(آيه 4)- سپس در اين آيه سخن از معاد مىگويد و در جملههاى كوتاهى هم اصل اين مسأله و هم دليل و هم هدف آن را بيان مىدارد.
نخست مىگويد: «بازگشت همه شما به سوى خداست» (إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً).
سپس روى اين مسأله مهم تأكيد كرده، اضافه مىكند: «اين وعده قطعى خداوند است» (وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا).
بعد اشاره به دليل آن كرده، مىگويد: «خداوند آفرينش را آغاز كرد و سپس تجديد مىكند» (إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).
آيات مربوط به معاد در قرآن نشان مىدهد كه علت عمده ترديد مشركان و مخالفان، اين بوده كه در امكان چنين چيزى ترديد داشتهاند و با تعجب سؤال مىكردند آيا اين استخوانهاى پوسيده و خاك شده بار ديگر لباس حيات و زندگى در بر مىكند و به شكل نخست باز مىگردد؟ لذا قرآن مىگويد: همان گونه كه شما را در آغاز ايجاد كرد باز مىگرداند.
سپس سخن از هدف معاد به ميان مىآيد كه اين برنامه «براى آن است كه خداوند افرادى را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند به عدالت پاداش دهد» (لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ).
بىآنكه كوچكترين اعمال آنها از نظر لطف و مرحمت او مخفى و بىاجر بماند.
«و آنها كه راه كفر و انكار پوييدند (و طبعا عمل صالحى نيز نداشتند زيرا ريشه عمل خوب اعتقاد خوب است مجازات دردناك، و) نوشيدنى از آب گرم و سوزان و عذاب اليم به خاطر كفرشان در انتظارشان است» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).
(آيه 5)- گوشهاى از آيات عظمت خدا: در آيات گذشته اشاره كوتاهى به مسأله مبدأ و معاد شده بود، ولى از اين به بعد اين دو مسأله اصولى كه مهمترين پايه دعوت انبياء بوده است بطور مشروح مورد بحث قرار مىگيرد.
نخست اشاره به قسمتهايى از آيات عظمت خدا در جهان آفرينش كرده، مىگويد: «او كسى است كه خورشيد را ضياء و روشنى و قمر را نور قرار داد» (هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً).
خورشيد با نور عالمگيرش نه تنها بستر موجودات را گرم و روشن مىسازد بلكه در تربيت گياهان و پرورش حيوانات سهم عمده و اساسى دارد و اگر روزى اين اشعه حياتبخش از كره خاكى ما قطع شود در فاصله كوتاهى تاريكى و سكوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت.
ماه با نور زيبايش چراغ شبهاى تار ماست، و روشنايى ملائمش براى همه ساكنان زمين مايه آرامش و نشاط است.
سپس به يكى ديگر از آثار مفيد وجود ماه اشاره كرده، مىگويد: «خداوند براى آن منزلگاههايى مقدر كرد تا شماره سالها و حساب زندگى و كار خويش را بدانيد» (وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ).
يعنى يك تقويم بسيار دقيق و زنده طبيعى است كه عالم و جاهل مىتوانند آن را بخوانند و حساب تاريخ كارها و امور زندگى خود را نگهدارند و اين اضافه بر نورى است كه ماه به ما مىبخشد.
سپس اضافه مىكند: اين آفرينش و اين گردش مهر و ماه سرسرى و از بهر بازيگرى نيست «خداوند آن را نيافريده است مگر به حق» (ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ).
و در پايان آيه تأكيد مىكند كه: «خدا آيات و نشانههاى خود را براى آنها كه مىفهمند و درك مىكنند شرح مىدهد» (يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ).
اما بىخبران بىبصر چه بسيار از كنار همه اين آيات و نشانههاى پروردگار مىگذرند و كمترين چيزى از آن درك نمىكنند.