مشروعيت و اينك موجوديّت قطب سرمايه‌دارى و الگوى ليبرال دمكراسى غرب، حتى در خود اروپا و آمريكا نيز با خطر اضمحلال روبرو شده و در شرائطى شبيه شرائط بلوك شرق كمونيستى در دهه هشتاد ميلادی، قرار گرفته‌اند. فروپاشى اخلاقى و اجتماعى، بحرانهاى بى‌سابقه اقتصادى، شكستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزّه، سقوط يا تزلزل اكثر ديكتاتورهاى وابسته و دست‌نشانده آنان در كشورهاى مسلمان و عربى و بويژه از دست دادن مصر، بخطر افتادن رژيم صهيونيستى از شمال و غرب و از درون بنحوى بى‌سابقه، افشاء شدن ماهيت وابسته سازمانهاى بين‌الملل و برخوردهاى گزينشى و سياسى با مسئله دمكراسى و حقوق بشر، تناقض‌گويى و پريشانگويى در موضعگيرى دوگانه در برابر مسايل ليبى، مصر، بحرين، يمن، ...

اين‌ها دسته اول را در بحران اعتماد جهانى و بحران تصميم‌گيرى عميقى، فرو برده است و اينك بزرگترين هدفشان پس از ناتوانى از مهار و سركوب ملّتها، تلاش در جهت تسلّط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثّر، حفظ حدّاكثرى ساختارهاى قبلى رژيم‌هاى فاسد و اكتفاء به رفورم‌هاى سطحى و نمايشى، بازسازى نيروهاى بومى خود در كشورهاى انقلاب كرده، تطميع، تهديد و احتمالاً در آينده، ترور و يا تلاش براى خريدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن يا ارتجاع در انقلابها و سردكردن، مأيوس كردن يا درگير كردن مردم با مسائل فرعى و با يكديگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبيله‌اى يا مذهبى و يا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغيير ماهيت جنبش‌ها، كنترل مستقيم يا غيرمستقيم بر ذهن و زبان انقلابيون و كشاندن آنان به درون بازيهاى سياسى و يا تفرقه‌اندازى ميان آنان و از طريق آنان، ميان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعده‌هايى دروغ همچون كمك مالى و... و دهها ترفند ديگر است كه به نمونه‌هايى از آنها در كنگره بين‌المللى بيدارى اسلامى در تهران قبلاً اشاره كردم.

برخى رژيم‌هاى وابسته و محافظه‌كار عرب نيز در كنار آمريكا و ناتو، براى حفظ خود هم كه شده، با تمام قوا مى‌كوشند عقربه‌هاى زمان را متوقف كرده و انقلابهاى منطقه را به عقب برگردانده و يا به ناكجاآباد بكشانند و تنها سرمايه‌شان براى اين اثرگذارى، دلارهاى نفتى است و هدف اصلى ايشان، شكست مردم مصر، تونس، يمن، ليبى و بحرين و ... و حفظ ثبات و تضمين بقاء رژيم صهيونيستى و ضربه به جبهه مقاومت در منطقه است.