دخترم تماس گرفت و گفت كه بخوان و ايشان خواندند و سپس گفت شما ازدواجتان عقب ميافتد و اگر هم ازدواج كنيد تا چند سالي بچه دار نميشويد؛ ناراحت نباش. دخترم گفت كه آقا من دو تا از بچههام دانشجواند و من بهشون گفتم نان ميخواهي بخوري خداوند به سگهاي ولگرد روزي ميدهد، به سوسكهاي سوراخها روزي ميدهد؛ به چه دليلي اين كلكها را ميزني تا پول مردم را جمع كني؟ من گولخوردههاي خودم را ميگم؛ چون من تا حالا يك روزنامه هم نخوندم و از اول انقلاب تا حالا يك فيلم هم نديدم چون وقت ندارم. آنقدر كارهاي واجب دارم كه به مستحبات نميرسم.
ما را بردند توي يك سالن و گفتند اينها قرآنياند و از اينها تجليل كنيد. به آنها گفتم اينها چه كردند، گفتند پژوهشهاي قرآني. گفتم من هم قرآنيام، پژوهشيام بعد بهشون گفتم كه يك آيه در قرآن داريم كه 11 تا قاف دارد و هر كسي پيدا كند، جايزه دارد؛ اينها از اول تابستان تا آخر تابستون رفتند قاف شماري.
قرآن نازل شده تا شما قاف بشماريد؟ تفسيري كه به ما دادهاند كه اخيرا چاپ شده كه اين سوره دو هزار و 700 حرف، 750 كلمه، چند تا حرف و چند تا تشديد داره. مثل اين ميمونه كه بگيد ابوعلي سينا چند كيلوه، شماره پاش چنده، مسجدالحرام چند تا بلندگو دارد و جماران چند تا موزائيك؛ آخه اينها علمه حضرت عباسي؟!
خدا ميدونه چقدر در دانشگاه، دبيرستان و حوزه حرفهايي است كه دونستنش نه مستحب و نه واجبه و نه نياز فرد و نياز جامعه است. همه اينها مزخرفه. قرآن درباره حرفهاي مزخرف ميگه درس بخوانيد چيزي كه ضرر دارد. آيا واقعا سوره كهف نازل شد براي اينكه اونا شش تا بودند يا هفتا؟!
اصحاب كهف چند تا جوانمرد بودند كه از زندگي مرفه شهري گذشتند و زندگي در غار را ترجيح دادند و با تفكر سالم بر اين زندگي شرعي ماندند تا اينكه دينشان از بين برود؛ بنابراين اول «فضل له» دوم «ما تيسر» سوم «ربت» چهارم تدبر، پنجم عمل و ششم تبليغ تدبر؛ يعني از چاه آب كشيدن. تفسير به راي يعني چاه خشك را توش آب ريختن. اگر از چاه آب بكشي اين تدبر يعني از الفاظ قرآن چيزي بيرون بكشي اما اگر تو سليقه خودت رو بچپوني توش يعني آب ريختن توي چاه. اين تفسير به راي است.