(آيه 20)- سپس شيطان كه بر اثر سجده نكردن رانده درگاه خدا شده بود و تصميم قاطع داشت تا آنجا كه مى‏تواند از آدم و فرزندانش انتقام بگيرد «به وسوسه كردن آنان مشغول شد، تا لباسهاى اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بيرون كند، و عورت آنها را كه پنهان بود آشكار سازد» (فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما).

و براى رسيدن به اين هدف، از عشق و علاقه ذاتى انسان به تكامل و ترقى و «زندگى جاويدان»، استفاده كرد.

لذا نخست به آدم و همسرش گفت: «خداوند شما را از اين جهت نهى نكرده جز اين كه اگر از آن بخوريد يا فرشته خواهيد شد و يا عمر جاويدان پيدا مى‏كنيد» (وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ).

و به اين ترتيب، فرمان خدا را در نظر آنان به گونه ديگرى جلوه داد.

(آيه 21)- آدم با شنيدن اين سخن در فكر فرو رفت، اما شيطان براى اين كه پنجه‏هاى وسوسه خود را بيشتر و محكمتر در جان آدم و حوّا فرو برد «سوگندهاى شديدى براى آنها ياد كرد، كه من خيرخواه شما هستم»! (وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ).