شهوت، سمّ کشنده
روایات ما هم همینطور است. توجه کنید من گفتم همه این روایات را به عنوان نمونه مطرح میکنم. در روایت دارد: «الْهَوَى أَسُّ الْمِحَن» اصلاً هوا پایه بدبختیها است، تعبیر به هوا میکنیم، یعنی همان خواستههای نفسانی. یا در روایت دیگر دارد: «آفة العقل الهوى» . روایتی از علی(علیهالسلام) است که فرمود: «أهلک الشیء الهواء» نابود کنندهترین چیز عبارت است از هوا. انسان را نابود میکند.
یا فرض کنید در باب شهوت که میرویم در آنجا دارد: «الشهوات سموم قاتلات» شهوات سَمهایی کشنده هستند، عجب! در روایت دیگری دارد: «الشَّهَوَاتُ مَصَایِدُ الشَّیْطَانِ» یکی از دامهای شیطان، شهوت است. در روایتی دارد: «عبد الشهوة أذل من عبد الرق» کسی که بنده شهوت شده است، خوارتر است از آن کسی که بنده شخصی شده است. یا این تعبیر که دارد: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِیرٌ لَا یَنْفَکُّ أَسْرُهُ» تعبیر عجیبی است. کسی که بنده شخصی شده است، ممکن است روزی آزاد شود، مثلاً کسی بیاید او را بخرد و آزادش کند. فرض کنید کسی میخواهد کفّاره بدهد، گفتند یک بنده آزاد کن، بیاید او را بخرد و آزادش کند یا خود این مالک دلش میخواهد آزادش کند، احتمالش هم خیلی قوی است، اما کسی که اسیر شهوتِ خود شده است مگر به این زودی میشود آزاد شود؟ اصلاً و ابداً؛ گویا حبس ابد است. اسیر شهوت، اسیر ابدی است. روایت از علی(علیهالسلام) بود که فرمود: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِیرٌ لَا یَنْفَکُّ أَسْرُهُ».
چون من بحث کلّی را مطرح کردم، وارد مسأله شهوت و هوای نفس شدم. لذا وقتی به حسب ظاهر انسان وارد بحث تربیت میشود اوّلین مرحله ضبطِ خیال است که گفتیم راههای آن چیست. بعد میرویم سراغ شهوت یا غضب. انسان باید اینها را در خودش کنترل کند. کسی که میخواهد برای دیگری مربّی شود، اگر بنا شود خودش به اسارت رفته باشد، آیا میتواند اسیری را آزاد کند؟ به قول ما طلبهها که اصلاً نمیشود. حالا نمیخواهم سراغ تنزیل کردن و از این قیاسها بروم. بنده نمیتواند بنده دیگری را آزاد کند. آیا تو که اسیر شهوت خود هستی میتوانی بیایی مربّی شوی و دیگری را تربیت کنی؟ آیا میتوانی او را از اسارت بیرون بکشی؟