و بقوتک التی قهرت بها کل شیء
و از تو درخواست می کنم به توانائیت که به آن بر همه چیز چیره شدی.
قدرت و توانایی حق که عین ذات مبارک اوست، بی نهایت و بی انتهاست.
همه قدرت ها و توانایی ها در جنب قدرت او هیچ و پوچند.
با قدرت او نباید به طور مستقل از قدرتی و قدرتمندی سخن گفت، همه قدرت ها شعاعی سوسو زنان از قدرت حضرت اوست: لاحول و لا قوة الا بالله.
در سطور گذشته کلمه کل شی ء به صورت مبهم بررسی شد، و سخن به این نتیجه رسید که کل شی ء یعنی تمام مخلوقات و آفریده هایی که به اراده حضرت او به وجود آمده اند، و شماره آنها، و چگونگی کمیت و کیفیت بسیاری از آنها را کسی نمی داند و تا قیامت نخواهد دانست، همه مسخر و فرمانبردارند، و در برابر فرامین حکیمانه ات سر تواضع بر خاک ذلت دارند، و همیشه و همه جا برای فرمانبرداریت آماده و حاضرند، و روح سرپیچی، و حالت عصیان در احدی از آنها نسبت به دستوراتت وجود ندارد.
موجوداتی که بی استثناء مقهور و مغلوب قدرت بی نهایت تواند، همه وجودشان عین خضوع و محض ذلت است.
در فرازی از یک دعای عارفانه و عاشقانه که از قلب ملکوتی معصومی آگاه، و موحدی بینا بر زبانش جاری شده می خوانیم:
یقینا تو، آری تو خدایی هستی که به قدرت و توانائیت همه چیز را ذلیل خود کردی، و گردن همه چیز پیش قدرتت، افتاده و خاضع است، آنچه بخواهی نسبت به همه چیز انجام می دهی، و به آنچه اراده فرمائی در مملکت وجود تصرف می کنی، تویی ذات مقدسی که همه چیز را آفریدی، و کار همه چیز به دست قدرت توست، تو مولای همه چیزی، و همه چیز مغلوب قهاریت و مسخر سخاریت توست، معبودی جز تو نیست، تو عزیز و کریمی.
آری رحمتی که همه چیز را فراگرفته، و قدرت بی نهایتی که بر همه چیز غالب و چیره است، و وجود مبارکی که همه چیز در برابر قدرتش خاضع و ذلیل است، برای او بسیار بسیار آسان است که دعای بنده اش را که با گریه و زاری و فروتنی و با خلوص و خاکساری، و در حالت تضرع و اشک باری، آن هم در شبی چون شب جمعه انجام می گیرد مستجاب کند، و برای او فوق العاده سهل است که لشگر آسمان و زمین خود را برای رساندن عبد دعاخوان به مقاصد دنیوی و اخرویش به کار گیرد.
کسی که در حال انکسار خدا را به رحمت و قدرتش می خواند، و رحمتی و قدرتی جز رحمت و قدت او نمی داند و نمی بیند آیا ممکن است دعایش به هدف اجابت نرسد؟
هرگز! موجود ضعیف و ناتوان است، که نمی تواند حاجت حاجتمند را روا کند، و دعای دعا خوان را به اجابت برساند، و خواسته خواهنده را پاسخ گوید، ذات غنی و رحمت واسعه و قدرت بی نهایت، که همه چیز در قبضه قدرت اوست بر وفق مصلحت عبد و حکمت خود دعا را مستجاب می کند، و خواسته خواهان را عطا می فرماید.
در دعای سیزدهم صحیفه سجادیه آمده: آفریده ها را به نیازمندی نسبت داده ای، و آنان هم بی چون و چرا نیازمند به تو هستند، پس کسی که ترمیم خلا وشکاف زندگیش را از تو بخواهد، و تغییر تهی دستی و فقرش را از تو درخواست کند، یقینا حاجتش را از جایگاه اصلی اش خواسته و به دنبال مطلبش از راه صحیح و درستش آمده، و کسی که برای حاجتش به یکی از آفریده های تو رو کند، یا او را به جای تو وسیله رسیدن به نیازش قرار دهد، قطعا خود را در معرض محرومیت قرار داده، و سزاوار از دست رفتن احسان تو شده.
با اشتیاق و شوق آهنگ تو کردم، و از باب اطمینان به تو، امیدم را به جانب حضرتت آوردم، و دانستم آنچه را از تو می خواهم هر چند زیاد باشد در کنار دارائیت اندک است. و چیزهای با ارزشی که بخشش را از تو درخواست می کنم، در جنب توانائیت کوچک و بی مقدار است، و دایره کرم و بزرگواریت با تقاضای هیچ کس تنگ نمی شود، و دست بخشندگیت از هر دستی برتر است.
ممکنات که روزگاری عدم محض بودند، و وجودی نداشتند تا قابل ذکر باشند، با اراده و رحمت و قدرت حق وجود یافتند و تداوم وجودشان بر اثر عنایت و نظر حق و رحمت و قدرت اوست، و هیچ استقلالی در هیچ زمینه ای از خود ندارند، و مهر فقر ذاتی و خضوع و ذلت ماهیتی و حیثیتی بر پیشانی حیات آنان خورده، و همیشه خاکسار و ذلیل و خاضع و خوار در جنب قدرت ازلی و ابدی او هستند.
سزاوار و شایسته انسان نیست که در برابر قدرت بی نهایت او از خود قدرتی نشان دهد، و کوس منیت بزند و بر طبل تکبر بکوبد، و با خضوع ذاتی، و ذلت هویتی، و با این کوچکی جثه که جز مقداری خاک چیزی نیست، و با این محدودیت روحی که جز یک نفخه و دم واقعیتی نیست، و با این محدودیت عقل که از پی بردن به حقیقت یک ذره ناچیز، عاجز و ناتوان است در برابر قدرت مولا و خالق و مدبر و پروردگارش که همه چیز خود را از شعاع رحمت او دارد عرض و اندام کند، که عرض و اندامش عامل سقوط، و ورشکستگی و افتضاح و آبروریزی، و سبب محرومیت از رحمت و گرفتار شدن به چنگال عقوبت، و دچار آمدن به عذاب است.





پاسخ با نقل قول