اشعار فوق العاده عرفانی و ملکوتی مولوی در مثنوی و دیوان شمس-الفاظ ملکوتی
جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی ، آن ولی خدا! ، متفکر کبیر و عارف سترگ با ضمیری پاک و زلال! به بیان اشعار فوق العاده و عرفانی در دیوان و مثنوی خود پرداخته و جانهای تشنگان را از دریای معرفت! سیراب نموده است.
اشعار مولوی از روح بزرگ و ملکوتیش! سرچشمه گرفته و مثنوی حاصل پربارترین دوران عمر اوست و همانطور که خود در مقدمهٔ مثنوی معنوی ادعا کرده : « هذا کِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین!، وَ هُوَ فِقْهُ اللَّهِ الاکْبَر، وَ شَرْعُ اللَّهِ الازْهَر، وَ بُرهانُ اللَّهِ الاظْهَر، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ،
یُشْرِقُ إِشْراقاً أَنْوَرَ مِنَ الْإِصْباحِ، وَ هُوَ جِنانُ الْجَنانِ، ذو الْعُیونِ وَ الْأَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمّى عِنْدَ ابْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً، وَ عِنْدَ اصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ
خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، وَ الْأَحْرارُ مِنْهُ یَفرَحُونَ وَ یَطْرَبونَ، وَ هُوَ کَنِیلِ مِصْرَ شَرابٌ لِلصّابِرینَ، وَ حَسْرَةٌ عَلى آلِ فِرْعَوْنَ وَ الْکافِرینَ، کَما قالَ تَعالى یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً…….
. و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعونن بانلا یمسّه الا المطهرون!»
ترجمه ی بخشی از عبارت فوق: این کتاب اصول اصول اصول دین در گشودن رازهای وصول به حق و یقین و فقه اکبر خداوند است …
شفای سینه ها و زداینده اندوه ها و کشاف رازهای قرآنی و فراخی بخش روزی معنوی و پاک کننده اخلاق است که به دست فرشتگان
کرام نوشته شده و آنان جز پاکان را به حقایق آن راه نمی دهند!
مولوی » بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع مولوی : سماع برتر و بالاتر از نماز
بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۱ ” – مولوی : سماع برتر و بالاتر از نماز است!
تعدادی از بزرگان صوفیه هستند که به شدت شیفته سماع بوده و آنرا یکی از برترین اعمال یا حتی بهترین عمل نزد خداوند می دانند.
مولوی،شمس،فخرالدین عراقی،اوحد الدین کرمانی و روزبهانی بغلی شیرازی از این دسته اند.
مولوی میگوید:
پس غذای عاشقان باشد سماع
که در او باشد خیال اجتماع
وی حتی سماع را برتر از نماز میداند. افلاکی در مناقب العارفین مینویسد:
روزی در حضور مولانا رباب (یک نوع آلت موسیقی) میزدند و مولانا ذوقها میکرد.از ناگاه عزیزی (یکی از مریدان) در آمد که نماز دیگر (اذان) میگویند. مولوی لحظه ای تن زد (صبر کرد) و فرمود: نِی نِی آن (اذان) نماز دیگر و این سماع نماز دیگر . هر دو داعیان حقند. یکی (اذان و نماز) ظاهر را به خدمت میخواهد واین دیگر (سماع) باطن را به محبت حق میخواند. ( مناقب العارفین ص ۳۴۲)
در جایی دیگر در مقابل حدیث حضرت رسول که می فرمایند:حبب الی من الدنیا النسا والطیب و قرة عینی الصلوه
مولوی میگوید:ما از این عالم سه چیز را اختیار کردیم:یکی سماع ویکی فقاع (آبجو) و یکی حمام (مناقب العارفین ص ۴۰۶ ومولانا جلال لدین ص ۳۴۲).
فرزند خلف مولوی نیز میگوید : انبیا توجه و رویکرد به خدا را در قالب نماز به مردم می رساندند اما اولیاء (صوفیه) آن نماز حقیقی را به صورت سماع به عالمیان رساندند. (ولد نامه ۱۱۲
ومناقب العارفین ص۳۹۴)