▪ رام شدن درندگان در برابر امام
قضيه زينب کذاب مورد اتفاق ناقلان شيعه و سني است و گوشهي از عظمت و مقام والي امامت و وليت تکويني را به نميش ميگذارد. در نقل اين جريان اختلافاتي وجود دارد که به اصل آن لطمه وارد نميکند. اختلاف در اين است که يا اين جريان در دوران امام رضا (ع) رخ داده يا امام هادي(ع)؟
در خراسان زني به نام زينب ادعا ميکرد که علوي و از نسل فاطمه زهرا(س) است. اين خبر به امام رضا (عليه السلام) رسيد. امام آن زن را احضار کرد و علوي بودن وي را تاييد نفرمود. آن زن امام را مسخره کرد و با کمال بيادبي به امام گفت: تو نسب مرا زير سؤال بردي، من نيز نسب تو را زير سؤال ميبرم. در آن دوران سلطان مکاني داشت که در آن درندگان بودند.
آن مکان براي انتقام گرفتن از مفسدان و مجرمان بود. امام رضا (عليه السلام) آن زن را نزد سلطان حاضر کرد و فرمود: اين زن دروغگوست و بر علي و فاطمه دروغ ميبندد و از نسل اين دو نيست. اگر اين زن راست گفته و پاره تن فاطمه و علي باشد، بدنش بر درندگان حرام است. پس او را در ميان درندگان بيندازيد. اگر راستگو باشد، درندگان به وي نزديک نميشوند و اگر دروغگو باشد، وي را ميدرند.
وقتي که زينب کذاب اين سخن را شنيد، پيش دستي کرد و به امام گفت: اگر راست ميگويي، خود تو داخل اين گودال شو. امام نيز بيهيچ سخني وارد گودال شد. مردم و سلطان از بالا نظارهگر اين جريان بودند. زماني که امام وارد گودال شد، گويا درندگان رام شدند و يک يک نزد امام آمدند و دمهاي خودشان را به نشانه تسليم در برابر امام به زمين گذاشتند و دست و پا و صورت امام را بوسيدند. امام از آنجا بيرون آمد و سلطان دستور داد تا زن را داخل گودال بيندازند. زن امتناع کرد. سلطان دستور داد تا وي را داخل گودال بيندازند و طعمه درندگان شود. بعدها اين زن در خراسان به زينب کذاب مشهور شد.[۲۴]
مسعودي معتقد است: اين قضيه براي امام هادي اتفاق افتاده است.[۲۵] با اين حال اين واقعه به تعبير اهل سنت، خبر مشهور نزد شيعه است.[۲۶] بزرگان اهل سنت از جمله ابن حجر هيثمي اين قضيه را از بعضي حفاظ اهل سنت نقل کرده[۲۷] و ابو علي عمر بن يحيي علوي نيز اين جريان را قطعي دانسته و نقل آن از طريق اهل سنت را تاييد کرده است.[۲۸]
البته با توجه به بعضي قرائن ممکن است گفته شود اين جريان دو مرتبه (هم در زمان امام رضا (عليه السلام) و هم در زمان امام هادي۷) اتفاق افتاده است.