فرض کنید اگر در دنیای کنونی ما یک جایزه بسیار بزرگ به نام ما در بیاید و یا یک موقعیت بزرگ تجاری برایمان فراهم گردد و یا یک سرمایه هنگفت از مسیری حلال به دست ما بیاید، با پول آن چه میکنیم؟ بهانه هم که داریم. خودم به دست آوردهام و از راه حلال فراهم کردهام. اما ببینیم امام چه میکند. ابونیزر میگوید:
«امام به سرعت از چاه بیرون آمد و فرمود: خدا را گواه میگیرم که این چشمه آب، صدقه است. کاغذ و قلم برایم بیاور. من به سرعت کاغذ و قلم آوردم. امام در آن کاغذ اینطور نوشت: به نام خداوند بخشنده مهربان. این چیزی است که بنده خدا علی امیرمؤمنان صدقه داده است. این دو زمین را برای فقرای مدینه و در راه ماندگان صدقه نمود تا بدین وسیله در روز قیامت چهره خود را از آتش دوزخ مصون دارد.» (معجم البلدان، ج 4، ص 176)
درست شنیدید. آن آقایی که تنها یک لحظه از جهاد و رشادتش برای بهشتی شدن همه ما کافی است، خود را ایمن از آتش جهنم نمیداند. آن آقایی که تنها یک رکعت از عبادتش هر انسانی را بر بلندای بهشت مینشاند، اموالش را سپر آتش دوزخ میکند. آن آقایی که خود و فرزندان گرانقدرش سرور بهشتیانند، توشه آخرت خود را با وقف در راه خدا پر میکند. حالا اگر علی اینگونه است ما باید چگونه باشیم؟
باید گفت که در جایی که والاترین انسانها خود را از آتش دوزخ مصون نمیدانند واهمه ما باید دو چندان باشد. آیا اگر راهنمای مسیر خوشبختی چنین از خطرات مسیر زندگی بگوید و زبانههای آتش دوزخ را همیشه و در همه حال در کمین ما بداند نباید بیش از گذشته به فکر تجهیز توشه آخرت افتاد؟ نباید بیش از گذشته در اندیشه فراهم آوردن پوششی ضد حریق بود که ما را در برابر شعلههای خانمان سوز جهنم در امان بدارد؟
از شعلههای بخاری به کجا که نرفتیم. اما بد نیست گاهی واهمهای مبارک در دلهایمان ایجاد کنیم تا شاید سرعت، شتاب و توانمان را در مسیر خوشبختی بیافزاییم.
آتش، نعمت است. آن را به عذاب و نقمت تبدیلش نکنیم.