-
RE: سوره بقره
17- سپس يك مورد را از اين حكم استثناء كرده مىفرمايد: «مگر اين كه داد و ستد نقدى باشد كه (جنس و قيمت را) در ميان خود دست به دست كنيد، در آن صورت گناهى بر شما نيست كه آن را ننويسيد» (إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها).
18- در معامله نقدى گر چه تنظيم سند و نوشتن آن لازم نيست ولى شاهد گرفتن براى آن بهتر است، زيرا جلو اختلافات احتمالى آينده را مىگيرد لذا مىفرمايد: «هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد» (وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ).
19- در آخرين حكمى كه در اين آيه ذكر شده مىفرمايد: «هيچ گاه نبايد نويسنده سند و شهود (به خاطر اداى حق و عدالت) مورد ضرر و آزار قرار گيرند» (وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ).
«كه اگر چنين كنيد از فرمان خدا خارج شديد» (فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ).
و در پايان آيه، بعد از ذكر آن همه احكام، مردم را دعوت به تقوا و پرهيزكارى و امتثال اوامر خداوند مىكند (وَ اتَّقُوا اللَّهَ).
و سپس ياد آورى مىنمايد كه «خداوند آنچه مورد نياز شما در زندگى مادى و معنوى است به شما تعليم مىدهد» (وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ).
قرار گرفتن دو جمله فوق در كنار يكديگر اين مفهوم را مىرساند كه تقوا و پرهيزگارى و خدا پرستى اثر عميقى در آگاهى و
روشن بينى و فزونى علم و دانش دارد.
«و او از همه مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خير و صلاح آنهاست براى آنها مقرر مىدارد» (وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ).
-
RE: سوره بقره
(آيه 283)- تكميلى بر بحث گذشته. اين آيه در حقيقت با ذكر چند حكم ديگر در رابطه با مسأله تنظيم اسناد تجارى مكمل آيه قبل است، و آنها عبارتند از:
1- «هر گاه در سفر بوديد و نويسندهاى نيافتيد (تا اسناد معامله را براى شما تنظيم كند و قرار داد را بنويسد) گروگان بگيريد» (وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ).
البته در وطن نيز اگر دسترسى به تنظيمكننده سند نباشد اكتفا كردن به گروگان مانعى ندارد.
2- گروگان حتما بايد قبض شود و در اختيار طلبكار قرار گيرد تا اثر اطمينانبخشى را داشته باشد، لذا مىفرمايد: فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ گروگان گرفته شده.
3- سپس به عنوان يك استثناء در احكام فوق مىفرمايد: «اگر بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر اطمينان داشته باشد (مىتواند بدون نوشتن سند و رهن با او معامله كند و امانت خويش را به او بسپارد) در اين صورت كسى كه امين شمرده شده است بايد امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد و از خدايى كه پروردگار اوست بپرهيزد» (فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ).
قابل توجه اين كه در اينجا طلب طلبكار به عنوان يك امانت، ذكر شده كه خيانت در آن، گناه بزرگى است.
4- سپس همه مردم را مخاطب ساخته و يك دستور جامع در زمينه شهادت بيان مىكند و مىفرمايد: «شهادت را كتمان نكنيد و هر كس آن را كتمان كند قلبش گناهكار است» (وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ).
بنابراين كسانى كه از حقوق ديگران آگاهند موظفند به هنگام دعوت براى اداى شهادت آن را كتمان نكنند.
و از آنجا كه كتمان شهادت و خوددارى از اظهار آن، به وسيله دل و روح انجام مىشود آن را به عنوان يك گناه قلبى معرفى كرده و مىگويد: «كسى كه چنين كند قلب او گناهكار است» و باز در پايان آيه براى تأكيد و توجه بيشتر نسبت به حفظ امانت و اداى حقوق يكديگر و عدم كتمان شهادت هشدار داده مىفرمايد:
«خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهيد داناست» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ).
ممكن است مردم ندانند چه كسى قادر به اداى شهادت است و چه كسى نيست، و نيز ممكن است مردم ندانند در آن جا كه اسناد و گروگانى وجود ندارد، چه كسى طلبكار و چه كسى بدهكار است، ولى خداوند همه اينها را مىداند و هر كس را طبق اعمالش جزا مىدهد.
-
RE: سوره بقره
(آيه 284)- همه چيز از آن اوست! اين آيه در حقيقت آنچه را كه در جمله آخر آيه قبل آمد تكميل مىكند مىگويد: «آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و (به همين دليل) اگر آنچه را در دل داريد آشكار سازيد يا پنهان كنيد خداوند شما را مطابق آن محاسبه مىكند» (لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ).
«سپس هر كس را كه بخواهد (و شايسته بداند) مىبخشد و هر كس را بخواهد (و مستحق ببيند) مجازات مىكند» (فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ).
يعنى تصور نكنيد اعمالى همچون كتمان شهادت و گناهان قلبى ديگر بر او مخفى مىماند كسى كه حاكم بر جهان هستى و زمين و آسمان است، هيچ چيز بر او مخفى نخواهد بود.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند بر هر چيز قادر است» (وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
هم آگاهى دارد نسبت به همه چيز اين جهان و هم قادر است لياقتها و شايستگيها را مشخص كند و هم متخلفان را كيفر دهد.
-
RE: سوره بقره
(آيه 285)
شأن نزول:
هنگامى كه آيه سابق نازل شد كه اگر چيزى در دل پنهان داريد يا آشكار كنيد خداوند حساب آن را مىرسد، گروهى از اصحاب ترسان شدند (و مىگفتند: هيچ كس از ما خالى از وسوسههاى باطنى و خطورات قلبى نيست و همين معنى را خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عرض كردند). آيه نازل شد و راه و رسم ايمان و تضرع به درگاه خداوند و اطاعت و تسليم را به آنان آموخت.
تفسير:
راه و رسم ايمان- سوره بقره با بيان بخشى از معارف و اعتقادات حق آغاز شد و با همين معنى كه در اين آيه و آيه بعد مىباشد نيز پايان مىيابد و به اين ترتيب آغاز و پايان آن هماهنگ است.
به هر حال قرآن مىفرمايد: «پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به آنچه از طرف پروردگارش نازل شده است ايمان آورده» (آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ).
و اين امتيازات انبياى الهى است كه عموما به مرام و مكتب خويش ايمان قاطع داشته و هيچ گونه تزلزلى در اعتقاد خود نداشتهاند، قبل از همه خودشان مؤمن بودند، و بيش از همه استقامت و پايمردى داشتند.
سپس مىافزايد: «مؤمنان نيز به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگان وى همگى ايمان آوردهاند (و مىگويند) ما در ميان پيامبران او هيچ گونه فرقى نمىگذاريم» و به همگى ايمان داريم (وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ).
سپس مىافزايد كه مؤمنان علاوه بر اين ايمان راسخ و جامع، در مقام عمل نيز «گفتند: ما شنيديم (و فهميديم) و اطاعت كرديم پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داريم) و بازگشت (همه ما) به سوى توست» (وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ).
به اين ترتيب ايمان به مبدء و معاد و رسولان الهى با التزام عملى به تمام دستورات الهى همراه و هماهنگ مىگردد.
-
RE: سوره بقره
(آيه 286)- اين آيه مىگويد: «خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانائيش تكليف نمىكند» (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها).
تمام احكام با همين آيه تفسير و تقييد مىگردد، و به مواردى كه تحت قدرت انسان است اختصاص مىيابد.
سپس مىافزايد: «هر كار (نيكى) انجام دهد براى خود انجام داده و هر كار (بدى) كند به زيان خود كرده است» (لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ).
آيه فوق با اين بيان مردم را به مسؤوليت خود و عواقب كار خويش متوجه مىسازد و بر افسانه جبر و اقبال و طالع و موهومات ديگر از اين قبيل خط بطلان مىكشد.
و به دنبال اين دو اصل اساسى (تكليف به مقدار قدرت است و هر كس مسؤول اعمال خويش است) از زبان مؤمنان هفت درخواست از درگاه پروردگار بيان مىكند كه در واقع آموزشى است براى همگان كه چه بگويند و چه بخواهند نخست مىگويد: «پروردگارا! اگر ما فراموش كرديم يا خطا نموديم ما را مؤاخذه مكن» (رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا).
بنابراين فراموشكاريهايى كه زاييده سهلانگارى است قابل مجازات است.
آنها چون مىدانند مسؤول اعمال خويشند لذا با تضرعى مخصوص، خدا را به عنوان «رب» و كسى كه لطف خاصى در پرورش آنان دارد مىخوانند و مىگويند:
زندگى به هر حال خالى از فراموشى و خطا و اشتباه نيست ما مىكوشيم به سراغ گناه عمدى نرويم، اما خطاها و لغزشها را تو بر ما ببخش! سپس به بيان دومين درخواست آنان پرداخته مىگويد: «پروردگارا! بار سنگين بر دوش ما قرار مده آن چنانكه بر كسانى كه پيش از ما بودند (به كيفر گناهان و طغيانشان) قرار دادى» (رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا).
در سومين درخواست مىگويند: «پروردگارا! مجازاتهايى كه طاقت تحمل آن را نداريم براى ما مقرر مدار» (رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ).
اين جمله ممكن است اشاره به آزمايشهاى طاقت فرسا يا مجازاتهاى سنگين دنيا و آخرت و يا هر دو باشد.
و در چهارمين و پنجمين و ششمين تقاضا مىگويند: «ما را ببخش و گناهان ما را بپوشان و مشمول رحمت خود قرار ده» (وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا).
و بالأخره در هفتمين و آخرين درخواست مىگويند: «تو مولى و سرپرست مائى، پس ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان» (أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).
و به اين ترتيب تقاضاهاى آنان شامل دنيا و آخرت و پيروزيهاى فردى و اجتماعى و عفو و بخشش و رحمت الهى مىگردد، و اين تقاضايى است بسيار جامع.
پايان سوره بقره