
- آزادي انديشه در نهج البلاغه
-
انديشه
عنصر انديشه در نهج البلاغه از ارزش و منزلتي خاص برخوردار است. علي ـ عليه السّلام ـ عالي ترين انساني بود كه از جايگاه ارزشمند انديشه حراست مي كرد. هر كسي كه از او سؤال مي كرد و طالب انديشه اي راهگشا بود دريغ نمي كرد و بهترين و عالي ترين و زلال ترين افكار و انديشه را به طالب آن بدون كمترين دريغ ارائه مي كرد و هم خود نيز اگر كسي درصدد ارائه مشورت بود پذيرا بود. مشاوره به خلفاي سه گانه مخصوصاً مشاوره دادن به خليفه دوم در خصوص حضور او در جنگ[6] كه جزء بهترين و عالي ترين مشاوره هاي نظامي به شمار مي آيد و همچنين طرح مكرر سلوني قبل اَن تفقدوني... حكايت از اعلام آمادگي جهت ارائه انديشه ناب و هدايتگر امام به جامعه و حكومت است.[7] و از طرفي با بيان اينكه گمان مي كنيد اگر حقي به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد... پس از گفتن حق يا مشورت در عدالت خودداري نكنيد.[8] آمادگي خود را براي پذيرش انديشه مفيد ديگران اعلام مي كند. و حكومت را بستري مناسب براي طرح و ارائه برنامه هاي مفيد و سازنده قرار مي دهد و از همگان براي مشورت دهي به حكومت دعوت مي كند. يعني اگر كسي داراي انديشه مؤثر و سازنده براي تحقق عدالت اجتماعي مي باشد حكومت و رهبري حكومت پذيراي آن است.
ارزش دانشمندان
جايگاه دانش و دانشمند از مباحث مورد توجه در نهج البلاغه است. از آنجايي كه نهج البلاغه خود اقيانوسي از علوم و دانش است، توجه به دانش و دانشمند را مورد تأكيد دارد. كسي كه مدعي است: «سوكند بخدا اگر بخواهم مي توانم هر كدام شما را از آغاز تا پايان كارش و از تمام شئون زندگي آگاه سازم.»[9] قطعاً علم و دانش و دانشمند را بسيار محترم مي شمرد. علي ـ عليه السّلام ـ در نامه اي به فرماندار مكه مي فرمايد: «با دانشمندان به گفتگو بپرداز.[10] و در عبارت ديگر مي فرمايد: «يستدل علي ادبار الدول اربعه: تضييع الاصول و التمسك بالفروع و تأخير الافاضل و تقديم الاراذل. يعني يكي از عوامل سقوط و برگشت دولتها بي توجهي و انزواي دانشمندان است يعني حكومتي داراي رشد و بالندگي است كه صاحبان دانش آن داراي اعتبار و ارزش باشند و در جامعه در صدر باشند در اين صورت حكومت موفق و كارآمد خواهد بود. لذا در توصيه اي به يكي از فرمانداران توجه و همنشيني و گفتگو و بهره گيري از دانشمندان را يادآور مي شود. رهبري كه اهل خرد و دانش است اهل منطق و استدلال است اهل علم و دانش است هرگز از رشد و حضور دانشمندان وحشت نمي كند و سعي مي كند فضاي حاكم بر جامعه را دانش و منطق و استدلال قرار دهد چرا كه چنين رهبري موفقيت خود و جامعه خود را در حاكميّت علم و دانش مي داند: علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: پس به سخن من گوش فرا دهيد و منطق مرا در يابيد.[11] يعني پايه هاي سخن و حكومت علي ـ عليه السّلام ـ بر مبناي دانش منطق و استدلال است و در مقابل از هر نوع رفتار تصنعي و حيله و نيرنگ رنج مي برد چرا كه در جامعه اي كه حاكم آن خواستار حيله و نيرنگ باشد جز پنهان شدن حق و ظهور باطل ثمره اي نخواهد داشت. علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: در زمانه اي زندگي مي كنيم.كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را زيركي مي پندارند و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند[12] يكي از راهاي ثبات حكومت جائران رواج جهل و ناداني در بين مردم و برخورد با افراد عالم و دانشمند بوده است. حكومت معاويه مبتني بر اين معيار پايدار بود ولي حكومت علي ـ عليه السّلام ـ برخلاف اين شيوه يعني احيا و رشد خود را رواج دانش و توجه و احترام به دانشمندان مي دانست.
-
کاربر مقابل پست محمد حسین عزیز را پسندیده است:
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن