خداى خويش ايستادهاند و آماده جهاد و شهادتند.