سوره بقره [2] - صفحه 12
صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 21011121314 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 205

موضوع: سوره بقره [2]

  1. #111
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 169)- اين آيه دليل روشنى بر دشمنى سرسختانه شيطان كه جز بدبختى و شقاوت انسان هدفى ندارد بيان كرده، مى‏گويد: «او شما را فقط به انواع بديها و زشتيها دستور مى‏دهد» (إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ).
    «فحشا» به معنى هر كارى است كه از حد اعتدال خارج گردد و صورت «فاحش» به خود بگيرد، بنابراين شامل تمامى منكرات و قبايح واضح و آشكار مى‏گردد.

    «و نيز شما را وادار مى‏كند كه به خدا افترا ببنديد، و چيزهايى را كه نمى‏دانيد به او نسبت دهيد» (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).

    انحرافات تدريجى-
    جمله «خطوات الشّيطان» (گامهاى شيطان) گويا اشاره به يك مسأله دقيق تربيتى دارد، و آن اين كه انحرافها و تبهكاريها غالبا بطور تدريج در انسان نفوذ مى‏كند، وسوسه‏هاى شيطان معمولا، انسان را قدم به قدم و تدريجا در پشت سر خود به سوى پرتگاه مى‏كشاند، اين موضوع منحصر به شيطان اصلى نيست، بلكه تمام دستگاههاى شيطانى و آلوده براى پياده كردن نقشه‏هاى شوم خود از همين روش «خُطُواتِ» (گام به گام) استفاده مى‏كنند، لذا قرآن مى‏گويد: از همان گام اول بايد به هوش بود و با شيطان همراه نشد!

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  3. #112
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 170)- تقليد كوركورانه از نياكان! در اين جا اشاره به منطق سست مشركان در مسأله تحريم بى‏دليل غذاهاى حلال، و يا بت پرستى، كرده مى‏گويد:
    «هنگامى كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده پيروى كنيد مى‏گويند ما از آنچه پدران و نياكان خود را بر آن يافتيم پيروى مى‏كنيم» (وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا).

    قرآن بلافاصله اين منطق خرافى و تقليد كوركورانه از نياكان را با اين عبارت كوتاه و رسا محكوم مى‏كند: «آيا نه اين است كه پدران آنها چيزى نمى‏فهميدند و هدايت نيافتند»؟! (أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ).

    يعنى اگر نياكان آنها دانشمندان صاحب نظر و افراد هدايت يافته‏اى بودند جاى اين بود كه از آنها تبعيت شود، اما پيشينيان آنها نه خود مردى آگاه بودند، نه رهبر و هدايت كننده‏اى آگاه داشتند، و مى‏دانيم تقليدى كه خلق را بر باد مى‏دهد همين تقليد نادان از نادان است كه «اى دو صد لعنت بر اين تقليد باد»!

    (آيه 171)- در اين آيه به بيان اين مطلب مى‏پردازد كه چرا اين گروه در برابر اين دلايل روشن انعطافى نشان نمى‏دهند؟ و همچنان بر گمراهى و كفر اصرار مى‏ورزند؟ مى‏گويد: «مثال تو در دعوت اين قوم بى‏ايمان به سوى ايمان و شكستن سد تقليدهاى كوركورانه همچون كسى است كه گوسفندان و حيوانات را (براى نجات از خطر) صدا مى‏زند ولى آنها جز سر و صدا چيزى را درك نمى‏كنند» (وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً).

    و در پايان آيه براى تأكيد و توضيح بيشتر اضافه مى‏كند: «آنها كر و لال و نابينا هستند و لذا چيزى درك نمى‏كنند»! (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ).

    و به همين دليل آنها تنها به سنتهاى غلط و خرافى پدران خود چسبيده‏اند و از هر دعوت سازنده‏اى رويگردانند!

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  5. #113
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 172)- طيّبات و خبائث! از آنجا كه قرآن در مورد انحرافات ريشه‏دار از روش تأكيد و تكرار در لباسهاى مختلف استفاده مى‏كند، در اين آيه و آيه بعد بار ديگر به مسأله تحريم بى‏دليل پاره‏اى از غذاهاى حلال و سالم در عصر جاهليت به وسيله مشركان باز مى‏گردد، منتهى روى سخن را در اينجا به مؤمنان مى‏كند، مى‏فرمايد: «اى افراد با ايمان از نعمتهاى پاكيزه كه به شما روزى داده‏ايم بخوريد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ).

    «و شكر خدا را بجا آوريد اگر او را مى‏پرستيد» (وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ).
    اين نعمتهاى پاك و حلال كه ممنوعيتى ندارد و موافق طبع و فطرت سالم انسانى است براى شما آفريده شده است چرا از آن استفاده نكنيد؟!

    (آيه 173)- در اين آيه براى روشن ساختن غذاهاى حرام و ممنوع و قطع كردن هر گونه بهانه چنين مى‏گويد: «خداوند تنها گوشت مردار، خون، گوشت خوك، و گوشت هر حيوانى را كه به هنگام ذبح نام غير خدا بر آن گفته شود تحريم كرده است» (إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ).

    و از آنجا كه گاه ضرورتهايى پيش مى‏آيد كه انسان براى حفظ جان خويش مجبور به استفاده از بعضى غذاهاى حرام مى‏شود قرآن در ذيل آيه آن را استثنا كرده و مى‏گويد: «ولى كسى كه مجبور شود (براى نجات جان خويش از مرگ) از آنها بخورد گناهى بر او نيست، به شرط اين كه ستمگر و متجاوز نباشد»! (فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ).

    به اين ترتيب براى اين كه اضطرار بهانه و دستاويزى براى زياده روى در خوردن غذاهاى حرام نشود با دو كلمه «غَيْرَ باغٍ» (يعنى طلب لذت كردن) و «لا عادٍ» (يعنى متجاوز از حد ضرورت) گوشزد مى‏كند كه اين اجازه تنها براى كسانى است كه خواهان لذت از خوردن اين محرمات نباشند و از مقدار لازم كه براى نجات از مرگ ضرورى است تجاوز نكنند.
    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «خداوند غفور و رحيم است» (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
    همان خداوندى كه اين گوشتها را تحريم كرده با رحمت خاصش در موارد ضرورت اجازه استفاده از آن را داده است «1».

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  7. #114
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    آيه 174-

    شأن نزول:
    به اتفاق همه مفسران اين آيه و دو آيه بعد در مورد اهل كتاب نازل شده است، و به گفته بسيارى مخصوصا به علماى يهود نظر دارد كه پيش از ظهور پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله صفات و نشانه‏هاى او را مطابق آنچه در كتب خود يافته بودند براى مردم بازگو مى‏كردند، ولى پس از ظهور پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مشاهده‏گرايش مردم به او ترسيدند كه اگر همان روش سابق را ادامه دهند منافع آنها به خطر بيفتد و هدايا و ميهمانيهايى كه براى آنها ترتيب مى‏دادند از دست برود!، لذا اوصاف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را كه در تورات نازل شده بود كتمان كردند، اين سه آيه نازل شد و سخت آنها را نكوهش كرد.

    تفسير:
    باز هم نكوهش از كتمان حق- اين آيه تأكيدى است بر آنچه در آيه 159 همين سوره در زمينه كتمان حق گذشت. نخست مى‏گويد: «كسانى كه كتمان مى‏كنند كتابى را كه خدا نازل كرده و آن را به بهاى كمى مى‏فروشند آنها در حقيقت جز آتش چيزى نمى‏خورند»! (إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ).
    آرى! هدايا و اموالى را كه از اين راه تحصيل مى‏كنند آتشهاى سوزانى است كه در درون وجود آنان وارد مى‏شود.

    سپس به يك مجازات مهم معنوى آنها كه از مجازات مادى بسيار دردناكتر است پرداخته، مى‏گويد: «خداوند روز قيامت با آنها سخن نمى‏گويد، و آنان را پاكيزه نمى‏كند، و عذاب دردناكى در انتظارشان است»! (وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).

    يكى از بزرگترين مواهب الهى در جهان ديگر اين است كه خدا با مردم با ايمان از طريق لطف سخن مى‏گويد. يعنى با قدرت بى‏پايانش امواج صوتى را در فضا مى‏آفريند به گونه‏اى كه قابل درك و شنيدن باشد و يا از طريق الهام و با زبان دل با بندگان خاصش سخن مى‏گويد.

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  9. #115
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 175)- اين آيه وضع اين گروه را مشخص‏تر مى‏سازد و نتيجه كارشان را در اين معامله زيانبار چنين باز گو مى‏كند: «اينها كسانى هستند كه گمراهى را با هدايت و عذاب را با آمرزش مبادله كرده‏اند» (أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ).

    و به اين ترتيب از دو سو گرفتار زيان خسران شده‏اند.
    لذا در پايان آيه اضافه مى‏كند، راستى عجيب است كه «چقدر در برابر آتش‏ خشم و غضب خدا جسور و خونسردند»؟! (فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ).

    (آيه 176)- در اين آيه مى‏گويد: «اين تهديدها و وعده‏هاى عذاب كه براى كتمان كنندگان حق بيان شده است به خاطر اين است كه خداوند كتاب آسمانى قرآن را به حق و توأم با دلايل روشن نازل كرده تا جاى هيچ‏گونه شبهه و ابهامى براى كسى باقى نماند» (ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ).
    با اين حال گروهى بخاطر حفظ منافع كثيف خويش دست به توجيه و تحريف مى‏زنند و در كتاب آسمانى اختلافها بوجود مى‏آورند.
    «چنين كسانى كه اختلاف در كتاب آسمانى مى‏كنند بسيار از حقيقت دورند» (وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ).

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  11. #116
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    آيه 177- شأن نزول: چون تغيير قبله سر و صداى زيادى در ميان مردم بخصوص يهود و نصارى به راه انداخت، يهود كه بزرگترين سند افتخار خود (پيروى مسلمين از قبله آنان) را از دست داده بودند زبان به اعتراض گشودند، كه قرآن در آيه 142 با جمله (سَيَقُولُ السُّفَهاءُ) به آن اشاره كرده است. اين آيه نازل گرديد و تأييد كرد كه اين همه گفتگو در مسأله قبله صحيح نيست بلكه مهم‏تر از قبله مسائل ديگرى است كه معيار ارزش انسانهاست و بايد به آنها توجه شود و آن مسائل را در اين آيه شرح داده است.

    تفسير:
    ريشه و اساس همه نيكيها- در تفسير آيات تغيير قبله گذشت كه مخالفين اسلام از يك سو و تازه مسلمانان از سوى ديگر چه سر و صدايى پيرامون تغيير قبله به راه انداختند.

    اين آيه روى سخن را به اين گروهها كرده، مى‏گويد: «نيكى تنها اين نيست كه به هنگام نماز صورت خود را به سوى شرق و غرب كنيد و تمام وقت خود را صرف اين مسأله نماييد» (لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ).

    قرآن سپس به بيان مهمترين اصول نيكيها در ناحيه ايمان و اخلاق و عمل ضمن بيان شش عنوان پرداخته چنين مى‏گويد: «بلكه نيكى (نيكوكار) كسانى هستند كه به خدا و روز آخر و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و پيامبران ايمان‏ آورده‏اند» (وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ).

    پس از ايمان به مسأله انفاق و ايثار و بخششهاى مالى اشاره مى‏كند، و مى‏گويد: «مال خود را با تمام علاقه‏اى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه، و سائلان و بردگان مى‏دهند» (وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ). بدون شك گذشتن از مال و ثروت براى همه كس كار آسانى نيست. چرا كه حبّ آن تقريبا در همه دلها است، و تعبير عَلى‏ حُبِّهِ نيز اشاره به همين حقيقت است كه آنها در برابر اين خواسته دل براى رضاى خدا مقاومت مى‏كنند.

    سومين اصل از اصول نيكيها را برپا داشتن نماز مى‏شمرد و مى‏گويد: «آنها نماز را برپا مى‏دارند» (وَ أَقامَ الصَّلاةَ).
    چهارمين برنامه آنها را اداى زكات و حقوق واجب مالى ذكر كرده، مى‏گويد:
    «آنها زكات را مى‏پردازند» (وَ آتَى الزَّكاةَ).

    بسيارند افرادى كه در پاره‏اى از موارد حاضرند به مستمندان كمك كنند اما در اداى حقوق واجب سهل‏انگار مى‏باشند، و به عكس گروهى غير از اداى حقوق واجب به هيچ گونه كمك ديگرى تن در نمى‏دهند، آيه فوق نيكوكار را كسى مى‏داند كه در هر دو ميدان انجام وظيفه كند.
    پنجمين ويژگى آنها را وفاى به عهد مى‏شمرد، و مى‏گويد: «كسانى هستند كه به عهد خويش به هنگامى كه پيمان مى‏بندند وفا مى‏كنند» (وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا).

    چرا كه سرمايه زندگى اجتماعى اعتماد متقابل افراد جامعه است، لذا در روايات اسلامى چنين مى‏خوانيم كه مسلمانان موظفند سه برنامه را در مورد همه انجام دهند، خواه طرف مقابل، مسلمان باشد يا كافر، نيكوكار باشد يا بدكار، و آن سه عبارتند از: وفاى به عهد، اداى امانت و احترام به پدر و مادر.

    و بالاخره ششمين و آخرين برنامه اين گروه نيكوكار را چنين شرح مى‏دهد:
    «كسانى هستند كه در هنگام محروميت و فقر، و به هنگام بيمارى و درد، و همچنين‏ در موقع جنگ با دشمن، صبر و استقامت به خرج مى‏دهند، و در برابر اين حوادث زانو نمى‏زنند» (وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ).
    و در پايان آيه به عنوان جمع بندى و تأكيد بر شش صفت عالى گذشته مى‏گويد: «آنها كسانى هستند كه راست مى‏گويند و آنان پرهيزكارانند» (أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ).

    راستگويى آنها از اينجا روشن مى‏شود كه اعمال و رفتارشان از هر نظر با اعتقاد و ايمانشان هماهنگ است، و تقوا و پرهيزكاريشان از اينجا معلوم مى‏شود كه آنها هم وظيفه خود را در برابر «اللّه» و هم در برابر نيازمندان و محرومان و كل جامعه انسانى و هم در برابر خويشتن خويش انجام مى‏دهند.
    جالب اين كه شش صفت برجسته فوق هم شامل اصول اعتقادى و اخلاقى و هم برنامه‏هاى عملى است.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  13. #117
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    آيه 178-

    شأن نزول:
    عادت عرب جاهلى بر اين بود كه اگر كسى از قبيله آنها كشته مى‏شد تصميم مى‏گرفتند تا آنجا كه قدرت دارند از قبيله قاتل بكشند، و اين فكر تا آنجا پيش رفته بود كه حاضر بودند بخاطر كشته شدن يك فرد تمام طايفه قاتل را نابود كنند اين آيه نازل شد و حكم عادلانه قصاص را بيان كرد.

    اين حكم اسلامى، در واقع حد وسطى بود ميان دو حكم مختلف كه آن زمان وجود داشت بعضى قصاص را لازم مى‏دانستند و بعضى تنها ديه را لازم مى‏شمردند، اسلام قصاص را در صورت عدم رضايت اولياى مقتول، و ديه را به هنگام رضايت طرفين قرار داد.

    تفسير:
    قصاص مايه حيات شماست! از اين آيه به بعد يك سلسله از احكام اسلامى مطرح مى‏شود نخست از مسأله حفظ احترام خونها آغاز مى‏كند، و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلى مى‏كشد، مؤمنان را مخاطب قرار داده چنين مى‏گويد:
    «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‏).

    انتخاب واژه «قصاص» نشان مى‏دهد كه اولياء مقتول حق دارند نسبت به‏ قاتل همان را انجام دهند كه او مرتكب شده.
    ولى به اين مقدار قناعت نكرده، در دنباله آيه مسأله مساوات را با صراحت بيشتر مطرح مى‏كند و مى‏گويد: «آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن» (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى‏).
    البته اين مسأله دليل بر برترى خون مرد نسبت به زن نيست و توضيح آن خواهد آمد.

    سپس براى اين كه روشن شود كه مسأله قصاص حقى براى اولياى مقتول است و هرگز يك حكم الزامى نيست، و اگر مايل باشند مى‏توانند قاتل را ببخشند و خونبها بگيرند، يا اصلا خونبها هم نگيرند، اضافه مى‏كند: «اگر كسى از ناحيه برادر دينى خود مورد عفو قرار گيرد (و حكم قصاص با رضايت طرفين تبديل به خونبها گردد) بايد از روش پسنديده‏اى پيروى كند (و براى پرداخت ديه طرف را در فشار نگذارد) و او هم در پرداختن ديه كوتاهى نكند» (فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ).

    در پايان آيه براى تأكيد و توجه دادن به اين امر كه تجاوز از حد از ناحيه هر كس بوده باشد مجازات شديد دارد مى‏گويد: «اين تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، و كسى كه بعد از آن از حد خود تجاوز كند عذاب دردناكى در انتظار او است» (ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ).
    اين دستور عادلانه «قصاص» و «عفو» از يكسو روش فاسد عصر جاهليت را كه همچون دژخيمان عصر فضا، گاه در برابر يك نفر صدها نفر را به خاك و خون مى‏كشيدند محكوم مى‏كند.

    و از سوى ديگر راه عفو را به روى مردم نمى‏بندد، و از سوى سوم مى‏گويد بعد از برنامه عفو و گرفتن خونبها هيچ يك از طرفين حق تعدى ندارند، بر خلاف اقوام جاهلى كه اولياى مقتول گاهى بعد از عفو و حتى گرفتن خونبها قاتل را مى‏كشتند! اما جنايتكارانى كه به جنايت خود افتخار مى‏كنند و از آن ندامت و پشيمانى ندارند نه شايسته نام برادرند و نه مستحق عفو و گذشت!

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  15. #118
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 179)- اين آيه با يك عبارت كوتاه و بسيار پرمعنى پاسخ بسيارى از سؤالات را در زمينه مسأله قصاص بازگو مى‏كند و مى‏گويد: «اى خردمندان! قصاص براى شما مايه حيات و زندگى است، باشد كه تقوا پيشه كنيد» (وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).

    اين آيه آن چنان جالب است كه به صورت يك شعار اسلامى در اذهان همگان نقش بسته، و به خوبى نشان مى‏دهد كه قصاص اسلامى به هيچ وجه جنبه انتقامجويى ندارد. از يكسو ضامن حيات جامعه است، زيرا اگر حكم قصاص به هيچ وجه وجود نداشت و افراد سنگدل احساس امنيت مى‏كردند. جان مردم بى‏گناه به خطر مى‏افتاد. همان گونه كه در كشورهايى كه حكم قصاص به كلى لغو شده آمار قتل و جنايت به سرعت بالا رفته است.
    و از سوى ديگر مايه حيات قاتل است، چرا كه او را از فكر آدمكشى تا حد زيادى باز مى‏دارد و كنترل مى‏كند.

    آيا خون مرد رنگين‏تر است؟
    ممكن است بعضى ايراد كنند كه در آيات قصاص دستور داده شده كه نبايد «مرد» بخاطر قتل «زن» مورد قصاص قرار گيرد، مگر خون مرد از خون زن رنگين‏تر است؟ در پاسخ بايد گفت: مفهوم آيه اين نيست كه مرد نبايد در برابر زن قصاص شود، بلكه اولياى زن مقتول مى‏توانند مرد جنايتكار را به قصاص برسانند به شرط آن كه نصف مبلغ ديه را بپردازند.

    توضيح اين كه: مردان غالبا در خانواده عضو مؤثر اقتصادى هستند و مخارج خانواده را متحمل مى‏شوند، بنابراين تفاوت ميان از بين رفتن «مرد» و «زن» از نظر اقتصادى و جنبه‏هاى مالى بر كسى پوشيده نيست، لذا اسلام با قانون پرداخت نصف مبلغ ديه در مورد قصاص مرد، رعايت حقوق همه افراد را كرده و از اين خلاء اقتصادى و ضربه نابخشودنى، كه به يك خانواده مى‏خورد جلوگيرى نموده است.

    اسلام هرگز اجازه نمى‏دهد كه به بهانه لفظ «تساوى» حقوق افراد ديگرى مانند فرزندان شخصى كه مورد قصاص قرار گرفته پايمال گردد.

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  17. #119
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 180)- وصيّتهاى شايسته! در آيات گذشته سخن از مسائل جانى‏ و قصاص در ميان بود، در اين آيه و دو آيه بعد به قسمتى از احكام وصايا كه ارتباط با مسائل مالى دارد مى‏پردازد و به عنوان يك حكم الزامى مى‏گويد: «بر شما نوشته شده هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد اگر چيز خوبى (مالى) از خود بجاى گذارده وصيت بطور شايسته براى پدر و مادر و نزديكان كند» (كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ).

    و در پايان آيه اضافه مى‏كند «اين حقى است بر ذمه پرهيزكاران» (حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ).
    جالب اين كه در اينجا به جاى كلمه «مال» كلمه «خير» گفته شده است.

    اين تعبير نشان مى‏دهد كه اسلام ثروت و سرمايه‏اى را كه از طريق مشروع به دست آمده باشد و در مسير سود و منفعت اجتماع بكار گرفته شود خير و بركت مى‏داند و بر افكار نادرست آنها كه ذات ثروت را چيز بدى مى‏دانند خط بطلان مى‏كشد.
    ضمنا اين تعبير اشاره لطيفى به مشروع بودن ثروت است، زيرا اموال نامشروعى كه انسان از خود به يادگار مى‏گذارد خير نيست بلكه شر و نكبت است.

    (آيه 181)- هنگامى كه وصيت جامع تمام ويژگيهاى بالا باشد، از هر نظر محترم و مقدس است، و هر گونه تغيير و تبديل در آن ممنوع و حرام است، لذا اين آيه مى‏گويد: «كسى كه وصيت را بعد از شنيدنش تغيير دهد گناهش بر كسانى است كه آن را تغيير مى‏دهند» (فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ).
    و اگر گمان كنند كه خداوند از توطئه‏هايشان خبر ندارد سخت در اشتباهند.
    «خداوند شنوا و دانا است» (إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).
    آيه فوق اشاره به اين حقيقت است كه خلافكاريهاى «وصى» (كسى كه عهده دار انجام وصايا است) هرگز اجر و پاداش وصيت كننده را از بين نمى‏برد، او به اجر خود رسيده، تنها گناه بر گردن وصى است كه تغييرى در كميت يا كيفيت و يا اصل وصيت داده است.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

  19. #120
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 182)- تا به اينجا اين حكم اسلامى كاملا روشن شد كه هر گونه تغيير و تبديل در وصيتها به هر صورت و به هر مقدار باشد گناه است، اما از آنجا كه هر قانونى استثنايى دارد، در اين آيه مى‏گويد: «هر گاه وصى بيم انحرافى در وصيت كننده داشته باشد- خواه اين انحراف ناآگاهانه باشد يا عمدى و آگاهانه- و آن را اصلاح كند گناهى بر او نيست (و مشمول قانون تبديل وصيت نمى‏باشد) خداوند آمرزنده و مهربان است» (فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

    1- فلسفه وصيّت:
    از قانون ارث تنها يك عده از بستگان آن هم روى حساب معينى بهره‏مند مى‏شوند در حالى كه شايد عده ديگرى از فاميل، و احيانا بعضى از دوستان و آشنايان نزديك، نياز مبرمى به كمكهاى مالى داشته باشند.

    و نيز در مورد بعضى از وارثان گاه مبلغ ارث پاسخگوى نياز آنها نيست، لذا در كنار قانون ارث قانون وصيت را قرار داده و به مسلمانان اجازه مى‏دهد نسبت به يك سوم از اموال خود (براى بعد از مرگ) خويش تصميم بگيرند.
    از اينها گذشته گاه انسان مايل است كارهاى خيرى انجام دهد، اما در زمان حياتش به دلايلى موفق نشده، منطق عقل ايجاب مى‏كند براى انجام اين كارهاى خير لا اقل براى بعد از مرگش محروم نماند. مجموع اين امور موجب شده است كه قانون وصيت در اسلام تشريع گردد.

    در روايات اسلامى تأكيدهاى فراوانى در زمينه وصيت شده از جمله، در حديثى از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «كسى كه بدون وصيت از دنيا برود مرگ او مرگ جاهليت است».

    2- عدالت در وصيّت:
    در روايات اسلامى تأكيدهاى فراوانى روى «عدم جور» و «عدم ضرار» در وصيت ديده مى‏شود كه از مجموع آن استفاده مى‏شود همان اندازه كه وصيت كار شايسته و خوبى است تعدى در آن مذموم و از گناهان كبيره است در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «كسى كه در وصيتش عدالت را رعايت كند همانند اين است كه همان اموال را در حيات خود در راه خدا داده باشد. و كسى كه در وصيتش تعدى كند نظر لطف پروردگار در قيامت از او بر گرفته خواهد شد».

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-27-2014)

صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 21011121314 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •