ابن عابدين در حاشيه رد المحتار مي‌گويد:

هل كان قبل البعثة متعبدا بشرع أحد؟ أن المختار عندنا عدمه وهو قول الجمهور

در رابطه با عبادت پيامبر عليه الصلاه و السلام به شريعتي ديگر قبل از اسلام… در ابتداي كتاب صلاه گفته شد كه نظر مختار ما عدم عبادت آن حضرت طبق شريعت ديگر است و نظر جمهور علماء هم همين است

حاشية رد المحتار. ابن عابدين. ج 1. ص 97

ثانياً: روايات متعددي در منابع اهل سنّت حكايت از آن دارد كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم ديگران را از تبعيت يهود منع مي‌نمود.

از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم روايت نموده‌اند:

ليس منا من تشبه بغيرنا لا تشبهوا باليهود ولا بالنصارى.

از ما نيست كسي كه به غير ما از يهود و نصارا تشبّه نمايد

سنن ترمذي، ج 4، ص 159

در روايتي ديگر از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم آورده‌اند:

لا تشبهوا باليهود و النصاري.

با يهود و نصارا مشابهت نداشته باشيد

فتح الباري، ابن حجر، ج 11، ص 12

و يا اين روايت از پيامبر كه فرمود:

قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم صلوا في نعالكم وخالفوا اليهود.

با كفش‏هايتان نماز بخوانيد تا با يهود مخالفت ورزيده باشيد

المعجم الكبير، ج 7، ص 290، ح 7165

البدايه والنهايه، ابن كثير، ج 2، ص 172

المستدرك على الصحيحين، ج 1، ص 260


حال با توجه به اين دسته از روايات كه در منابع اهل سنت ذكر شده چگونه مي‌توان پيامبر را در صوم روز عاشورا تابع يهود دانست.

اشكالات روايات روزه در عاشورا
در رواياتي كه اهل سنت در فلسفه و حكمت روزه عاشورا نقل كرده اند اشكالات متعددي به چشم مي خورد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

روزه روز عاشوراء به خاطر مخالفت با يهود:
از سوي ديگر دسته‌اي از روايات دقيقا مخالف با رواياتي كه پيامبر را در روزه گرفتن روز عاشوراء تابع يهود مي‌دانست وارد شده و بر اين مضمون دلالت دارد كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم به خاطر مخالفت با يهود اين روز را روزه مي‌گرفتند كه در اين صورت تناقضات در روايات روزه عاشوراء شديد‌تر مي‌شود:

عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم: صوموا عاشوراء وخالفوا فيه اليهود.

عاشوراء را روزه بگيريد و با يهود در اين كار مخالفت كنيد


مجمع الزوائد، هيثمي، ج 3، ص 188

السنن الكبرى، ج 4، ص 475


عدم مطابقت روز عاشورا با روزه يهود

با مراجعه به تاريخ و اقوال محققان به دست مي‌آيد كه مدار تغيير سال نزد يهود سال قمري نبوده تا بخواهد در بين آنان اين‌گونه سنت شده باشد كه همه ساله روزي كه مطابق با روز عاشوراء مي‌شود روزه بگيرند تا پبامبر اكرم بخواهد در مخالفت و يا متابعت با يهود (بر اساس اختلاف رواياتي كه در بالا ذكر شد) روزه عاشورا را مورد امر و يا نهي قرار دهد.

زيرا روزه يهود در روز دهم از ماه تشرين الاول كه مطابق با آبان‌ماه شمسي و اكتبر ميلادي است بوده، كه آن را روز كيپور «kipur » يعني: روز «كافر» و يا «كفّاره» ناميده‌اند، و آن روزي است كه إسرائيليون با لوح دوم از دين خود آشنا شدند.

پس با توجه به مطلب فوق اين كه گفته شود: سنت يهود اين بوده است‌كه همه ساله در روز عاشوراء از ماه محرم روزه مي‌داشته است غير قابل توجيه است. اضافه بر آن، روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به مدينه در هجرت از مكه روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول بوده است و نه در ماه محرم (تاريخ طبري، ج 2، ص 3 – الكامل في التاريخ، ج 2، ص 518 – فتح الباري، ج 4، ص 289) حال با اين تفاصيل چگونه ممكن است روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم با روز سنّت يهود در روزه گرفتن هم‌زمان شده باشد و مردم را به خاطر نجات خود از كفار مكه امر به روزه اين روز نموده باشد؟!