۴۱ – سه صلوات و شیرین شدن عسل

روزى رسول خدا – (صلى الله علیه و آله و سلم ) – در نخلستان نشسته بود، و امیرالمؤ منین (علیه السلام ) در خدمت آن جناب بود ناگاه زنبور عسلى به نزد آن حضرت آمد، گرد آن حضرت مى گردید. آن جناب – (صلى الله علیه و آله و سلم ) به امیرالمومنین – (علیه السلام ) – فرمود: ((این زنبور مى خواهد که ما را ضیافت کند. مى گوید که قدرى عسل در فلان موضع گذاشته ام . امیرالمومنین – (علیه السلام ) – را بفرست که آن را بیاورد.))
امیرالمؤ منین – (علیه السلام ) – رفت ، و آن عسل را حضور پیامبر آورد.
رسول خدا – (صلى الله علیه و آله و سلم ) – از آن زنبور پرسید: ((خورش شما شکوفه تلخ است ، به چه سبب در درون شما شیرین مى گردد؟))
عرض کرد: آن به برکت جناب شماست ؛ زیرا که هرگاه که قدرى از شکوفه در درون ما، در مى آید، فى الحال الهام الهى به ما مى رسد که سه نوبت بر شما صلوات فرستیم و به برکت آن صلوات ، شکوفه تلخ در درون ما شیرین مى شود.

۴۲ – پر و پال ملک به واسطه صلوات

حق – سبحانه و تعالى – به ملکى فرمود که فلان شهر را ویران کن .
وقتى آن ملک به آن شهر آمد، گریه کودکان و ناله زنان و فریاد چهارپایان را شنید، برایشان رحم نموده و بر ویرانى آن شهر اقدام نکرد. تند باد قهر، از مهیب جلال وزیده ، پر و بال آن ملک را در هم شکست ؛ و از بالا رفتن بر افلاک ، محروم و مهجور ماند.
روزى جبرییل – (علیه السلام ) – او را گریان و نالان بر روى خاک افتاده دید.
دلش بر پریشان حالى و شکسته بالى آن ملک سوخت . حال عجز و بیچارگى و ضعف و آوارگى او را به بارگاه جلال عرض ‍ کرد.
خطاب آمد به او بگو: بر حبیب من محمد – (صلى الله علیه و آله و سلم ) – صلوات فرستد تا به برکت آن پر و بال به او برگردد. به او گفته شد. آن ملک به وظایف صلوات قیام نمود. و بال اقبال باز یافته به فراغ بال به جانب آشیانه خود پرواز نمود.


۴۳- رفع فقر

رسول خدا – (صلى الله علیه و آله و سلم ) – فرمود:
((صلوات فرستادن فقر را بر طرف مى کند.