در اين صورت شيطان دوباره به زندان باستاني خود باز ميگرد و در انتظار فرصتي ديگر براي نابودي نسل بشر باقي ميماند. در اين فيلم ها شيطان گاهي كودكان معصوم و خردسال را به عنوان ميزبان خود بر ميگزيند و زماني جسم سياستمداران يا كشيشان را تسخير ميكند تا سازندگان موذي اين فيلم ها از طرفي سياست را عين نهوست و پليدي نشان دهند و بتوانند سياست را از ديانت جدا کنند و حکومت ها را به سمت لائيسمو بي ديني سوق دهند و از طرفي کشيشان را هم، هرچه بيشتر خراب کنند و نسل جوان معصوم و حتي خرد سال را با الگوهاي کم سن و سالي که تبديل به مرکب شيطان شده اند به سمت بي بند وباري و هرزگي و پوچ گرايي سوق دهند و هرچه بيشتر به اهداف استعماري وامپرياليستي خود دست يابند .
در بسياري از اين قبيل فيلم ها محل آزاد شدن و فرورفتن شيطان در زندان دوزخي خود، کليساي مسيحيت است . اين باور خرافي وكودكانه تا كنون دستمايه آثار سينمايي متعددي قرار گرفته كه فيلمهايي نظير«جنگير»، «طالع نحس»، «پايان روزگار»، «وكيل مدافع شيطان» ، « موميايي » و« ارباب حلقه ها » از آن جملهاند.
اين فيلم ها غالبا همراه با خشونت ،برهنگي ،ياس،نوميدي ،جادوگري ، اسطوره سازي ،خون آشامي، وحشت و ترس هستند،مثلا فيلم« شركت هيولاها» و يا داستان «شيطان كوچولو» تصوير خوب و جذابي از ديوها و شياطين ارائه مي دهند.فيلم هايي چون «هري پاتر» و « ديويد کاپرفيلد» مخاطبان نوجوان و بزرگسال خود را به سمت سحر و شعبده و افسانه پيش مي برندو اثاري چون «دراكولا» باحاكم كردن وحشت و نااميدي بر مخاطبان انها را قسي و سنگدل مي كنند و در مجموع روح انسان ها را به سياهي وتباهي مي كشانند.