امام در پاسخ نوشته‌اند: «سرکار دور تشریف دارید و اطلاع ندارید از این جهت آنچه شنیده‌اید یا نوشته شده است باور فرمودید. اینجانب اطرافی و اصحاب ندارم، حتی کاتب برای نوشته‌جات و اصحاب استفتا ندارم. خودم با قدرت کم و ضعف چشم و لرزش دست که اخیرا پیدا شده است، متکفل امور هستم. دو نفر در منزل اینجانب دایما تقریبا هستند که به نوبت رابط بین اینجانب و بیرونی هستند که اگر کسی از طلاب احتیاجی داشت برسانند. جنابعالی یکی از آنها را می‌شناسید به نام آقای حاج شیخ عبدالعلی اصفهانی که از صلحا، و احدی در باره او احتمال این معانی را نمی‌دهد حتی آقای اخوی [شما].

دیگری شخصی افغانی که آن هم داخل در این نحو امور نه هست و نه می‌تواند باشد. بیرونی بسیار کوچکی که دارم فقط شبها قریب سه ربع ساعت و گاه نیم ساعت در آنجا شخصا هستم و اشخاص متفرقه که اکثرا در این ایام افغانی و پاکستانی هستند آنجا می آیند و بعضی از عربها و ایرانیها نیز می‌آیند که آنهایی را می‌شناسم ابدا در این امور کثیفه دخالت ندارند و از صلحا هستند و بعضی از آنها را هم نمی‌شناسم، هیچ یک سمت صحابت با اینجانب ندارند و بعضی که اکثرا می‌آیند ابدا در این امور دخالت ندارند و در هر صورت خلاف عرض شده است و من نمی‌دانم چه اشخاصی به این امور باطله دست زده‌اند تا تنبیه کنم یا ترک مراوده. حضرت آقای اخوی هم با آن که نزدیک هستند از منزل من هیچ اطلاع نزدیک ندارند و ممکن است به ایشان خلاف عرض شده باشد و ایشان هم باور فرمودند و گفته‌اند این ورقه با اطلاع فلانی درست شده است بدون آن که تحقیق صحیح بفرمایند و یا همان طور که مرا استفسار فرمودید بفرمایند، و الی الله المشتکی و ان ربک لبالمرصاد.»[6]