به موضوع قبلی بازگردیم؛ معضل دوم بین جوانانمان را ازدواج نام بردید.
من مشکل دوم را ازدواج نگفتم. در سازمان ملی جوانان در بند سیزدهم از سند چشمانداز سوم به سه موضوع هویت، مسائل جنسی و اشتغال تمرکز شد؛ البته به این دلیل که اشتغال به دستگاه های متعدد دولت برمی گشت، عملاً از طرح موضوع خارج شد و بر روی مسئله هویت و ازدواج تمرکز بیشتری شد.
چرا ما گفتیم مسائل جنسی، نه ازدواج؟ به این دلیل که ازدواج تنها راهحل نیست؛ ما در روایات داریم اگر فردی در سن نوجوانی ازدواج کند، خداوند دو سوم دینش را حفظ می کند و اگر در جوانی ازدواج کند، خداوند نصف دینش را حفظ می کند.
خب ما چه مسئله دیگری داریم که بتواند دو سوم دین فرد را حفظ کند؟ یا چه مسئله ای داریم که بتواند نصف دین فرد را حفظ کند؟ پس ازدواج از منزلت بسیار خوبی برخوردار است؛ منتها اگر ازدواج به موقع باشد و بعد از ازدواج نیز بحث بهداشت روانی به درستی انجام شود، ازدواج می تواند کمک کند و خود ازدواج به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد و شاهدش نیز مراجعه افراد بسیار زیادی به مراکز مشاوره یا طرح موضوع در دعوا و دادگاه های خانوادگی می باشد که می بینیم کماکان برای این متهمین نیز مسئله جنسی یک مسئله مهم است؛ یعنی مسئله جنسی فقط مسئله امروز جوانان ما نیست.
ما به این دلیل که زاویۀ بحثمان زاویۀ جوانان است، مسئلۀ هویت را بیان کردیم؛ اما اگر می خواستیم بگوییم بزرگترین بحرانی که کل مملکت ما را تهدید می کند چیست، شاید مسئلۀ هویت به عنوان مسئلۀ اول طرح نمی شد و مسئلۀ جنسی را مطرح مي كرديم؛ زیرا برای یک ردۀ سنی، هویت ملی، دینی و انقلابی حل شده است.
هویت برای جوانان مسئله است؛ اما اگر تمام رده های سنی را می گفتیم، از کودکی که به دنیا آمده تا پیرمرد 70-80 ساله، مسئلۀ اول ما مسئلۀ هویت نمی شد ولی مسئلۀ جنسی در حال حاضر مسئلۀ اول همه مردم ما شده است؛ چه مجردها و چه متأهلین.