ب) غرض از آفرینش انسان این است که به قرب الهی نایل گردد تا کمال مطلوب خویش را بازیابد. از طرفی حقیقت انسان از دو قوه ی عقل و شهوت ترکیب یافته است که با یکدیگر سر ناسازگاری دارند و سعادت انسان در گرو آن است که قوه ی شهوت تحت تدبیر قوه ی عقل باشد، تا هم نیازهای بدنی برآورده شود و هم کمالات معنوی بدست آید.
تحقق این هدف به برنامه ای دقیق و جامع نیاز دارد که با اجرای آن بتوان از افراط و تفریط در یکی از دو قوه ی مزبور جلوگیری کرد و اصل اعتدال را بر حیات مادی و معنوی انسان حاکم نمود. از طرفی اکثر عقول بشر از درک چنین برنامه ای ناتوانند و بلکه کامل ترین نوع آن را هیچ یک از عقل های بشری نمی دانند. بنابراین مقتضای حکمت الهی این است که برنامه ی ویژه ای را به عنوان احکام و تکالیف دینی برای بشر مقرر دارد.
ج) تکالیف شرعی مصداق لطف نسبت به تکالیف عقلی اند، زیرا هرگاه انسان عبادت ها و دستورات شرعی مانند نماز، روزه، زکات و نظایر آن را رعایت کند، در رعایت تکالیف عقلی، چون تحصیل معرفت، رعایت حقوق افراد و... آمادگی بیشتری خواهد داشت. و آنچه مصداق لطف است پسندیده و بلکه واجب است.