4- دقت در تقسيم بيت المال

حضرت امير(ع) بيت‌المال را تقسيم مي‌كرد. شخصي به نام عاصم يك پيرمردي بود. از كار افتاده بود. عيالوار بود. آمد گفت: آقا خرج من سنگين است. بيت‌المال هم كه شما دستتان است. يك چيزي به ما بده. حضرت فرمود: به خدا قسم، اين اموال را نه من جان كنده‌ام پيدا كردم و نه به من ارث رسيده است. اينها امانت است و من نگه‌دار آن هستم. نمي‌توانم يك ريال از اين پول را به تو بدهم. بعد فرمود: مردم! پيرمرد است، عيالوار است، از كار افتاده است. كمكش كنيد. شما كمكش بكنيد.

الآن مقام معظم رهبري، افرادي مي‌آيند مثلاً خمس به او بدهند. مي‌گويند: آقا اين خمس سهم امام است. ولي فلاني هم خيلي فقير است. چنين و چنان است. فرض كنيد مثلاً دو ميليون سهم امام برده، آنوقت ناله مي‌كند، فلاني فقير است، فقير است. چنين و چنان است. مي‌گويد: اين پول موردش اين نيست كه تو مي‌گويي. اگر فقير است، مثلاً به كميته‌ي امداد معرفي‌اش مي‌كند. به يكجايي و مي‌گويد: از آنجا به او بدهيد. اين پول را نمي‌توانم به شما بدهم.

اميرالمؤمنين فرمود: مردم! اين پيرمرد است و از كار افتاده است. فقير است. كمكش بكنيد اما من نمي‌توانم از اين كمك كنم. اگر گفتند: شكر وقف عاشورا است. شما تاسوعا حق نداري شربت بدهي. احتياطش اين است. اگر پول داديم به يك جايي كه مثلاً فيزيك بخوانيم. استاد شيمي نمي‌تواند اين را بگيرد. پول داديم براي اينكه ليسانس شويم. مي‌شود با اين پول مثلاً كار ديگري كرد؟ من پول دادم براي اين كار. مُهر اين مسجد را در مسجد ديگري نماز بخواني باطل است. خودكار بانك ملي را بانك صادرات ببري، تخلف اداري حساب مي‌شود. هرچيزي همان كه گفتم. حالا يا حق، يا باطل.

يك كسي در مشهد وقف كرده كه روز تولد امام حسين، انواع ميوه‌هايي كه پيدا مي‌شود بخريد، به پولدارترين آدم‌هاي مشهد بدهيد بخورند. حالا گاهي هم تابستان، مشهد... 20 رقم ميوه! مي‌گويد: بايد بيست رقم را بخريد، بعد هم نگاه كنيد در مشهد پولدارترين آدم‌ها چه كساني هستند؟ نوشتند به حضرت امام كه بابا يك چنين وقفي است. فرمود: هرطور وقف كرده، همانطور عمل كنيد. اين لابد يك چيزي در ذهنش بوده مي‌خواسته پولدارها هم به اسم امام حسين يك شكمي از عزا دربياورند. نيتش اين بوده. نمي‌شود گفت: بابا حالا اينجا دارد، به كس ديگري بدهيم.

«أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏» جهاد كردي. در جنگ احد قهرمان، در جنگ بدر قهرمان. در جنگ احزاب قهرمان. در جنگ خيبر قهرمان. در جنگ حنين قهرمان. در جنگ ذات الثلاثه، در جنگ با يهوديان بني نظير، بني مصطلق، در جنگ جمل، صفين، نهروان، اينها را بخواهيم يكي يكي بگوييم شايد حوصله‌ي شما نرسد. در همه‌ي جبهه‌ها نفر اول. «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏».