با اين توضيحات، چاره اى نداريم جز آنكه به اين محققين كه كار خود را «ساده» كرده (1)
و با سخنى سخيف، ساختمانى عظيم بنا مى كنند بگوئيم، يكبار ديگر بايد در اين باره يعنى : «ترسيم سير تدريجى نفوذ تشيع در ايران و عوامل مربوط به آن»تأمل كنند!
... اين افراد با مطرح كردن زمينه هاى فرهنگى مردم ايران در قرن اول هجرى و نيز
بيان انگيزه هاى قومى و ملى، مسئله نفوذ تشيع در ايران را تحليل و توجيه مى كنند.
در عين حال، بسيارى از مسائل جزئى كه تأثير كلى در نفوذ تشيع داشته و چنين تأثيرى در قرون بعد صورت گرفته، غافل مانده اند. براى يك« تحقيق روشن»، مى بايست تاريخ دقيق نفوذ تشيع در شهرها و مناطق مختلف، ذكر شود و تا آنجا كه امكان دارد، مسائل خاص هر يك از آن دوره ها، مورد بحث قرار گيرد.
البته مسائل عمده فرهنگى يك ملت نيز در مجموع، قابل توجه بوده و طبيعى است كه به هر حال ملتى كه قرنها با« فرهنگ خاصى» خو گرفته تا مدتها نتواند از آن دل بكند. مدت دوام آن، بستگى به نقش فرهنگ جديد بر جامعه و برخورد آن با فرهنگ پيشين دارد اين برخورد از طرف اسلام محكم بود در عين حال، برگزارى بعضى از جشنهاى جاهلى ايران نشانگر بقاى «آثار فرهنگى »گذشته محسوب مى شد. در قرون اوليه اين جشنها، هم در ميان مسلمانان ايرانى «سنى» و هم كسانى كه گرايشات «شيعى» داشتند، وجود داشت. علاوه بر اين در بين عربها نيز مشهود بود، بطوريكه بنى اميه داستان رستم و سهراب را زنده كردند (2) و يا ديگر خلفاى اموى و عباسى، مراسم عيد نوروز، جشن مهرگان و آداب و رسوم ايرانى را برگزار كرده و از بسيارى از رسوم ساسانى استقبال نمودند (3) .
توجه به اين مسائل فرهنگى در يك وجه كلى، مى تواند خطوطى را در سراسر تاريخ ايران ترسيم كند. بطوريكه تا اندازه اى بعنوان يك «محور» براى ارزيابى «تحولات فكرى و فرهنگى »مى تواند مورد توجه قرار گيرد. اما معمولا مى بايست در اين باره دقت زيادى به عمل آيد و تأثير اين مسائل بطور دقيق روشن گردد، نه اينكه تحت عناوين كلى و يا به جهت حضور سطحى آنها در ظواهر، نتايج گسترده گرفته شود.
تعليقات:
.1 ر. ك. براى نمونه: روند نهضتهاى ملى و اسلامى در ايران اثر انصافپور.
.2 رازى، نقص ص .67
.3 رك جعفريان، تحقيقى كوتاه پيرامون رابطه تشيع و ايران ص 66، .67
تاريخ تشيع در ايران ص 11
رسول جعفريان