ای خدا ! من تو را معشوقی دانم که به سودای شورانگيز عشقت دل باختهام و خود به شيفتهای مانَم که سوی کاروان پرشور عاشقانت تاختهام من از رسم عاشقانِ دلسوخته آموختهام که خرسندیات پيشه کنم و چشم به اين دوختهام که از خَشمت انديشه کنم اگر آن را بسازی من عشقی زيباتر بازم و اگر تو خود بخواهی من از دامنهی ترس و هراسم میکاهم خدايا ! رمضان است و بهار قرآن ...