-
سوره هود [11]
سوره هود [11]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و 123 آيه است
محتواى سوره:
اين سوره چهل و نهمين سورهاى است كه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل گرديد و نيز در اواخر سالهايى بود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مكّه به سر مىبرد يعنى بعد از مرگ «ابو طالب» و «خديجه» و طبعا در يكى از سختترين دورانهاى زندگانى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به همين جهت در آغاز اين سوره، تعبيراتى كه جنبه دلدارى و تسلّى نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان دارد ديده مىشود.
قسمت عمده آيات سوره را سرگذشت پيامبران پيشين مخصوصا «نوح» كه با وجود نفرات كم بر دشمنان بسيار پيروز شدند تشكيل مىدهد.
و به هر حال آيات اين سوره، همانند ساير سورههاى مكّى، اصول معارف اسلام مخصوصا «مبارزه با شرك و بت پرستى» و توجه به «معاد و جهان پس از مرگ» و «صدق دعوت پيامبر» را تشريح مىكند.
در اين سوره علاوه بر حالات نوح پيامبر به سرگذشت «هود» و «صالح» و «ابراهيم» و «لوط» و «موسى» و مبارزات دامنه دارشان بر ضد شرك و كفر و انحراف و ستمگرى اشاره شده.
اين سوره مرا پير كرد
- آيات اين سوره به روشنى اين امر را اثبات مىكند كه مسلمانان هرگز نبايد به خاطر كثرت دشمنان ميدان را خالى كنند، بلكه بايد هر روز بر «استقامت» خويش بيفزايند.
به همين دليل در حديث معروفى مىخوانيم كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
شيّبتنى سورة هود «سوره هود مرا پير كرد»! اين سوره آيات تكان دهندهاى مربوط به قيامت و بازپرسى در آن دادگاه عدل الهى و آياتى پيرامون مجازات اقوام پيشين و دستوراتى در باره مبارزه با فساد دارد كه همگى مسؤوليت آفرين است، و جاى تعجب نيست كه انديشه در اين مسؤوليتها آدمى را پير مىكند.
-
RE: سوره هود [11]
تأثير معنوى اين سوره:
اما در مورد فضيلت اين سوره، در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «كسى كه اين سوره را بخواند، پاداش و ثوابى به تعداد كسانى كه به هود و ساير پيامبران ايمان آوردند و كسانى كه آنها را انكار نمودند خواهد داشت، و روز قيامت در مقام شهدا قرار مىگيرد، و حساب آسانى خواهد داشت.
روشن است كه تنها تلاوت خشك و خالى اين اثر را ندارد بلكه تلاوت اين سوره توأم با انديشه، و سپس عمل است كه، انسان را به مؤمنان پيشين نزديك، و از منكران پيامبران دور مىسازد.
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- چهار اصل مهم در دعوت انبياء: اين سوره با بيان اهميت اين كتاب بزرگ آسمانى شروع مىشود، تا مردم به محتويات آن بيشتر توجه كنند.
ذكر حروف مقطعه خود دليلى است بر اهميت اين كتاب بزرگ آسمانى كه با تمام اعجاز و عظمتش از حروف مقطعه سادهاى كه در اختيار همگان است همچون «الف، لام، راء» تشكيل شده است (الر).
و به دنبال اين حروف مقطعه يكى از ويژگيهاى قرآن مجيد را با دو جمله بيان مىكند، نخست اين كه: «كتابى است كه تمام آياتش متقن و مستحكم است» (كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ).
و «سپس شرح و تفصيل (تمام نيازمنديهاى انسان در زمينه زندگى فردى و اجتماعى، مادى و معنوى، در آن) بيان شده است» (ثُمَّ فُصِّلَتْ).
اين كتاب بزرگ با اين ويژگى از سوى چه كسى نازل شده است؟ «از نزد خدايى كه هم حكيم است و هم آگاه» (مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ).
(آيه 2)- در اين آيه مهمترين و اساسىترين محتواى قرآن يعنى توحيد و مبارزه با شرك را به اين صورت بيان مىكند: نخستين دعوت من اين است كه «جز خداوند يگانه يكتا را نپرستيد» (أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).
و دومين برنامه دعوتم اين است كه: «من براى شما از سوى او نذير و بشيرم» (إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ).
در برابر نافرمانيها و ظلم و فساد و شرك و كفر، شما را بيم مىدهم، و از عكس العمل كارهايتان و مجازات الهى بر حذر مىدارم، و در برابر اطاعت و پاكى و تقوا شما را بشارت به سرنوشتى سعادتبخش مىدهم.
-
RE: سوره هود [11]
(آيه 3)- سومين دعوتم اين است كه: «از گناهان خويش استغفار كنيد» و از آلودگيها خود را شستشو دهيد (وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ).
و چهارمين دعوتم اين است كه: «به سوى او باز گرديد» (ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ).
و پس از شستشوى از گناه و پاك شدن در سايه استغفار، خود را به صفات الهى بياراييد كه بازگشت به سوى او چيزى جز اقتباس از صفات او نيست.
سپس نتيجههاى عملى «موافقت» يا «مخالفت» با اين چهار دستور را چنين بيان مىكند: هرگاه به اين برنامهها جامه عمل بپوشانيد خداوند «تا پايان عمر شما را از زندگانى سعادتبخش اين دنيا بهرهمند و متمتع مىسازد» (يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
بنابراين مذهب پيش از آن كه سراى آخرت را آباد كند، آباد كننده سراى دنياست و از آن بالاتر اين كه به هر كس به اندازه كارش، بهره مىدهد و تفاوت مردم را در چگونگى عمل به اين چهار اصل به هيچ وجه ناديده نمىگيرد، بلكه «به هر صاحب فضيلتى به اندازه فضيلتش عطا مىكند» (وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ).
«و اما اگر راه مخالفت را پيش گيريد، و (در برابر اين دستورهاى چهارگانه عقيدتى و عملى) سرپيچى كنيد، من از عذاب روز بزرگى بر شما بيمناكم» همان روز كه در دادگاه بزرگ عدل الهى حضور مىيابيد (وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ).
(آيه 4)- به هر حال بدانيد كه هر كس باشيد، و در هر مقام و منزلتى قرار گيريد، سر انجام «بازگشت همه شما به سوى خداست» (إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ).
و اين جمله اشاره به اصل پنجمى از اصول تفصيلى قرآن يعنى مسأله معاد و رستاخيز است.
اما هيچ گاه فكر نكنيد كه قدرت شما در برابر قدرت خدا اهميتى دارد، يا مىتوانيد از فرمان او، و دادگاه عدالتش فرار كنيد، و نيز تصور نكنيد كه او نمىتواند استخوانهاى پوسيده شما را بعد از مرگ جمعآورى كند، و لباس حيات و زندگى نوينى بر آن بپوشاند «چرا كه او بر همه چيز قادر و تواناست» (وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
-
RE: سوره هود [11]
(آيه 5)- اين آيه بطور كلى اشاره به يكى از كارهاى احمقانه دشمنان اسلام و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىكند كه با استفاده از روش نفاق آميز و دوركشى از حق مىخواستند ماهيت خود را از نظرها پنهان سازند تا گفتار حق را نشنوند.
لذا مىگويد: «آگاه باشيد! آنها (سرها را به هم نزديك ساخته و) سينههايشان را در كنار هم قرار مىدهند تا خود (و سخنان خويش) را از او (پيامبر) پنهان دارند» (أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ).
تعبير «يَثْنُونَ» ممكن است اشاره به هرگونه «مخفى كارى» ظاهرى و باطنى دشمنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باشد.
لذا قرآن بلافاصله اضافه مىكند: «آگاه باشيد آنها هنگامى كه خود را در جامههايشان پنهان مىدارند پروردگار پنهان و آشكار آنان را مىداند» (أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ).
«چرا كه او از اسرار درون سينهها آگاه است» (إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
-
RE: سوره هود [11]
آغاز جزء دوازدهم قرآن مجيد
ادامه سوره هود
(آيه 6)- همه ميهمان اويند! در آيه قبل اشارهاى به وسعت علم پروردگار و احاطه او به اسرار نهان و آشكار شده بود، و اين آيه در حقيقت دليلى براى آن محسوب مىشود، چرا كه از روزى دادن خداوند به همه موجودات سخن مىگويد، همان كارى كه بدون احاطه علمى كامل به همه جهان امكان پذير نيست! نخست مىگويد: «هيچ جنبندهاى در روى زمين نيست مگر اين كه رزق و روزى آن بر خداست، و قرارگاه او را مىداند، و از نقاطى كه از قرارگاهش به آن منتقل مىشود (نيز) باخبر است» و در هر جا باشد روزيش را به او مىرساند (وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها).
«تمام اين حقايق (با همه حدود و مرزهايش) در كتاب مبين و لوح محفوظ علم خداوند ثبت است» (كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ).
تقسيم ارزاق و تلاش براى زندگى!
طرز روزى رساندن خداوند به موجودات مختلف، راستى حيرت انگيز است، از جنينى كه در شكم مادر قرار گرفته تا حشرات گوناگونى كه در اعماق تاريك زمين و لانههاى پرپيچ و خم و در لابلاى درختان و بر فراز كوهها و در قعر درهها زندگى دارند كه از ديدگاه علم او هرگز مخفى و پنهان نيستند، و همانگونه كه قرآن مىگويد خداوند، هم جايگاه و «آدرس اصلى» آنها را مىداند و هم محل سيار آنان را، و در هر جا باشند روزيشان را به آنان حواله مىكند.
جالب اين كه در آيات فوق به هنگام بحث از روزى خواران تعبير به «دابّه» و جنبده شده است و اين اشاره لطيفى به مسأله رابطه «انرژى» و «حركت» است، مىدانيم هر جا حركتى وجود دارد نيازمند به ماده انرژىزا است يعنى مادهاى كه منشأ حركت گردد.
و در پاسخ اين سؤال كه آيا «روزى» هر كس از آغاز تا پايان عمر تعيين شده، و خواه ناخواه به او مىرسد؟ بايد بگوييم درست است كه روزى هر كس مقدر و ثابت است، ولى در عين حال مشروط به سعى و تلاش و كوشش مىباشد، و هرگاه اين شرط حاصل نشود مشروط نيز از ميان خواهد رفت.
نكته مهم اين است كه آيات و روايات مربوط به معين بودن روزى در واقع ترمزى است روى افكار مردم حريص و دنياپرست كه براى تأمين زندگى به هر در مىزنند، و هر ظلم و جنايتى را مرتكب مىشوند، به گمان اين كه اگر چنين نكنند زندگيشان تأمين نمىشود.
آيات قرآن و احاديث اسلامى به اين گونه افراد هشدار مىدهد كه بيهوده دست و پا نكنند، همين اندازه كه آنها در طريق مشروع گام بگذارند و تلاش و كوشش كنند مطمئن باشند خداوند از اين راه همه نيازمنديهاى آنها را تأمين مىكند.
البته بعضى از روزيها مثل نور آفتاب، باران و هوا و عقل و هوش خدادادى چه انسان به دنبال آن برود، يا نرود، به سراغ او مىآيند.
ولى اگر با تلاش و كوشش خود از همين مواهب نيز بطور صحيحى نگهدارى نكنيم آنها نيز از دست ما خواهد رفت، و يا بىاثر مىماند.
ولى به هر حال نكته اساسى اين است كه تمام تعليمات اسلامى به ما مىگويد براى تأمين زندگى بهتر چه مادى و چه معنوى، بايد تلاش بيشتر كرد.
-
RE: سوره هود [11]
(آيه 7)- هدف آفرينش: در اين آيه از سه نكته اساسى بحث شده است:
نخست از آفرينش جهان هستى و مخصوصا آغاز آفرينش كه نشانه قدرت پروردگار و دليل عظمت او است، مىفرمايد: «او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد» (وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).
منظور از «روز» دوران است، خواه اين دوران كوتاه باشد و خواه بسيار طولانى و حتى به مقدار ميلياردها سال- و چون در ذيل آيه 54 سوره اعراف شرح آن گذشت نيازى به تكرار نيست.
سپس اضافه مىكند: «و عرش او (خداوند) بر آب قرار داشت» (وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ).
در آغاز آفرينش، جهان هستى به صورت مواد مذاب (يا گازهاى فوق العاده فشرده كه شكل مواد مذاب و مايع را داشت) بود.
سپس در اين توده آبگونه حركات شديد و انفجارات عظيمى رخ داد، و قسمتهايى از سطح آن پىدرپى به خارج پرتاب شد، اين اتصال و به هم پيوستگى به انفصال و جدايى گراييد، و كواكب و سيارات و منظومهها يكى بعد از ديگرى تشكيل يافتند.
بنابراين، جهان هستى و پايه تخت قدرت خدا نخست بر اين ماده عظيم آبگونه قرار داشت.
دومين مطلبى كه در اين آيه به آن اشاره شده هدف آفرينش جهان هستى است، همان هدفى كه قسمت عمدهاش به «گل سر سبد اين جهان» يعنى «انسان» باز مىگردد، انسانى كه بايد در مسير تعليم و تربيت قرار گيرد و راه تكامل را بپويد و هر لحظه به خدا نزديكتر شود، مىفرمايد: اين آفرينش با عظمت را «به اين خاطر قرار داد كه شما را بيازمايد تا كدامين بهتر عمل مىكنيد» (لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا).
سومين مطلبى كه در اين آيه به آن اشاره شده مسأله «معاد» است كه پيوند ناگسستنى با مسأله آفرينش جهان و هدف خلقت دارد.
لذا مىگويد: «اگر به آنها بگويى شما بعد از مرگ برانگيخته مىشويد كافران از روى تعجب مىگويند: (اين باوركردنى نيست، اين حقيقت و واقعيت ندارد، بلكه) اين تنها يك سحر آشكار است» (وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ).
-
RE: سوره هود [11]
(آيه 8)- مؤمنان پر ظرفيت و افراد بىايمان كم ظرفيتند! در سلسله آيات (8 تا 11) گوشههايى از حالات روانى و نقاط ضعف اخلاقى افراد بىايمان تشريح شده، همان نقاط ضعفى كه انسان را به راههاى تاريك و فساد مىكشاند.
نخستين صفتى كه براى آنها ذكر مىكند، شوخى كردن با حقايق و مسخره نمودن مسائل سرنوشت ساز است، مىفرمايد: «و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تأخير اندازيم (از روى استهزا) مىگويند: چه چيز مانع آن شده است»! چه شد اين مجازات، كجا رفت اين كيفر؟ (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ).
اين شيوه همه جاهلان مغرور و بىخبر است، كه هر چه با تمايلات آنها سازگار نباشد، در نظرشان مسخره است.
اما قرآن با صراحت به آنها پاسخ مىگويد: «آگاه باشيد آن روز كه (عذاب) به سراغشان آيد، از آنها بازگردانده نخواهد شد» و هيچ قدرتى مانع آن نخواهد بود.
(أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ).
«و آنچه را مسخره مىكردند بر آنان نازل مىشود» و آنها را درهم مىكوبد (وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).
امت معدوده و ياران حضرت مهدى (عج): در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت عليهم السّلام به ما رسيده امت معدوده به معنى نفرات كم، و اشاره به ياران حضرت مهدى (عج) گرفته شده است، ولى همانگونه كه گفتيم معنى ظاهر آيه اين است كه امت معدوده به معنى زمان معدود و معين است، و اتفاقا در روايتى كه از امير مؤمنان على عليه السّلام در تفسير آيه نقل شده «امت معدوده» همين گونه تفسير گرديده، بنابراين روايات مزبور ممكن است اشاره به معنى دوم آيه و به اصطلاح «بطن آيه» بوده باشد.
(آيه 9)- يكى ديگر از نقطههاى ضعف آنان، كم ظرفيتى در برابر مشكلات و ناراحتيها و قطع بركات الهى است، چنان كه قرآن مىگويد: «و هرگاه نعمت و رحمتى به انسان بچشانيم و سپس آن را از او برگيريم او مأيوس و نوميد مىشود و به كفران و ناسپاسى بر مىخيزد» (وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ).
كلمه «انسان» در اين گونه آيات اشاره به انسانهاى تربيت نايافته و خودرو و بىارزش است.
-
RE: سوره هود [11]
(آيه 10)- سومين نقطه ضعف آنها اين است كه به هنگامى كه در ناز و نعمت فرو مىروند، چنان خودباختگى و غرور و تكبر بر آنها چيره مىشود كه همه چيز را فراموش مىكنند، چنانكه قرآن مىگويد: «و اگر بعد از شدت و رنجى كه به او رسيده نعمتهايى به او بچشانيم مىگويد: مشكلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت و غرق شادى و غفلت و فخر فروشى مىشود» آنچنان كه از شكر نعمتهاى پروردگار غافل مىگردد (وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ).
(آيه 11)- سپس در اين آيه اضافه مىكند: «مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند» و در همه حال از اعمال صالح فروگذار نمىكنند، از تنگ نظريها و ناسپاسيها و غرور، و تكبر بركنارند (إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
آنها نه به هنگام وفور نعمت، مغرور مىشوند و خدا را فراموش مىكنند، و نه به هنگام شدت و مصيبت مأيوس مىگردند و كفران مىكنند.
و به همين دليل: «براى اين افراد آمرزش و پاداش بزرگى خواهد بود» (أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ).
-
RE: سوره هود [11]
(آيه 12)-
شأن نزول:
براى اين آيه و دو آيه بعد دو شأن نزول نقل شده:
نخست اين كه گروهى از رؤساى كفار مكّه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند: اگر راست مىگويى كه پيامبر خدا هستى كوههاى مكه را براى ما طلا كن! و يا فرشتگانى را بياور كه نبوت تو را تصديق كنند! اين آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
شأن نزول ديگرى از امام صادق عليه السّلام نقل شده و آن اين كه پيامبر به على عليه السّلام فرمود: من از خدا خواستهام كه ميان من و تو برادرى برقرار سازد و اين درخواست قبول شد و نيز خواستهام كه تو را وصى من كند اين درخواست نيز اجابت گرديد، هنگامى كه اين سخن به گوش بعضى از مخالفان رسيد (از روى عداوت و دشمنى) گفتند به خدا سوگند يك من خرما در يك مشك خشكيده از آنچه محمّد صلّى اللّه عليه و آله از خداى خود خواسته بهتر است (اگر راست مىگويد) چرا از خدا نخواست فرشتهاى براى يارى او بر دشمنان بفرستد و يا گنجى كه او را از فقر نجات دهد.
آيات مزبور نازل شد و به آنها پاسخ داد.
تفسير:
قرآن معجزه جاويدان- از اين سلسله آيات بر مىآيد كه گاهى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خاطر شدت مخالفت و لجاجت دشمنان ابلاغ بعضى از آيات را به آخرين فرصت موكول مىكرده است، لذا خداوند در اين آيه پيامبرش را از اين كار نهى مىكند، مىفرمايد: «گويا ابلاغ بعضى از آياتى را كه بر تو وحى مىشود ترك مىكنى و سينه تو از آن نظر تنگ و ناراحت مىشود» (فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ).
از اين ناراحت مىشوى كه مبادا آنها معجزات اقتراحى از تو بخواهند و «بگويند چرا گنجى بر او نازل نشده، و يا چرا فرشتهاى همراه او نيامده»؟ (أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ).
لذا بلافاصله اضافه مىكند: «تو تنها بيم دهنده و انذار كنندهاى» (إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ).
يعنى، خواه آنها بپذيرند، يا نپذيرند و مسخره كنند و لجاجت به خرج دهند.
و در پايان آيه مىگويد: «خداوند حافظ و نگاهبان و ناظر بر هر چيز است» (وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ).
يعنى از ايمان و كفر آنها پروا مكن و اين به تو مربوط نيست. وظيفه تو ابلاغ است خداوند خودش مىداند با آنها چگونه رفتار كند.
-
RE: سوره هود [11]
(آيه 13)- از آنجا كه اين بهانه جوييها و ايراد تراشيها به خاطر آن بود كه آنها اصولا وحى الهى را منكر بودند و مىگفتند: اين آيات از طرف خدا نيست، اينها جملههايى است كه «محمّد» به دروغ بر خدا بسته، لذا در اين آيه به پاسخ اين سخن با صراحت هر چه بيشتر پرداخته، مىگويد: «آنها مىگويند: او (پيامبر) آنها را به خدا افترا بسته» (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ).
«به آنها بگو: اگر راست مىگوييد (كه اينها ساخته و پرداخته مغز بشر است) شما هم ده سوره همانند اين سورههاى دروغين بياوريد و از هر كس مىتوانيد- جز خدا- براى اين كار دعوت كنيد» (قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
(آيه 14)- «اما اگر آنها دعوت شما مسلمانان را اجابت نكردند (و حاضر نشدند لااقل ده سوره همانند اين سورهها بياورند) بدانيد (اين ضعف و ناتوانى نشانه آن است كه قرآن) تنها با علم الهى نازل شده» (فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ).
«و (نيز بدانيد كه) هيچ معبودى جز خدا نيست» و نزول اين آيات معجز نشان دليل بر اين حقيقت است (وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
«آيا با اين حال در برابر فرمان الهى شما اى مخالفان تسليم مىشويد»؟ (فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
آيا با اين كه از شما دعوت به مبارزه كرديم و عجر و ناتوانيتان در برابر اين دعوت ثابت شد جاى ترديد مىماند كه اين آيات از طرف خداست.
دو آيه فوق بار ديگر اعجاز قرآن را تأكيد مىكند و مىگويد: اين يك سخن عادى نيست، بلكه وحى آسمانى است كه از علم و قدرت بىپايان خداوند سر چشمه گرفته، و به همين جهت تحدى مىكند و تمام جهانيان را به مبارزه مىطلبد.