سالها گذشت و روزی پس از استراحت قیلوله (خواب پیش از ظهر) كه آماده نماز می شدند انقلاب حال عجیبی را در ایشان مشاهده كردم.
وقتی كه علّت را جویا شدم از پاسخ طفره رفتند و سرانجام در اثر اصرار من فرمودند: من هفت ماه دیگر بیشتر مهمان شما نیستم و در فلان ماه و در فلان روز خواهم رفت! از شنیدن این حرف دلهره عجیبی پیدا كردم و یادآوری سخن آن مرحوم درباره آن دو مرجع عالی قدر بیشتر ناراحتم كرد.
هنگامی كه پریشان احوالی مرا دیدند به دلداری من پرداختند و گفتند: مرگ و زندگی همه در دست خداست و در برابر این پرسش كه شما این مطالب را از كجا می گویید؟ فرمودند:
مرحوم آیت الله آقا میرزا احمد اهری (ره) از دوستان صمیمی من بود و من پس از رحلت ایشان سالها تكفّل هزینه خانواده آن مرحوم را بر عهده داشتم و به خاطر این خدمت، روح آن مرحوم با من مأنوس شده و گاهی در خواب مطالبی را با من در میان می گذارد كه بعدها عیناً اتّفاق می افتاد و این سه مطلبی را كه با شما در میان گذاشتم از همان مطالب بود!».
فرزند ارشد ایشان می نویسد: «بارها شاهد بودم كه پدر بزرگوارم به هنگام نماز آیه: «غَیْرِ المَغضوبِ عَلَیْهِمْ وَلاالَضّالینْ» را به طرز خاصّی ادا می كنند.