(آيه 3)- سومين دعوتم اين است كه: «از گناهان خويش استغفار كنيد» و از آلودگيها خود را شستشو دهيد (وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ).
و چهارمين دعوتم اين است كه: «به سوى او باز گرديد» (ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ).
و پس از شستشوى از گناه و پاك شدن در سايه استغفار، خود را به صفات الهى بياراييد كه بازگشت به سوى او چيزى جز اقتباس از صفات او نيست.
سپس نتيجههاى عملى «موافقت» يا «مخالفت» با اين چهار دستور را چنين بيان مىكند: هرگاه به اين برنامهها جامه عمل بپوشانيد خداوند «تا پايان عمر شما را از زندگانى سعادتبخش اين دنيا بهرهمند و متمتع مىسازد» (يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
بنابراين مذهب پيش از آن كه سراى آخرت را آباد كند، آباد كننده سراى دنياست و از آن بالاتر اين كه به هر كس به اندازه كارش، بهره مىدهد و تفاوت مردم را در چگونگى عمل به اين چهار اصل به هيچ وجه ناديده نمىگيرد، بلكه «به هر صاحب فضيلتى به اندازه فضيلتش عطا مىكند» (وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ).
«و اما اگر راه مخالفت را پيش گيريد، و (در برابر اين دستورهاى چهارگانه عقيدتى و عملى) سرپيچى كنيد، من از عذاب روز بزرگى بر شما بيمناكم» همان روز كه در دادگاه بزرگ عدل الهى حضور مىيابيد (وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ).
(آيه 4)- به هر حال بدانيد كه هر كس باشيد، و در هر مقام و منزلتى قرار گيريد، سر انجام «بازگشت همه شما به سوى خداست» (إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ).
و اين جمله اشاره به اصل پنجمى از اصول تفصيلى قرآن يعنى مسأله معاد و رستاخيز است.
اما هيچ گاه فكر نكنيد كه قدرت شما در برابر قدرت خدا اهميتى دارد، يا مىتوانيد از فرمان او، و دادگاه عدالتش فرار كنيد، و نيز تصور نكنيد كه او نمىتواند استخوانهاى پوسيده شما را بعد از مرگ جمعآورى كند، و لباس حيات و زندگى نوينى بر آن بپوشاند «چرا كه او بر همه چيز قادر و تواناست» (وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).