« هدف اصلي در کشور ما و در نظام جمهوري اسلامي عبارت از تأمين عدالت است و رونق اقتصادي تلاش سازندگي مقدمه آن است. ما نمي خواهيم سازندگي کنيم که نتيجه اين سازندگي يا نتيجه رونق اقتصادي اين باشد که عده اي از تمکن بيشتري برخوردار شوند و عده اي فقيرتر شوند. اين به هيچ وجه مورد رضاي الهي و رضاي اسلام و مورد قبول ما نيست.»(72/1/1)، «آنچه که عمومي است - مثل فرصت ها و امکانات- متعلق به همه کشور است و بايد در اينها تبعيضي وجود نداشته باشد. معني ندارد که يک نفر پاي خود را بگذارد روي دوش مأموران دولتي و با ترفند و خداي نکرده با اعمال روش هاي غلط امتياز بگيرد. رشد افسانه اي بکند و بعد بگويد آقاي من ثروت را خودم به دست آورده ام.»(72/5/12)، «آنچه که در اين بين بايستي با وسواس و دقت دنبال آن باشيد مسئله عدالت اجتماعي است که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضي اين طور تصور مي کردند- شايد حالا هم تصور کنند- که ما بايستي دوره اي را صرف رشد و توسعه کنيم و وقتي که به آن نقطه مطلوب رسيديم، به تأمين عدالت اجتماعي مي پردازيم. اين فکر اسلامي نيست. عدالت هدف است و رشد و توسعه، مقدمه عدالت است. آن روزي که در کشور عدالت اجتماعي نباشد، اگر بتوانيم، بايد آن روز را تحمل نکنيم».(74/6/8).


نتيجه اينکه با مروري برمواضع و انتقادهاي آن روز حاج احمد خميني دقيقاً مشخص مي شود که وي از چه شرايطي و از چه وضعيتي گلايه داشت و عاملان و مسببان آن وضعيت چه کساني بودند؟! حال سئوال اينجاست که امروز آن آدم ها و آن جريان که روزي مورد نقد و شکايت حاج احمد خميني بودند، کجا هستند؟ نگاه کنيم و ببينيم کارگزاران و تئوري پردازان توسعه و سياست هاي اقتصادي دولت وقت، امروز پشت سر چه جرياني قرار دارند؟! و از چه کس و کساني حمايت مي کنند؟!
منبع:نشريه پاسدار اسلام، شماره 352-351.