شیرینیان نا امید از همه جا خودش را به اداره پلیس معرفی کرد تا یک شب را در بازداشت بماند. بازداشتی که حتی مسؤولان کلانتری را هم متعجب کرده بود: هر کس پرونده ام را می‌خواند، خنده اش می‌گرفت. می‌گفتند این چه پرونده ای است؟ یکی از افسرهای کادری که ظاهرا انسانی مذهبی هم بود، گفت آقا این چیزی نیست! بدهید من پرونده را من همین الان ببرم دادگاه و مشکلش را حل کنم. پرونده را برداشتیم و با رفتیم دادگاه. قاضی پرونده آقایی بسیار جدی بود. بعدها فهمیدم که از سختگیر ترین قضات مشهد است و تحت هیچ شرایطی کوتاه نمی‌آید و البته این را هم متوجه شدم که روند تمام این پروسه، قبلا برنامه ریزی شده بود و از طرف خود حراست قطار شهری سفارش من را کرده بودند.

بنده مخلص امام رضا(علیه السلام) تنها بود و هیچ کس را نداشت. نه همراهی و نه وکیلی که بخواهد از حقش دفاع کند. خودش بود و دلشوره‌های همسر باردارش که نمی دانست جرم محمد چیست و به کدام گناه باید روزهای حساس بارداری را بدون شوهرش سر کند. فقط دعایش می کرد و قوت قلب می‌داد: از زندگی و کار افتاده بودم. قاضی به من گفت شما مجوز نداشتید این کار را بکنید. شما اشتباه کردید! اصلا بی‌جا کردید که آن مجسمه را دست زدید. من هم دلایل خودم را گفتم و تمام کسانی که آنجا نشسته بودند حرف من را قبول کردند. بعد دیدند استدلال‌های من خیلی محکم است، خود قاضی هم کمی کوتاه آمد و گفت شما شخصا در راس نباید این کار را می‌کردی و به زودی گریه ات را می بینیم. در نهایت رای به آزادی ام نداد و روی پرونده نوشت: "پرونده جهت تکمیل..."

گفتم اگر یک تکفیری، یک کسی که ملحد است بیاید ببیند اینجا از امام رضا مجسمه ساختید،فردا از آن عکس می‌گیرد و می‌برد توی voaو bbc پخش می‌کند و ما شیعیان را کافرانی نشان می‌دهند که از امام خودشان مجسمه ساختند و بت پرستی می‌کنند.


این یعنی بازداشت! و بازداشت یعنی شبی را در زندان و در کنار مجرمان به صبح رساندن: روز بعد که مجددا به دادگاه رفتم، وثیقه خواستند و من را رها کردند تا 20 روز بعد برای دادگاه اصلی. بیرون که آمدم کل ماجرا را پیش آقای طهماسبی، دفتردار آیت الله علم‌الهدی شرح دادم و آقای علم‌الهدی هم زنگ زدند به نماینده داداستان یعنی آقای مرتضوی. مرتضوی آن موقع مکه بود و نشد کمکم بکند. این شد که آیت الله علم الهدی یک نامه دست نویس برایم نوشت که دادستان مشکلم را رفع و رجوع کند. تا آنجا که می دانم، ایشان برای کسی نامه دست نویس نمی دهد. اما برای بنده استثنا قائل شدند.