3. خلط بين سخنان موسي وسخنان تاريخ نگاران:
"و موسي‌ چون‌ وفات‌ يافت‌، صد و بيست‌ سال‌ داشت‌، و نه‌ چشمش‌ تار، و نه‌ قوتش‌ كم‌ شده‌ بود و بني‌اسرائيل‌ براي‌ موسي‌ در عربات‌ موآب‌ سي‌ روز ماتم‌ گرفتند. پس‌ روزهاي‌ ماتم‌ و نوحه‌گري‌ براي‌ موسي‌ سپري‌ گشت‌. و يوشع‌ بن‌نون‌ از روح‌ حكمت‌ مملو بود، چونكه‌ موسي‌ دستهاي‌ خود را بر او نهاده‌ بود. و بني‌اسرائيل‌ او را اطاعت‌ نمودند، و برحسب‌ آنچه‌ خداوند به‌ موسي‌ امر فرموده‌ بود، عمل‌ كردند."(5)

خدا در نظر يهود:
خداوند، در كتاب مقدّس يهود، شكل عجيب و غريبى به خود گرفته است. مثلاً مانند انسان است(6)، گيسو و لباس دارد(7)دوپا دارد(8)، مانند انسان راه مى‏رود(9)، از آسمان به زمين فرود آمده به هر كجا كه بخواهد مى‏رود و جائى را براى سكونت و زندگى خويش مسكن قرار مى‏دهد(10)، آن قدر نادان است كه بدون نشانه نمى‏تواند خانه مـؤمنان را از خانه كـفّار تشخيـص دهد. (11) و از خيلى چيزها بى‏خبر است(12)، پيمان خود را مى‏شكند(13)، از كرده خويش پشيمان مى‏شود(14)، گاهى غصه مى‏خورد و بر كارى كه كرده است اندوهگين مى‏شود(15)، با انسان كشتى مى‏گيرد(16)

اين است، صفات خداوند در نظر يهود! ولى خداوند جهان از همه اين خرافات منزّه و مبرّا است، نه جسم است و نه عوارض جسمى بر او عارض مى‏شود، هميشه راست مى‏گويد و هيچ وقت پيمان خود را نمى‏شكند، تمام اعمالش از روى خِرد و حكمت است، ابدا اندوهگين و محزون نمى‏شود، يكى است و شريك ندارد و هميشه خواهان خير مردم است.