-
سوره حجرات [49]
سوره حجرات [49]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و 18 آيه دارد.
محتواى سوره:
در اين سوره مسائل بسيار مهمى در ارتباط با شخص پيامبر و جامعه اسلامى نسبت به يكديگر مطرح شده است.
بخشهاى مختلف اين سوره را اين گونه مىتوان خلاصه كرد:
بخش اول: آيات آغاز سوره است كه آداب برخورد با پيشواى بزرگ اسلام پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله، و اصولى را كه مسلمانان در محضر او بايد به كار بندند، بيان مىكند.
بخش دوم: مشتمل بر يك سلسله اصول مهم «اخلاق اجتماعى» است.
بخش سوم: دستوراتى است كه مربوط به چگونگى مبارزه با اختلافات و درگيريهايى است كه احيانا در ميان مسلمانان روى مىدهد.
بخش چهارم: از معيار ارزش انسان در پيشگاه خدا و اهميت مسأله تقوا سخن مىگويد.
بخش پنجم: روى اين مسأله تأكيد دارد كه ايمان تنها به گفتار نيست بلكه بايد علاوه بر اعتقاد قلبى، آثار آن در اعمال انسانى و در جهاد با اموال و نفوس آشكار گردد.
و بالاخره آخرين قسمت اين سوره از علم خداوند و آگاهى او از همه اسرار نهان عالم هستى و اعمال انسانها سخن مىگويد كه در حقيقت به منزله ضامن اجراست براى تمام بخشهائى كه در اين سوره آمده است.
نامگذارى اين سوره به سوره «حجرات» به تناسب آيه چهارم اين سوره است كه اين كلمه در آن به كار رفته و تفسير آن را به زودى خواهيم دانست.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله مىخوانيم:
«هر كس سوره «حجرات» را بخواند به عدد تمام كسانى كه خدا را اطاعت يا عصيان كردهاند ده حسنه به او داده مىشود»! و در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام آمده است: «هر كس سوره حجرات را در هر شب يا هر روز بخواند از زائران محمد صلّى اللّه عليه و اله خواهد بود».
بديهى است اين همه حسنات به عدد مطيعان و عاصيان در صورتى است كه اعمال هر يك از اين دو را كه در آيات اين سوره منعكس است دقيقا در نظر بگيرد، و در آن بينديشد، و مسير خود را بر اولى منطبق و از دومى جدا سازد.
-
RE: سوره حجرات [49]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)-
شأن نزول:
در مورد نزول نخستين آيه اين سوره نقل شده كه:
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به هنگام حركت به سوى «خيبر» مىخواست كسى را به جاى خود در «مدينه» نصب كند، عمر شخص ديگرى را پيشنهاد كرد آيه نازل شد و دستور داد بر خدا و پيامبر پيشى مگيريد.
تفسير:
چنانكه در محتواى سوره اشاره كرديم در اين سوره يك رشته از مباحث مهم اخلاقى و دستورات انضباطى نازل شده كه آن را شايسته نام «سوره اخلاق» مىكند، در آغاز سوره به دو قسمت از اين دستورات اشاره شده است:
نخست تقدم نيافتن بر خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله، و ديگرى در محضر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله سر و صدا و قال و غوغا راه نينداختن.
در مورد اول مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزى را بر خدا و رسولش مقدّم نشمريد (و پيشى مگيريد) و تقواى الهى پيشه كنيد، كه خداوند شنوا و داناست» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).
منظور از مقدم نداشتن چيزى در برابر خدا و پيامبر پيشى نگرفتن بر آنها در كارها، و ترك عجله و شتاب در مقابل دستور خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله است.
-
RE: سوره حجرات [49]
(آيه 2-
شأن نزول:
گروهى از طايفه «بنى تميم» و اشراف آنها وارد مدينه شدند هنگامى كه داخل مسجد پيامبر صلّى اللّه عليه و اله گشتند صدا را بلند كرده، از پشت حجرههائى كه منزلگاه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بود فرياد زدند: «يا محمّد اخرج الينا اى محمد! بيرون بيا».
اين سر و صداها و تعبيرات نا مؤدبانه، پيامبر صلّى اللّه عليه و اله را ناراحت ساخت هنگامى كه بيرون آمد گفتند: آمدهايم تا با تو مفاخره كنيم! اجازه ده تا «شاعر» و «خطيب» ما افتخارات قبيله «بنى تميم» را بازگو كند، پيامبر اجازه داد.
نخست خطيب آنها برخاست و از فضائل خيالى طائفه «بنى تميم» مطالب بسيارى گفت.
پيامبر به «ثابت بن قيس» «1» فرمود: پاسخ آنها را بده، او برخاست خطبه بليغى در جواب آنها ايراد كرد.
سپس «شاعر» آنها برخاست و اشعارى در مدح اين قبيله گفت كه «حسان بن ثابت» شاعر معروف مسلمان پاسخ كافى به او داد.
در اين موقع پيامبر صلّى اللّه عليه و اله براى جلب قلب آنها دستور داد هداياى خوبى به آنها دادند آنها تحت تأثير مجموع اين مسائل واقع شدند و به نبوّت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله اعتراف كردند.
تفسير:
اين آيه اشاره به دستور دوم كرده، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد و در برابر او بلند سخن نگوئيد (و داد و فرياد نزنيد) آن گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىكنند مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمىدانيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ).
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كه جاى خود دارد اين كار در برابر پدر و مادر و استاد و معلم نيز مخالف احترام و ادب است.
بديهى است اگر اين گونه اعمال به قصد توهين به مقام شامخ نبوت باشد موجب كفر است و بدون آن ايذاء و گناه.
در صورت اول، علت حبط و نابودى اعمال روشن است زيرا كفر علت حبط (از بين رفتن ثواب عمل نيك) مىشود.
و در صورت دوم نيز مانعى ندارد كه چنين عمل زشتى باعث نابودى ثواب بسيارى از اعمال گردد.
__________________________________________________
(1) «ثابت بن قيس» خطيب انصار و خطيب پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بود، همان گونه كه «حسان بن ثابت» شاعر حضرت بود.
-
RE: سوره حجرات [49]
(آيه 3)- اين آيه براى تأكيد بيشتر روى اين موضوع پاداش كسانى را كه به اين دستور الهى عمل مىكنند، و انضباط و ادب را در برابر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله رعايت مىنمايند چنين بيان مىكند: «آنها كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه مىكنند همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص نموده براى آنان آمرزش و پاداش عظيمى است» (إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ).
(آيه 4)- اين آيه براى تأكيد بيشتر، اشاره به نادانى و بىخردى كسانى مىكند كه اين دستور الهى را پشت سر مىافكنند، و چنين مىفرمايد: « (ولى) كسانى كه تو را از پشت حجرهها بلند صدا مىزنند بيشترشان نمىفهمند»! (إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ).
اصولا هر قدر سطح عقل و خرد انسان بالاتر مىرود بر ادب او افزوده مىشود، زيرا «ارزشها» و «ضد ارزشها» را بهتر درك مىكند.
-
RE: سوره حجرات [49]
(آيه 5)- در اين آيه براى تكميل اين معنى مىافزايد: «اگر آنها صبر مىكردند تا خود به سراغشان آيى، براى آنها بهتر بود» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ).
درست است كه عجله و شتاب گاه سبب مىشود كه انسان زودتر به مقصود خود برسد، ولى شكيبائى و صبر در چنين مقامى مايه رحمت و آمرزش و اجر عظيم است، و مسلما اين بر آن برترى دارد.
و از آنجا كه افرادى نا آگاهانه قبلا مرتكب چنين كارى شده بودند، و با نزول اين دستور الهى طبعا به وحشت مىافتادند، قرآن به آنها نيز نويد مىدهد كه اگر توبه كنند مشمول رحمت خداوند مىشوند، لذا در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند آمرزنده و رحيم است» (وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
نكتهها:
1- ادب برترين سرمايه است:
در اسلام اهميت زيادى به مسأله رعايت آداب، و برخورد توأم با احترام و ادب با همه كس، و هر گروه، وارد شده است.
على عليه السّلام مىفرمايد: «رعايت ادب همچون لباس نو، فاخر و زينتى است».
و در جاى ديگر مىفرمايد: «ادب انسان را از افتخارات پدران و نياكان بىنياز مىكند».
اصولا دين مجموعهاى است از آداب: ادب در برابر خدا، ادب در مقابل پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و پيشوايان معصوم عليهم السّلام، ادب در مقابل استاد و معلم، و پدر و مادر، و عالم و دانشمند.
2- انضباط اسلامى در همه چيز و همه جا:
مسأله مديريت و فرماندهى بدون رعايت انضباط هرگز به سامان نمىرسد و اگر كسانى كه تحت پوشش مديريت و رهبرى قرار دارند بخواهند بطور خود سرانه عمل كنند شيرازه كارها به هم مىريزد، هر قدر هم رهبر و فرمانده لايق و شايسته باشند.
بسيارى از شكستها و ناكاميها كه دامنگير جمعيتها و گروهها و لشكرها شده از همين رهگذر بوده است، و مسلمان نيز طعم تلخ تخلف از اين دستور را بارها در زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و اله يا بعد از او چشيدهاند كه روشنترين آنها داستان شكست احد به خاطر بىانضباطى گروه اندكى از جنگجويان بود.
-
RE: سوره حجرات [49]
(آيه 6)-
شأن نزول:
نقل شده كه: آيه (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ ...) در باره «وليد بن عقبه» نازل شده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله او را براى جمع آورى زكات از قبيله «بنى المصطلق» اعزام داشت.
هنگامى كه اهل قبيله با خبر شدند كه نماينده رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله مىآيد با خوشحالى به استقبال او شتافتند، ولى از آنجا كه ميان آنها و «وليد» در جاهليت خصومت شديدى بود تصور كرد آنها به قصد كشتنش آمدهاند.
خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بازگشت (بىآنكه تحقيقى در مورد اين گمان كرده باشد) و عرض كرد: آنها از پرداخت زكات خوددارى كردند! (و مىدانيم امتناع از پرداخت زكات يك نوع قيام بر ضد حكومت اسلامى تلقى مىشد، بنابر اين مدعى بود آنها مرتد شدهاند!).
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله سخت خشمگين شد، و تصميم گرفت با آنها پيكار كند، آيه نازل شد (و به مسلمانان دستور داد كه هر گاه فاسقى خبرى آورد در باره آن تحقيق كنيد).
تفسير:
به اخبار فاسقان اعتنا نكنيد! در آيات گذشته سخن از وظائف مسلمانان در برابر رهبر و پيشوايان پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بود، در اينجا ادامه وظائف امت در برابر اين رهبر بزرگ است و مىگويد هنگامى كه اخبارى را خدمت او مىآورند بايد از روى تحقيق باشد.
نخست مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد در باره آن تحقيق كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا).
سپس به علت آن اشاره كرده، مىافزايد: «مبادا (در صورت عمل كردن بدون تحقيق) به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد، و از كرده خود پشيمان شويد»! (أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ).
همان گونه كه اگر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به گفته «وليد بن عقبه» عمل مىفرمود و با طايفه «بنى المصطلق» به عنوان يك قوم مرتد پيكار مىكرد فاجعه و مصيبت دردناكى به بار مىآمد.
جمعى از علماى علم اصول براى «حجيت خبر واحد» به اين آيه استدلال كردهاند، چرا كه آيه مىگويد: تحقيق و تبيّن در خبر «فاسق» لازم است، و مفهوم آن اين است كه اگر شخص «عادل» خبرى دهد بدون تحقيق مىتوان پذيرفت.
-
RE: سوره حجرات [49]
(آيه 7)- در اين آيه براى تأكيد مطلب مهمى كه در آيه گذشته آمد، مىافزايد: «و بدانيد رسول خدا در ميان شماست، هر گاه در بسيارى از امور از شما اطاعت كند به مشقّت خواهيد افتاد» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ).
او رهبر است و نسبت به شما از هر كس مهربانتر، براى تحميل افكار خود به او فشار نياوريد كه اين به زيان شماست.
در دنباله آيه به يكى ديگر از مواهب بزرگ الهى به مؤمنان اشاره كرده، مىفرمايد: «ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دلهايتان زينت بخشيده» (وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ).
«و (به عكس) كفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است» (وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ).
در پايان آيه به صورت يك قاعده كلى و عمومى مىفرمايد: «كسانى كه داراى اين صفاتند (ايمان در نظرشان محبوب و مزين، و كفر و فسق و عصيان در نظرشان منفور است) هدايت يافتگانند» (أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ).
يعنى اگر اين موهبت الهى (عشق به ايمان و نفرت از كفر و گناه) را حفظ كنيد، و اين پاكى و صفاى فطرت را آلوده نسازيد، رشد و هدايت، بىشك در انتظار شماست.
(آيه 8)- در اين آيه اين حقيقت را روشن مىسازد كه اين محبوبيت ايمان و منفور بودن كفر و عصيان از مواهب بزرگ الهى بر بشر است.
مىفرمايد: « (و اين براى شما به عنوان) فضل و نعمتى از سوى خداست و خداوند دانا و حكيم است» (فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ).
آگاهى و حكمت او ايجاب مىكند كه عوامل رشد و سعادت را در شما بيافريند، و آن را با دعوت انبيا هماهنگ و تكميل سازد، و سر انجام شما را به سر منزل مقصود برساند.
بدون شك علم خداوند به نياز بندگان، و حكمت او در زمينه تكامل و پرورش مخلوقات، ايجاب مىكند كه اين نعمتهاى بزرگ معنوى، يعنى محبوبيت ايمان و منفور بودن كفر و عصيان را به آنها مرحمت كند.
بنابر اين عشق به ايمان، و تنفر از كفر، در دل همه انسانها بدون استثنا وجود دارد، و اگر كسانى اين زمينهها را ندارند از ناحيه تربيتهاى غلط و اعمال خودشان است، خدا در دل هيچ كس «حب عصيان» و «بغض ايمان» را نيافريده است.
-
RE: سوره حجرات [49]
(آيه 9)-
شأن نزول:
در شأن نزول اين آيه و آيه بعد آمده است كه ميان دو قبيله «اوس» و «خزرج» اختلافى افتاد، و همان سبب شد كه گروهى از آن دو به جان هم بيفتند و با چوب و كفش يكديگر را بزنند؟
آيه نازل شد و راه برخورد با چنين حوادثى را به مسلمانان آموخت.
تفسير:
مؤمنان برادر يكديگرند- قرآن در اينجا به عنوان يك قانون كلى و عمومى براى هميشه و همهجا مىگويد: «و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را آشتى دهيد» (وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما).
اين يك وظيفه حتمى براى همه مسلمانان است كه از نزاع و درگيرى و خونريزى ميان مسلمين جلو گيرى كنند، و براى خود در اين زمينه مسؤوليت قائل باشند، نه به صورت تماشاچى مانند بعضى بىخبران بىتفاوت از كنار اين صحنهها بگذرند.
اين نخستين وظيفه مؤمنان در برخورد با اين صحنههاست.
سپس وظيفه دوم را چنين بيان مىكند: «و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كند با گروه متجاوز پيكار كنيد، تا به فرمان خدا بازگردد» (فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ).
بديهى است كه اگر خون طائفه باغى و ظالم در اين ميان ريخته شود بر گردن خود اوست، و به اصطلاح خونشان هدر است، هر چند مسلمانند.
-
RE: سوره حجرات [49]
به اين ترتيب، اسلام جلو گيرى از ظلم و ستم را هر چند به قيمت جنگ با ظالم تمام شود لازم شمرده و بهاى اجراى عدالت را از خون مسلمانان نيز بالاتر دانسته است، و اين در صورتى است كه مسأله از طرق مسالمت آميز حل نشود.
سپس به بيان سومين دستور پرداخته، مىگويد: «و هر گاه (طايفه ظالم) بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد) در ميان آن دو طبق عدالت صلح برقرار سازيد» (فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ).
يعنى تنها به درهم شكستن قدرت طايفه ظالم قناعت نكنيد، بلكه اين پيكار بايد زمينه ساز صلح باشد، و مقدمهاى براى ريشه كن كردن عوامل نزاع و درگيرى و گر نه با گذشتن زمان كوتاه يا طولانى بار ديگر كه ظالم در خود احساس توانائى كند بر مىخيزد و نزاع را از سر مىگيرد.
و از آنجا كه تمايلات گروهى، گاهى افراد را به هنگام قضاوت و داورى به سوى يكى از «دو طايفه متخاصم» متمايل مىسازد، و بىطرفى داوران را نقض مىكند قرآن در چهارمين و آخرين دستور به مسلمانان هشدار داده، مىفرمايد:
«و عدالت پيشه كنيد خداوند عدالت پيشهگان را دوست مىدارد» (وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ).
-
RE: سوره حجرات [49]
(آيه 10)- در اين آيه براى تأكيد اين امر و بيان علت آن مىافزايد: «مؤمنان برادر يكديگرند، پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ).
و از آنجا كه در بسيارى از اوقات «روابط» در اين گونه مسائل جانشين «ضوابط» مىشود، بار ديگر هشدار داده و در پايان آيه مىافزايد: «و تقواى الهى پيشه كنيد باشد كه مشمول رحمت او شويد» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ).
و به اين ترتيب يكى از مهمترين مسؤوليتهاى اجتماعى مسلمانان در برابر يكديگر و در اجراى عدالت اجتماعى با تمام ابعادش روشن مىشود.
اهميت اخوت اسلامى:
جمله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» كه در آيات فوق آمده، يكى از شعارهاى اساسى و ريشهدار اسلامى است.
روى اين اصل مهم اسلامى مسلمانان از هر نژاد و هر قبيله، و داراى هر زبان و هر سن و سال، با يكديگر احساس عميق برادرى مىكنند، هر چند يكى در شرق جهان زندگى كند، و ديگرى در غرب.
در مراسم «حج» كه مسلمين از همه نقاط جهان در آن كانون توحيد جمع مىشوند اين علاقه و پيوند و همبستگى نزديك كاملا محسوس است و صحنهاى است از تحقق عينى اين قانون مهم اسلامى.
به تعبير ديگر اسلام تمام مسلمانها را به حكم يك خانواده مىداند، و همه را خواهر و برادر يكديگر خطاب كرده، نه تنها در لفظ و در شعار كه در عمل و تعهدهاى متقابل نيز همه خواهر و برادرند.