فرمود: در اول سوره مباركه زخرف، شما وقتي در خدمت قرآنيد؛ حم. والكتاب المبين. انا جعلناه قرآناً عربياً لعلكم تعقلون. و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم . هم اكنون هم لدينا است، هم اكنون علي حكيم است. شما فقط قرآن مبين را داريد كه دنباله اين حبل مستحكم است. آغاز اين حبل مستحكم كه علي حكيم است، پيش من است. كساني كه عدل اين قرآنند، آنها هم به شرح ايضاً. اين چهارده نفر هم با اين قرآن آويخته شدند، نه انداخته! با بدن اينها شما سروكار داريد، نه با جان اينها! اينها پيش ما علي حكيم اند، اين چهارده نفر. و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم. هم اكنون علي حكيم اند. هميشه بودند و هميشه هستند.
در زيارت جامعه دارد كه: كنتم محدقين بنور عرش. آنجا بوديد، محدق بوديد، محيط بوديد، مطيف بوديد، عرشي بوديد. ذات اقدس اله من الله علينا شما را تنزل داد، نازل كرد، به اين عالم آورد. مانند ديگران زيستيد، زندگي كرديد، ياكل و يمشي في الاسواق بوديد و رحلت كرديد و مرديد. دربين مردم بوديد، با مردم بوديد، براي مردم سخن مي گفتيد، براي مردم امامت مي كرديد، و رحلت كرديد و دفن شديد. انفسكم في انفس، ارواحكم في الارواح، آبدانكم في الأبدان، قبوركم في القبور ؛
اما! اما و صد اما؛ فما احلي اسمائكم. چه قدر نام شما شيرين است! اين فما احلي، فما احلي فما احلي، آن مستثني را نشان مي دهد. با ما هستيد. از نظر بدن هستيد. مراجع ماضين ما در كنار مضجع ملكوتي اين كريمه هستند، اما فما احلي اسمها! فما احلي قبرها! فما احلي كنيتها! فما احلي علمها!فما احلي شانها! فما احلي عصمتها! فما احلي عزتها! اين كجا، مراجع كجا! اين كجا، حكما كجا! اين كجا، عرفا كجا! اين كجا، علماء كجا!
اين استثنائي كه در زيارت مباركه جامعه است، نظير همان استثنائي است كه وجود مبارك رسول گرامي (صلی الله علیه وآله) كه همه عالم در آن استثناء غرق است. فرمود: من با شمايم اما الا انه يوحي الي. ما هم به اينها عرض مي كنيم: قبوركم في القبور؛ الآن هم در كنار اين مضجع ايم قبرها في القبور، اما فما احلي قبرها!!