وهابیون که اصول عقایدشان را از شیخ الاسلام ( ! ) ابن تیمیه فرا می گیرند ، قائل به تجسیم خداوند متعال می باشند . ابن تیمیه در الفتاوى الكبرى ج 5 ص 192 می نویسد :


" فما ثبت بالكتاب والسنة وأجمع علیه سلف الأمة هو حق وإذا لزم من ذلك أن یكون هو الذی یعنیه بعض المتكلمین بلفظ الجسم فلازم الحق حق ."


(پس آنچه که در کتاب و سنت ثابت شده و اجماع پیشینیان بر آن است حق است ، حتی اگر از این مساله لازم بیاید که خدا را همانی بدانیم که بعضی متکلمان آن را جسم نامیده اند ، زیرا لازمه ی حق حق است ! )


هر کس که به کتب اعتقادات وهابیون نگاهی اجمالی کند ، عقیده به تجسیم را در آن به طور آشکار خواهد دید. اما عجیب تر از این اعتقادشان ، نسبتی است که به شیعه می دهند و شیعیان را مجسِّمه (قائلین به تجسیم) معرفی می کنند !!

دقیقا شبیه آن داستانی که یک دزد ، از خانه ای دزدی کرد و بعد از مطلع شدن صاحبخانه ، از خانه فرار کرد و برای گول زدن مردم ، در همان حال فرار داد می زد : آی دزد ! دزد را بگیرید !!

در ردّ این ادعا می گوئیم :


تنها در کتاب " الاصول من الکافی " در رد عقیده تجسیم روایات فراوانی آمده است و اهل بیت علیهم السلام همواره شیعیان خود را از این عقیده یهودی الاصل دور می ساختند .


بابهای مختلفی در اصول کافی وجود دارد همانند بابهای ذیل :

باب فی ابطال الرؤیة


باب النهی عن الصفة بغیر ما وصف به نفسه تعالى