(آيه 9)- «و كسانى كه ميزانهاى (عمل) آنها سبك است، افرادى هستند كه سرمايه وجود خود را، به خاطر ظلم و ستمى كه نسبت به آيات ما مى‏كردند، از دست داده‏اند» (وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ).

بديهى است منظور از سبكى و سنگينى ميزان اعمال، سبكى و سنگينى خود ميزان نيست بلكه ارزش و وزن چيزهايى است كه با ميزان سنجيده مى‏شود.

تعبير «ظلم به آيات» اشاره به اين است كه اين گونه اشخاص نه تنها به خود ستم مى‏كنند، بلكه به برنامه‏هاى هدايت الهى نيز ستم كرده‏اند، زيرا اين برنامه‏ها مى‏بايست وسيله هدايت و نجات گردد، و اگر به آن بى‏اعتنايى شد و اين اثر از آنها به دست نيامد، به آنها ستم شده است.

(آيه 10)- مقام با عظمت انسان در جهان هستى! به دنبال آياتى كه اشاره به مبدء و معاد در آنها شده بود در اين آيه و آيات بعد، «انسان» و عظمت و اهميت مقام او و چگونگى آفرينش او و افتخاراتى كه خداوند به او داده، مورد بحث قرار داده، مى‏فرمايد: «ما مالكيت و حكومت، و تسلط شما را بر زمين، مقرر داشتيم» (وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ).

«و انواع وسايل زندگى را براى شما در آن قرار داديم» (وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ). «اما با اين حال كمتر شكر اين همه نعمت و موهبت را به جاى مى‏آوريد» (قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ).

(آيه 11)- ماجراى سركشى و عصيان ابليس! در هفت سوره از سوره‏هاى قرآن اشاره به آفرينش انسان و چگونگى خلقت او شده است.

در آيه مورد بحث، خداوند مى‏گويد: «ما شما را آفريديم، و سپس صورت بندى كرديم، بعد از آن به فرشتگان (و از جمله ابليس كه در صف آنها قرار داشت اگرچه جزء آنها نبود) فرمان داديم، براى آدم (جدّ نخستين شما) سجده كنند» (وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ).

«همگى (اين فرمان را به جان و دل پذيرفتند و) براى آدم سجده كردند، مگر ابليس كه از سجده كنندگان نبود» (فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ).

سجده فرشتگان براى آدم به معنى «سجده پرستش» نبوده است، زيرا پرستش مخصوص خداست، بلكه سجده در اينجا به معنى خضوع و تواضع است.