آقای دکتر الهی قمشه ای یک زمانی مثال زیبایی زدند . ایشان گفتند : فرض کنید یک گروهی در یک قطار هستند و این قطار در حال رفتن است . ناگهان از کابین لکوموتیو ران گفته می شود که به ما خبر داده اند که در پانصد کیلومتر آینده قطار از ریل خارج می شود . ترمز ما هم بریده است . هرکاری دارید در این لحظات پایانی انجام دهید . به نظر شما در این قطار چه خبر خوشی وجود دارد ؟ مهم ترین خبر خوش این است که یک نفر بگوید ، در پانصد کیلومتر آینده آخر خط نیست . ترمز قطار درست شده و می توانیم کاری کنیم که قطار بایستد.
و اینکه این قطار دور زده و به نزد نازنینی به نام الرحمن الرحیم می رود . امروز ما باید درک خود را بالا ببریم . اینکه معنای شادی و غم چیست ؟ امروز جامعه ی ما از لحاظ نیازهای مادی و شادی سه بخش هستند. یک بخش کسانی هستند که مشکلات مادی دارند . پسر من یک هفته است که می گوید : یک نفر است نیازمند شش میلیون تومان وام است . کسی را پیدا کن که این پول را به او بدهد . حالا اگر من برای این فرد یک جوک تعریف کنم چه ارزشی دارد.
چون اینجا جای جوک نیست . بقول حافظ : تو را که هرچه مراد است در جهان داری ، چه غم زحال ضعیفان ناتوان داری . بنابراین باید گِره زندگی این قشر را باز کنیم . در این صورت آنها را شاد کرده ایم. در روایت داریم که وقتی شما مشکل مالی کسی را برطرف کنید او را شاد کرده اید . گاهی مثلاً امضای شما باعث می شود که یک کار در یک اداره به یک جوان بدهند . پس شما نباید از آن دریغ کنید . آب یک محله ای قطع شده بود . به یک بزرگی که در آن محل زندگی می کرد گفتند که اگر شما یک امضاء می کردید این مشکل برطرف می شد . ایشان گفت : به من ربطی ندارد . چون اگر من الان یک تلفن بزنم و این مشکل را برطرف کنم .