پرسش ساده ای که باید از دستگاه دیپلماسی دولت آقای احمدی نژاد پرسید آن است که چرا یک نظام پادشاهی مرتجع مثل عربستان که مردم اش تاکنون حتی رنگ صندوق رأی را ندیده اند باید قادر باشد یک موج سنگین از انقلاب های دموکراتیک را به ابزاری برای پیشبرد دیپلماسی منطقه ای خود تبدیل کند اما کشور ما با یک نظام جمهوری و با سابقه یکصد ساله از مشروطیت، پارلمانتاریسم و نظام انتخاباتی، نه تنها دستش خالی باشد که حتی در مظان اتهام حمایت از استبداد و دیکتاتوری قرار گیرد؟!
البته که این همه ی ماجرا نیست. به یمن دیپلماسی منفعلانه ایران و در حالی که سایه تحریم نفت و حتی جنگ بر منطقه گسترانده شده، اکنون همه توجهات معطوف به رژیم عربستان است تا آل سعود با افزایش تولید نفت خود مانع از ایجاد شوک نفتی پس از تحریم نفت ایران شود. برای سعودی ها دوره فترت به سر آمده، رژیمی که تا چند ماه پیش در آستانه سقوط توسط یک قیام ضد استبدادی قرار داشت اکنون به محور یک ائتلاف منطقه ای و جهانی برای به زانو درآوردن ایران و سوریه تبدیل شده است. چنین چابکی و پویایی دیپلماتیکی برای رژیمی که هنوز به شیوه ای متعلق به «عصر آهن» اداره می شود، تنها در غفلت و انفعال دستگاه دیپلماسی ما ممکن گردیده است و بس.
متاسفانه، ایران امروز، در حساس ترین شرایط، در حال تحمل لطمات و هزینه های سنگین و خرد کننده ی ناشی از سوئ مدیریت گسترده و عمیق است. ناکار آمدی، در همه بخش ها، به یک دغدغه جدی و عینی برای نخبگان و مسوولان عالی رتبه کشور تبدیل شده است. نا کارآمدی در دیپلماسی نیز، ایران را از دستیابی به منافع ملی شایسته اش، دور ساخته است.
ملت شکیبای ایران تا چه هنگام باید در انتظار اقدام جدی و فوری مسوولان علیه روند برنامه ریزی شده ی نا کارآمد سازی نظام جمهوری اسلامی باشد؟!
-پایان-