-
RE: سوره بقره
(آيه 259)- در اين آيه سرگذشت يكى ديگر از انبياء پيشين بيان شده، كه مشتمل بر شواهد زندهاى بر مسائل معاد است.
آيه اشاره به سرگذشت كسى مىكند كه در اثناى سفر خود در حالى كه بر مركبى سوار بود و مقدارى آشاميدنى و خوراكى همراه داشت از كنار يك آبادى گذشت در حالى كه به شكل وحشتناكى در هم ريخته و ويران شده بود و اجساد و استخوانهاى پوسيده ساكنان آن به چشم مىخورد هنگامى كه اين منظره وحشتزا را ديد گفت چگونه خداوند اين مردگان را زنده مىكند؟ شرح بيشتر اين ماجرا را از زبان قرآن بشنويم.
مىفرمايد: «يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى عبور مىكرد در حالى كه ديوارهاى آن به روى سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن در هر سو پراكنده بود، او از روى تعجب با خود) گفت: چگونه خدا اينها را بعد از مرگ زنده مىكند»! (أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها).
در ادامه مىفرمايد: «خداوند او را يكصد سال ميراند، سپس او را زنده كرد و به او گفت: چقدر درنگ كردى؟ گفت: يك روز يا قسمتى از يك روز، فرمود (نه) بلكه يكصد سال درنگ كردى» (فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ).
سپس براى اين كه آن پيامبر، اطمينان بيشترى به اين مسأله پيدا كند، به او دستور داده شد كه به غذا و نوشيدنى و همچنين مركب سواريش كه همراه داشته، نگاهى بيفكند كه اولى كاملا سالم مانده بود و دومى به كلى متلاشى شده بود، تا هم گذشت زمان را مشاهده كند، و هم قدرت خدا را بر نگهدارى هر چه اراده داشته باشد، مىفرمايد: به او گفته شد «پس حالا نگاه كن به غذا و نوشيدنيت (كه همراه داشتى ببين كه با گذشت سالها) هيچ گونه تغيير نيافته» (فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ).
بنابراين، خدايى كه مىتواند غذا و نوشيدنى تو را كه قاعدتا بايد زود فاسد گردد، به حال اول نگهدارد، زنده كردن مردگان براى او مشكل نيست، زيرا ادامه حيات چنين غذاى فاسد شدنى كه عمر آن معمولا بسيار كوتاه است، در اين مدت طولانى سادهتر از زنده كردن مردگان نيست.
سپس مىافزايد: «ولى نگاه به الاغ خود كن (كه چگونه از هم متلاشى شده براى اين كه اطمينان به زندگى پس از مرگ پيدا كنى) و تو را نشانهاى براى مردم قرار دهيم» آن را زنده مىسازيم (وَ انْظُرْ إِلى حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ).
به هر حال در تكميل همين مسأله مىافزايد: «به استخوانها نگاه كن (كه از مركب سواريت باقى مانده) و ببين چگونه آنها را بر مىداريم و به هم پيوند مىدهيم و گوشت بر آن مىپوشانيم» (وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً).
و در پايان آيه مىفرمايد: «هنگامى كه با مشاهده اين نشانههاى واضح (همه چيز) براى او روشن شد گفت: مىدانم كه خدا بر هر كارى قادر است» (فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
در باره اين كه او كداميك از پيامبران بوده مشهور و معروف اين است كه «عزير» بوده و در حديثى از امام صادق عليه السّلام اين موضوع تأييد شده است.
-
RE: سوره بقره
(آيه 260)- صحنه ديگرى از معاد در اين دنيا! به دنبال داستان عزير در مورد معاد داستان ديگرى از ابراهيم (ع) در اينجا مطرح شده است، و آن اين كه:
روزى ابراهيم (ع) از كنار دريايى مىگذشت مردارى را ديد كه در كنار دريا افتاده، در حالى كه مقدارى از آن داخل آب و مقدارى ديگر در خشكى قرار داشت و پرندگان و حيوانات دريا و خشكى از دو سو آن را طعمه خود قرار دادهاند، اين منظره ابراهيم را به فكر مسألهاى انداخت كه همه مىخواهند چگونگى آن را بدانند و آن كيفيت زنده شدن مردگان پس از مرگ است. چنانكه قرآن مىگويد: «بخاطر بياور، هنگامى را كه ابراهيم (ع) گفت: خدايا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده مىكنى» (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى).
او مىخواست با رؤيت و شهود، ايمان خود را قويتر كند، به همين دليل در ادامه اين سخن، هنگامى كه خداوند «فرمود: آيا ايمان نياوردهاى؟» (قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ).
او در جواب عرض كرد: «آرى، ايمان آوردم ولى مىخواهم قلبم آرامش يابد» (قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي).
در اينجا به ابراهيم دستور داده مىشود كه براى رسيدن به مطلوبش دست به اقدام عجيبى بزند، آن گونه كه قرآن در ادامه اين آيه بيان كرده، مىگويد: «خداوند فرمود: حال كه چنين است چهار نوع از مرغان را انتخاب كن و آنها را (پس از ذبح كردن) قطعه قطعه كن (و در هم بياميز) سپس بر هر كوهى قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان به سرعت به سوى تو مىآيند» (قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُن إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً).
ابراهيم (ع) اين كار را كرد، و آنها را صدا زد، در اين هنگام اجزاى پراكنده هر يك از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آميختند و زندگى را از سر گرفتند و اين موضوع به ابراهيم نشان داد، كه همين صحنه در مقياس بسيار وسيعتر، در رستاخيز انجام خواهد شد.
و در پايان آيه مىفرمايد: اين را ببين «و بدان خداوند توانا و حكيم است» (وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ). هم تمام ذرات بدن مردگان را بخوبى مىشناسد، و هم توانايى بر جمع آنها دارد.
-
RE: سوره بقره
(آيه 261)- آغاز آيات انفاق!
مسأله انفاق يكى از مهمترين مسائلى است كه اسلام روى آن تأكيد دارد و شايد ذكر آيات آن پشت سر آيات مربوط به معاد از اين نظر باشد كه يكى از مهمترين اسباب نجات در قيامت، انفاق و بخشش در راه خداست.
نخست مىفرمايد: «مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند بذرى است كه هفت خوشه بروياند» (مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ). «و در هر خوشهاى يكصد دانه باشد» كه مجموعا از يك دانه هفتصد دانه بر مىخيزد (فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ).
تازه پاداش آنها منحصر به اين نيست، بلكه: «خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى در آنها و انفاق آنها از نظر نيت و اخلاص و كيفيت و كميت ببيند) دو يا چند برابر مىكند» (وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ).
و اين همه پاداش از سوى خدا عجيب نيست «چرا كه او (از نظر رحمت و قدرت) وسيع و از همه چيز آگاه است» (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ).
--انفاق يكى از مهمترين طرق حل مشكل فاصله طبقاتى
با دقت در آيات قرآن مجيد آشكار مىشود كه يكى از اهداف اسلام اين است كه اختلافات غير عادلانهاى كه در اثر بىعدالتيهاى اجتماعى در ميان طبقه غنى و ضعيف پيدا مىشود از بين برود و سطح زندگى كسانى كه نمىتوانند نيازمنديهاى زندگيشان را بدون كمك ديگران رفع كنند بالا بيايد و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسيدن به اين هدف برنامه وسيعى در نظر گرفته است- تحريم ربا خوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالياتهاى اسلامى از قبيل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشويق به انفاق- وقف و قرض الحسنه و كمكهاى مختلف مالى قسمتى از اين برنامه را تشكيل مىدهد، و از همه مهمتر زنده كردن روح ايمان و برادرى انسانى در ميان مسلمانان است.
(آيه 262)- چه انفاقى با ارزش است؟ در آيه قبل اهميت انفاق در راه خدا بطور كلى بيان شد، ولى در اين آيه بعضى از شرايط آن ذكر مىشود، مىفرمايد:
«كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند سپس به دنبال انفاقى كه كردهاند منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند پاداش آنها، نزد پروردگارشان است» (الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
«علاوه بر اين نه ترسى بر آنها است و نه غمگين مىشوند» (وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).
بنابراين كسانى كه در راه خدا بذل مال مىكنند ولى به دنبال آن منت مىگذارند يا كارى كه موجب آزار و رنجش است مىكنند در حقيقت با اين عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بين مىبرند، بلكه مىتوان گفت چنين افراد در بسيارى از موارد بدهكارند نه طلبكار! زيرا آبروى انسان و سرمايههاى روانى و اجتماعى او به مراتب برتر و بالاتر از ثروت و مال است.
جمله «لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» به انفاق كنندگان اطمينان مىدهد كه پاداششان نزد پروردگار محفوظ است تا با اطمينان خاطر در اين راه گام بردارند بلكه تعبير «رَبِّهِمْ» (پروردگارشان) اشاره به اين است كه خداوند آنها را پرورش مىدهد و بر آن مىافزايد.
-
RE: سوره بقره
(آيه 263)- اين آيه در حقيقت تكميلى است نسبت به آيه قبل، در زمينه ترك منت و آزار به هنگام انفاق، مىفرمايد: «گفتار پسنديده (در برابر ارباب حاجت) و عفو و گذشت (از خشونتهاى آنان) از بخششى كه آزارى به دنبال آن باشد بهتر است» (قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً).
اين را نيز بدانيد كه آنچه در راه خدا انفاق مىكنيد در واقع براى نجات خويشتن ذخيره مىنماييد، «و خداوند (از آن) بىنياز و (در برابر خشونت و ناسپاسى شما) بردبار است» (وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ).
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در حديثى گوشهاى از آداب انفاق را روشن ساخته مىفرمايد:
«هنگامى كه حاجتمندى از شما چيزى بخواهد گفتار او را قطع نكنيد تا تمام مقصود خويش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملايمت به او پاسخ بگوييد، يا چيزى كه در قدرت داريد در اختيارش بگذاريد و يا به طرز شايستهاى او را باز گردانيد زيرا ممكن است سؤال كننده «فرشتهاى» باشد كه مأمور آزمايش شما است تا ببيند در برابر نعمتهايى كه خداوند به شما ارزانى داشته چگونه عمل مىكنيد»!
-
RE: سوره بقره
(آيه 264)- دو مثال جالب در باره انگيزههاى انفاق! در اين آيه و آيه بعد، نخست اشاره به اين حقيقت شده كه افراد با ايمان نبايد انفاقهاى خود را به خاطر منت و آزار، باطل و بىاثر سازند، سپس دو مثال جالب براى انفاقهاى آميخته با منت و آزار و رياكارى و خودنمايى و همچنين انفاقهايى كه از ريشه اخلاص و عواطف دينى و انسانى سر چشمه گرفته، بيان مىكند.
مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى).
سپس اين عمل را تشبيه به انفاقهايى كه توأم با رياكارى و خودنمايى است مىكند مىفرمايد: «اين همانند كسى است كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مىكند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارد» (كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ).
و بعد مىافزايد: « (كار او) همچون قطعه سنگ صافى است كه بر آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن افشانده شود) و باران درشت به آن برسد، (و خاكها و بذرها را بشويد) و آن را صاف رها سازد آنها از كارى كه انجام دادهاند چيزى به دست نمىآورند» (فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا).
اين گونه است اعمال رياكارانه و انفاقهاى آميخته با منت و آزار كه از دلهاى سخت و قساوتمند سر چشمه مىگيرد و صاحبانش هيچ بهرهاى از آن نمىبرند و تمام زحماتشان بر باد مىرود.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند گروه كافران را هدايت نمىكند» (وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ).
اشاره به اين كه خداوند توفيق هدايت را از آنها مىگيرد چرا كه با پاى خود، راه كفر و ريا و منت و آزار را پوييدند، و چنين كسانى شايسته هدايت نيستند.
-
RE: سوره بقره
(آيه 265)- در اين آيه مثال زيباى ديگرى براى نقطه مقابل اين گروه بيان مىكند، آنها كسانى هستند كه در راه خدا از روى ايمان و اخلاص، انفاق مىكنند مىفرمايد: «و مثل كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا و استوار كردن (ملكات عالى انسانى) در روح خود انفاق مىكنند، همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت و پى در پى به آن برسد (و به خاطر بلند بودن مكان، از هواى آزاد و نور آفتاب به حد كافى بهره گيرد و آن چنان رشد و نمو كند كه) ميوه خود را دو چندان دهد» (وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ).
سپس مىافزايد: «و اگر باران درشتى بر آن نبارد لا اقل بارانهاى ريز و شبنم بر آن مىبارد» و باز هم ميوه و ثمر مىدهد و شاداب و باطراوت است (فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ).
و در پايان مىفرمايد: «خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).
او مىداند آيا انفاق انگيزه الهى دارد يا رياكارانه است، آميخته با منت و آزار است يا محبت و احترام.
-
RE: سوره بقره
(آيه 266)- يك مثال جالب ديگر! در اين آيه مثال گوياى ديگرى، براى مسأله انفاق آميخته با ريا كارى و منت و آزار و اين كه چگونه اين كارهاى نكوهيده آثار آن را از بين مىبرد بيان شده است، مىفرمايد: «آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انواع انگور داشته باشد كه از زير درختانش نهرها جارى باشد، و براى او در آن باغ از تمام انواع ميوهها موجود باشد، و در حالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (خرد سال و) ضعيف دارد، ناگهان در اين هنگام گردبادى شديد كه در آن آتش سوزانى است به آن برخورد كند و شعلهور گردد و بسوزد» (أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ).
آرى، زحمت فراوانى كشيدهاند، و در آن روز كه نياز به نتيجه آن دارند، همه را خاكستر مىبينند چرا كه گردباد آتشبار ريا و منت و آزار آن را سوزانده است.
و در پايان آيه به دنبال اين مثال بليغ و گويا، مىفرمايد: «اين گونه خداوند آيات خود را براى شما بيان مىكند، شايد بينديشيد» و راه حق را از باطل تشخيص دهيد (كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ).
آرى! سر چشمه بدبختيهاى انسان مخصوصا كارهاى ابلهانهاى همچون منت گذاردن و ريا كه سودش ناچيز و زيانش سريع و عظيم است ترك انديشه و تفكر است، و خداوند همگان را به انديشه و تفكر دعوت مىكند.
-
RE: سوره بقره
(آيه 267)
شأن نزول:
از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه در باره جمعى نازل شد كه ثروتهايى از طريق رباخوارى در زمان جاهليت جمع آورى كرده بودند و از آن در راه خدا انفاق مىكردند، خداوند آنها را از اين كار نهى كرد، و دستور داد از اموال پاك و حلال در راه خدا انفاق كنند.
تفسير:
از چه اموالى بايد انفاق كرد؟ در اين آيه كه ششمين آيه، از سلسله آيات در باره انفاق است، سخن از چگونگى اموالى است كه بايد انفاق گردد.
نخست مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد از اموال پاكيزهاى كه (از طريق تجارت) به دست آوردهايد و از آنچه از زمين براى شما خارج كردهايم (از منابع و معادن زير زمينى و از كشاورزى و زراعت و باغ) انفاق كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِين آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ).
در واقع قرآن مىگويد، ما منابع اينها را در اختيار شما گذاشتيم بنابراين نبايد از انفاق كردن بخشى از طيّبات و پاكيزهها و «سر گل» آن در راه خدا دريغ كنيد.
سپس براى تأكيد هر چه بيشتر مىافزايد: «به سراغ قسمتهاى ناپاك نرويد تا از آن انفاق كنيد در حالى كه خود شما حاضر نيستيد آنها را بپذيريد، مگر از روى اغماض و كراهت» (وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ).
از آنجا كه بعضى از مردم عادت دارند هميشه از اموال بىارزش و آنچه تقريبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نيست انفاق كنند اين جمله صريحا مردم را از اين كار نهى مىكند.
در حقيقت، آيه به نكته لطيفى اشاره مىكند كه انفاق در راه خدا، يك طرفش مؤمنان نيازمندند، و طرف ديگر خدا و با اين حال اگر عمدا اموال پست و بىارزش انتخاب شود، از يك سو تحقيرى است نسبت به نيازمندان كه ممكن است على رغم تهيدستى مقام بلندى از نظر ايمان و انسانيت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى ديگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار.
و در پايان آيه مىفرمايد: «بدانيد خداوند بىنياز و شايسته ستايش است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ).
يعنى نه تنها نيازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلكه تمام نعمتها را او در اختيار شما گذارده و لذا حميد و شايسته ستايش است.
-
RE: سوره بقره
(آيه 268)- مبارزه با موانع انفاق! در ادامه آيات انفاق در اينجا به يكى از موانع مهم آن برخورد مىكنيم و آن وسوسههاى شيطانى در زمينه انفاق است، در اين راستا مىفرمايد: «شيطان (به هنگام انفاق) به شما وعده فقر و تهيدستى مىدهد» (الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ).
و مىگويد: تأمين آينده خود و فرزندانتان را فراموش نكنيد و از امروز فردا را ببينيد و آنچه بر خويشتن رواست بر ديگرى روا نيست و امثال اين وسوسههاى گمراه كننده به علاوه «او شما را وادار به معصيت و گناه مىكند» (وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ) «ولى خداوند به شما وعده آمرزش و فزونى مىدهد» (وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا).
زيرا انفاق اگر چه به ظاهر، چيزى از شما كم مىكند در واقع چيزهايى بر سرمايه شما مىافزايد، هم از نظر معنوى و هم از نظر مادى، چنانكه در حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود: هنگام انفاق دو چيز از طرف خداست و دو چيز از ناحيه شيطان آنچه از جانب خداست يكى «آمرزش گناهان» و ديگرى «وسعت و افزونى اموال» و آنچه از طرف شيطان است يكى «وعده فقر و تهيدستى» و ديگرى «امر به فحشاء» است.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند قدرتش وسيع و (به هر چيز) داناست» به همين دليل به وعده خود وفا مىكند (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ).
در واقع اشاره به اين حقيقت شده كه چون خداوند قدرتى وسيع و علمى بىپايان دارد مىتواند به وعده خويش عمل كند بنابراين، بايد به وعده او دلگرم بود نه وعده شيطان «فريبكار» و «ناتوان» كه انسان را به گناه مىكشاند.
-
RE: سوره بقره
(آيه 269)- برترين نعمت الهى! با توجه به آنچه در آيه قبل گذشت، كه به هنگام انفاق، وسوسههاى شيطانى داير به فقر و جذبههاى رحمانى در باره مغفرت و فضل الهى آدمى را به اين سو و آن سو مىكشد، در آيه مورد بحث سخن از حكمت و معرفت و دانش مىگويد، چرا كه تنها حكمت است كه مىتواند بين اين دو كشش الهى و شيطانى فرق بگذارد، و انسان را به وادى مغفرت و فضل بكشاند و از وسوسههاى گمراه كننده ترس از فقر برهاند، مىفرمايد: «خداوند دانش را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مىدهد» (يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ).
«حكمت» معنى وسيعى دارد كه «معرفت و شناخت اسرار جهان هستى» و «آگاهى از حقايق قرآن» و «رسيدن به حق از نظر گفتار و عمل» حتى نبوت را شامل مىشود.
سپس مىفرمايد: «و هر كس كه به او دانش داده شده است خير فراوانى داده شده است» (وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً).
و به گفته آن حكيم: «هر كس را كه عقل دادى چه ندادى و هر كس را كه عقل ندادى چه دادى!» و در پايان آيه مىفرمايد: «تنها خردمندان متذكر مىشوند» (وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ).
منظور از «اولوا الالباب» (صاحبان عقل و خرد) آنهايى هستند كه عقل و خرد خود را به كار مىگيرند و در پرتو اين چراغ پرفروغ، راه زندگى و سعادت را مىيابند.
(آيه 270)- چگونگى انفاقها! در اين آيه و آيه بعد سخن از چگونگى انفاقها و علم خداوند نسبت به آن است. نخست مىفرمايد: «آنچه را كه انفاق مىكنيد يا نذرهايى كه (در اين زمينه كردهايد) خداوند همه آنها را مىداند» (وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ).
كم باشد يا زياد، خوب باشد يا بد، از طريق حلال تهيه شده باشد يا حرام، همراه با منت و آزار باشد يا بدون آن خدا از تمام جزئيات آن آگاه است.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و ظالمان ياورى ندارند» (وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ).
«ظالمان» در اينجا اشاره به ثروت اندوزان بخيل و انفاقكنندگان رياكار، و منت گذاران و مردم آزاران است كه خداوند آنها را يارى نمىكند، و انفاقشان نيز در دنيا و آخرت ياورشان نخواهد بود.
آرى! آنها نه در دنيا يار و ياورى دارند و نه در قيامت شفاعت كنندهاى و اين خاصيت ظلم و ستم، در هر چهره و به هر شكل است.
ضمنا اين آيه دلالت بر مشروعيت نذر مىكند.